خواجوی کرمانی – قطعه شماره 40
فی المطایبه
روزی وفات یافت امیری در اصفهان
ز آنها که در عراق به شاهی رسیده اند
دیدم جنازه بر کتف تونیان و من
حیران که این جماعت ازین تا چه دیده اند
پرسیدم از کسی که چرا تونیان شهر
از کارها جنازه کشی برگزیده اند
حمال مرده در همه شهری جدا بود
هر شغل را برای کسی آفریده اند
بر زد بروت و گفت که تا ما شنیده ایم
حمامیان همیشه نجاست کشیده اند