ایرج میرزا – قطعه شماره 7
مرثیه
رسم است هرکه داغ جوان دید، دوستان
رأفت برند حالت آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دگری بر او بفشاند گلاب و شهد
تا تقویت کند دل محنت چشیده را
یک جمع دعوتش به گل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل خار خلیده را
جمع دگر برای تسلای او دهند
شرح سیاه کاری چرخ خمیده را
القصه هر کسی به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت خاطر حسین؟
چون دید نعش اکبر در خون تپیده را
آیا که غمگساری و انده بری نمود
لیلای داغ دیده ی زحمت کشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانه ی مرغ پریده را