حکم خرد به مردم مجنون نمی‌رود

صائب تبریزی- غزل شماره 4254

حکم خرد به مردم مجنون نمی‌رود

دیوانه است هرکه به هامون نمی‌رود

هرچند پیر گشت و فراموشکار شد

بیداد ما ز خاطر گردون نمی‌رود

استادگی ز تیزی شمشیر عشق اوست

از زخم ما به ظاهر اگر خون نمی‌رود

بی‌طاقتی مکن که بلای سیاه خط

از صد هزار تبّت وارون نمی‌رود

هرجا که هست نقطۀ دل، غم محیط اوست

مرکز ز حکم دایره بیرون نمی‌رود

عنقا ز کوه قاف نخیزد به هایهو

از سنگ کودکان غم مجنون نمی‌رود

مژگان مرا ز مد نظر برد سیل اشک

از پیش چشمم آن قد موزون نمی‌رود

از خود برون شدن نتوانند غافلان

پای به خواب رفته به هامون نمی‌رود

در وقت خواب بیش شود پیچ و تاب مار

سودای گنج از سر قارون نمی‌رود

صائب بساز با غم آن زلف پرشکن

کاین درد پا شکسته به افسون نمی‌رود

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها