ایرج میرزا – قطعه شماره ۲۱
تاریخ فوت
این جهان پیش راد مرد حکیم
هست محنت فزای غم آباد
زن و مرد و شه و گدا دارند
همه از دست این جهان فریاد
چشم عبرت گشا ببین که چه سان
مسند جم بداد بر کف باد
پیر زالی است نوعروس نمای
کرده در زیر خاک بس داماد
همه ناکام از زمانه روند
هیچ کس نیست از جهان دل شاد
جامه ی مرگش آسمان دوزد
هر که اندر زمین ز مادر زاد
دختر خاک گشت دختر شه
آن قمر طلعت فرشته نهاد
لقبش هم عزیز علیا بود
چون به عزت قدم به خلد نهاد
بهر تاریخ فوتش ایرج گفت
جایش اندر بهشت ایزد داد