شعر نخست:
ندبه ها با نفس اشک زمين تر شده اند
مثل گل ثانيه ها نبض معطر شده اند
افق امروز پُر از مستی باران زده است
جمعه ها دير زمانيست که بهتر شده اند
اتفاق است و يا حادثه ؟ من بی خبرم
حس اين حادثه ها قند مکرر شده اند
شنبه ها،جمعه و يا هرچه که تو می خواهی
جان به لب آمده هم بال کبوتر شده اند
در دل منتظران شوق و سروری است عجيب
آسمان ها و زمين حالت ديگر شده اند
رقص مهتاب گواه است يقين می آيی
عرشيان در دل مهتاب شناور شده اند
نيمه ی کامل شعبان شده و وعده ی دوست
شاهدان منتظر زمزم کوثر شده اند
آسمان ها و زمين پلک زدند انگاری
لحظه ها ی فرج عشق ميسر شده اند
شعر دوم:
این ماه شعبان را نگه دارید لطفاً
این ماه را در راه مگذارید لطفاً
چشم انتظاری های جمع عاشقان را
بی انتها ، بی مرز بشمارید لطفاً
دردیست در این روزگارِ زخم خورده
یک قطره مرهم از لبش دارید؟ لطفاً
ای ابرها بغض گلو گیریست در من
بر گونه هایم سیل می بارید؟ لطفاً
بر شانه هایم کوه سنگینیست از درد
این کوه را از شانه بردارید لطفاً
پیوسته در هر جمعه متن ندبه خواندیم
هر ندبه را بیهوده نشمارید لطفا
فرقی ندارد جمعه یا ایام هفته
چشم انتظاران را میازارید لطفاً
ای صور اسرافیل دنیا را به هم ریز
این ماه شعبان را نگه دارید لطفاً
شعر سوم:
مهر جانباز به پیشانی او خورد، شکست
گرچه زن بود،ولی مردتر از مرد که هست
همچنان کوه، بلندای تمامیت عشق
چادرش پرچم فریاد، صدایی ز الست
بر سرش چادر مشکی ست، نجیب است و صبور
حلقه ی ساده ی زردیست که دارد در دست
بر لبش سایه ی لبخند به رنگ ملکوت
گرچه در خواب، ولی عابد و تسبیح به دست
پلک می زد و همان لحظه چو خورشید غروب
پشت دیوار افق، خسته و بی رنگ شکست
صورتش روشن و پر از خط اندوه و نور
خسته از همهمه ی گردش ایام گسست
روی این ویلچر کهنه و فرسوده و سرد
عاقبت پیرزن آرام، درافلاک نشست
واژگان کلیدی: اشعار اکرم بهرامچی،نمونه شعر اکرم بهرامچی،شاعر اکرم بهرامچی،شعرهای اکرم بهرامچی،شعری از اکرم بهرامچی،یک شعر از اکرم بهرامچی،غزل اکرم بهرامچی؛غزلیات اکرم بهرامچی،غزل های اکرم بهرامچی،غزلی از اکرم بهرامچی،اکرم بهرامچي،اشعار دینی مذهبی و آیینی اکرم بهرامچی،شعر امام زمان اکرم بهرامچی،شعر مهدوی اکرم بهرامچی،شعر برای صاحب الزمان از اکرم بهرامچی،شعری در وصف و انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف،شعر با موضوع امام زمان عج.
عالی بود