ورود-ثبت نام

بود انسان در جهان انسان پرست

اقبال لاهوری

رموز بیخودی

شماره 9

در معنی اینکه مقصود رسالت محمدیه تشکیل و تاسیس حریت و مساوات و اخوت بنی نوع آدم است

بود انسان در جهان انسان پرست

ناکس و نابودمند و زیردست

سطوت کسری و قیصر رهزنش

بندها در دست و پا و گردنش

کاهن و پاپا و سلطان و امیر

بهر یک نخچیر صد نخچیر گیر

صاحب اورنگ و هم پیر کنشت

باج بر کشت خراب او نوشت

در کلیسا اسقف رضوان فروش

بهر این صید زبون دامی به دوش

برهمن گل از خیابانش ببرد

خرمنش مغ زاده با آتش سپرد

از غلامی فطرت او دون شده

نغمه ها اندر نی او خون شده

تا امینی حق به حقداران سپرد

بندگان را مسند خاقان سپرد

شعله ها از مرده خاکستر گشاد

کوهکن را پایه ی پرویز داد

اعتبار کار بندان را فزود

خواجگی از کار فرمایان ربود

قوت او هر کهن پیکر شکست

نوع انسان را حصار تازه بست

تازه جان اندر تن آدم دمید

بنده را باز از خداوندان خرید

زادن او مرگ دنیای کهن

مرگ آتشخانه و دیر و شمن

حریت زاد از ضمیر پاک او

این می نوشین چکید از تاک او

عصر نو کاین صد چراغ آورده است

چشم در آغوش او وا کرده است

نقش نو بر صفحه ی هستی کشید

امتی گیتی گشایی آفرید

امتی از ماسوا بیگانه ای

بر چراغ مصطفی پروانه ای

امتی از گرمی حق سینه تاب

ذره اش شمع حریم آفتاب

کائنات از کیف او رنگین شده

کعبه ها بتخانه های چین شده

مرسلان و انبیا آبای او

اکرم او نزد حق اتقای او

کل مومن اخوة اندر دلش

حریت سرمایه ی آب و گلش

ناشکیب امتیازات آمده

در نهاد او مساوات آمده

همچو سرو آزاد فرزندان او

پخته از قالوا بلی پیمان او

سجده ی حق گل به سیمایش زده

ماه و انجم بوسه بر پایش زده

 

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *