شعر نخست:
نه این که “دوستت دارم” را
به کسی نگفته باشم
برایش نمرده باشم و
باز نمرده باشم
نه این که دست کسی را نگرفته باشم
به درون خودم نبرده باشم و
باز نمرده باشم
نه!
نه این که به مرگ
فکر نکرده باشم
خودم را
به شکلهای عجیبی
نکشته باشم
نه این که تا پایش نرفته باشم
برنگشته باشم
نه!
موضوع فقط به کودکیام برنمیگردد
به تابی
که از ارتفاع
مرا زمین انداخت
من
از دسیسههای عجیبی
جان به در بردهام
و امروز
وقتی
به مرگ فکر میکنم
نیاز به نقشهی قبلی ندارم .
شعر دوم:
مارماهی توی دست های تو
قلاب خونین در گلوی من
پری دریایی نبودم
توری را که روی سرم انداختی
مرا از اقیانوسم جدا کرد
مارماهی
دور گلوی من،مار
درتُنگِ آبی تو،ماهی
حرکت کن!
امواج خبرهای خوبی دارند
هواشناسی
به ماهی گیران هشدار داده است
من مار وُ سَرَم زخمی
از قلبت تکه ای نمی خواهم
از تنت تنها
اقیانوسم را به من برگردان
می خواهم
خونماهیِ دریای خودم باشم
شعر سوم:
ما
ساکنان بندر متروکیم
با لنجهای وارونه وُ دریانوردهای پیر
با خانههای شنی
نخلهای شنی
مردها، زنان شنی
و چیزی نمیزاییم
دردی ابدی
دریای آبیمان را خشکانده است
و باد
مرغان دریای شنی را
گَرد میکند
ما
ساکنان بندر متروکیم
انتظار
دو تکه سنگ کوچک فرسوده است
در حفرههای چشم
و گاه
از سر دلسوزی
دستی بر شانهی پیامبری ترسیده میکشیم
که هر روز
کتاب شنی اش را ورق میزند
ورق…
و هیچ چیز نمییابد
هیچ چیز
شعر چهارم:
نه آهنگرم
نه نجار
نه میتوانم میخی بکوبم
نه پُتکی دارم
تنها میتوانم رویایی بسازم
پنجرهای بارانی
دری بیقفل
و لنجی بیلنگر
برای کسی
که به حبس ابد محکوم است .
تهیتر از خانهای که ترکش گفتهاند
تهیتر از ته ماندههای یک جشن باشکوه
تهیتر از دری نیمهباز رها شده
دستی که برای گرفتن چیزی
در هوا معطل مانده
پرچمی پوسیده
رنگ و رو رفته
کهنه
به روزهای رفته نگاه میکنم
به رنگهای پریدهی عکسهای قدیمی
و دهانی
که هنوز خندیدن را از یاد نبرده بود
ستون
هر چند استوار
خانه
سرانجام فرو میریزد
صداها
سرانجام به سکوت ختم میشوند
و سایهها
به درون اشیا باز میگردند
فردا
حریصانه
نفس میکشد
و این ساعت قدیمی
که صورت سفیدش را
به هوای سرد اتاق چسبانده
تمام عمر
به سکوت میان دو تیک تاک فکر میکند
بی آنکه
الفبایی نو
ساخته باشم
به تمام زبان های دنیا
خواب می بینم
واژگان کلیدی: اشعار شبنم آذر،نمونه شعر شبنم آذر،یک شعر از شبنم آذر،شعری از شبنم آذر،شاعر شبنم آذر،شعرهای شبنم آذر،شعر نو شبنم آذر،شعر کوتاه شبنم آذر،شعرهای شبنم آذر.