ورود-ثبت نام

نَعوذُ بالله از آن قطره های دیده ی شیخ

ایرج میرزا – قطعه شماره ۳۹

اشک شیخ

نَعوذُ بالله از آن قطره های دیده ی شیخ

چه خانه ها که از این آب کم خراب کند

شنیده ام که به دریای هند جانوری است

که کسب روزی با چشم اشک یاب کند

به ساحل آید و بی حس به روی خاک افتد

دو دیده خیره به رخسار آفتاب کند

شود ز تابش خور چشم او پر از قی و اشک

برای جلب مگس دیده پر لعاب کند

چو گشت کاسه ی چشمش پر از ذباب و هوام

به هم نهد مژه و سر به زیر آب کند

به آب دیده ی سوزنده تر ز آتش تیز

تن ذباب و دل پشّه را کباب کند

چو اشک این حیوان است اشک دیده ی شیخ

مرو که صید تو چون پشّه وذباب کند

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *