خواجوی کرمانی – غزل شماره 867
ترک صورت کن اگر عالم معنی طلبی
کوس عزلت زن اگر ملکت کسری طلبی
سر خود پیش نه ار پای درین راه نهی
غرق این بحر شو ار دُرّ تمنّی طلبی
گر نه ماری به چه معنی نروی از سر گنج
ورنه طفلی به چه رو صورت مانی طلبی
راه آدم زنی و روضه ی رضوان جویی
عیب مجنون کنی و خیمه ی لیلی طلبی
خاک گوساله ی زرّین شوی از بی آبی
وانگه از چوب عصا معجز موسی طلبی
تا که بر طور جلالت نبود منزل قرب
از چه رو پرتو انوار تجلّی طلبی
خدمت مور کن ار ملک سلیمان خواهی
راه سلمان رو اگر طلعت سلمی طلبی
نام خواجو مبر ار نامه ی وحدت خوانی
ترک کونین کن ار حضرت مولی طلبی