اشعار حامی شریبی

شعر نخست : 

 

اگر گندم خوردنی نیست

پس برای کدام پرنده

مترسک می خواستی ؟

اگر سنگ دشمنی نیست

پس برای کدام آینه

شکستن میخواستی ؟

در امتداد این همه نفس های سوخته

اگر دلهره

واژه ی سوختن نیست

پس برای کشتن کدام زمستان

آتش میخواستی ؟


شعر دوم : 

انگار

بخاطراین عاشقانه های

مُرده در گلوی

باد

هیچ خاطره ای را

به

یاد نمی آورد

نیمکت شکسته ای

که

جز سوختن

چاره ای نداشت .


شعر سوم : 

تمام خوابهای

شبانه اش را

سقط میکند

زنی

که ترجیح میدهد

برای زندگی

در آینه

ماه

بماند

 


شعر چهارم :

 

عروسان
مرگ
می رقصند
و
شراب شادی را
قصابی می نوشد
که
کر
است .

 


شعر پنجم : 

در گلوی باد
فاخته ای می خواند
که
در سینه اش
جنگلی می سوزد
که
سرانجام همه ی
عاشقانه هایست
به شیوه ی
مرگ .


شعر ششم :

 

بگو با کدامین ستاره
میشود
تا خودم را برگردانم
مثل اینکه
در وزیدن دوباره ی
تقدیر
درشب بی ماهی
گم شدم
و
در گریز از خودم
انگار
این چراغهای سوگوار
مرا …
به
آفتاب
نمی رسانند .

 


شعر هفتم :

از خواب
که
بیدار شدم
زمان
با
عجله رفته
بود
و
من
چقدر
جا مانده
بودم
کسی کفشهایم را
خبر کند.


واژگان کلیدی:اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از ،یک شعر از،شعر نو،حامي شريبي.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مینا
میهمان
مینا
مهر 21, 1398 1:34 ق.ظ

خوب بود 🙂

حامی شریبی
میهمان
حامی شریبی
اردیبهشت 27, 1399 4:49 ب.ظ

تمام خوابهای
شبانه اش را
سقط میکند
زنی
که ترجیح میدهد
برای زندگی
در آینه
ماه
بماند

حامی شریبی

دنیا غلامی
میهمان
دنیا غلامی
تیر 4, 1399 6:04 ب.ظ

اگر گندم خوردنی نیست

پس برای کدام پرنده

مترسک می خواستی ؟

اگر سنگ دشمنی نیست

پس برای کدام آینه

شکستن میخواستی ؟

درود عااااااااالی بود

دعوتید گرامی