شعر نخست :
برنمیآید نوای دلکش از نای شکسته
آری از بشکسته،ناید غیر آوای شکسته
درخور شادی نمی باشد دل بشکسته ی من
می نباید ریختن،هرگز به مینای شکسته
می کند،صورت،تفاوت،ورنه پیش اهل معنی
هست یکسان یای نستعلیق با یای شکسته
نادرست خودنما را رونق بازار نبود
مشتری چندان نخواهد داشت،کالای شکسته
از شکستن اوفتد هر چیزی از قیمت،به جز دل
آری این بشکسته،ممتاز است از اشیای شکسته
چون خلیل و نوح و ” رنجی ” ، ز آب و آتش نیست باکم
ترسم از سیل سرشک اشک دلهای شکسته
شعر دوم :
دل بیدار من بر مردم خوابیده میگرید
بلی، فهمیده بر احوال نافهمیده میگرید
ز چشم خویشتن آموختم رسم رفاقت را
که هر عضوی به درد آید، به حالش دیده میگرید
پس از جان دادن عاشق، دل معشوق میسوزد
که شیرین بهر فرهاد به خون غلتیده میگرید
نگردد تا رقیب زشتخو، آگه ز حال من
دلم از هجر آن زیبا صنم، دزدیده میگرید
به روز وصل هم عاشق بود در گریهی زاری
ز شام هجر، از بس دیدهاش ترسیده میگرید
محبت را میان یوسف و یعقوب سنجیدم
چو دیدم بیشتر آن پیر محنتدیده میگرید
هر آن عاشق که بینی ، از فراق یار مینالد
ولی “رنجی” ز بهر دلبر رنجیده میگرید
واژگان کلیدی: اشعار هادی پیشرفت،نمونه شعر هادی پیشرفت،شاعر هادی پیشرفت،شعری از هادی پیشرفت،یک شعر از هادی پیشرفت،شعرهای هادی پیشرفت،غزل هادی پیشرفت،غزل های هادی پیشرفت،غزلیات هادی پیشرفت،غزلی از هادی پیشرفت،هادی پیشرفت متخلص به رنجی،گزیده بهترین و زیباترین اشعار هادی پیشرفت،گلچین اشعار ناب هادی پیشرفت.