رهی معیری – غزلیات ناتمام
شماره ۱۲
چشمه ی خورشید
ما باده پرستان غم بیهوده نداریم
اندیشه ای از بوده و نابوده نداریم
پاکیزه تر از چشمه ی خورشید منیریم
چون شام سیه، دامن آلوده نداریم
رهی معیری – غزلیات ناتمام
شماره ۱۲
چشمه ی خورشید
ما باده پرستان غم بیهوده نداریم
اندیشه ای از بوده و نابوده نداریم
پاکیزه تر از چشمه ی خورشید منیریم
چون شام سیه، دامن آلوده نداریم
امین پیرانی - حامد پیری
رهی معیری – غزلیات ناتمام شماره ۲ اشک و آه نه اشکی، تا که ره بندد ز پیش، آن آتشین خو را نه آهی، تا
رهی معیری – غزلیات ناتمام شماره ۹ ایران پرست باش دست ار دهد به پای گل و لاله مست باش جامی بنوش و بی
رهی معیری – غزلیات ناتمام شماره ۱۰ اشک گرنه در پرده دری خوی سحر دارد اشک پرده از راز نهانم ز چه بردارد اشک؟ شد
رهی معیری – غزلیات ناتمام شماره ۶ خرمن گل گر وفا دور از تو شد ای خرمن گل، دور نیست همدمی با چون تو