از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دامان چیده‌ام

قدسی مشهدی- غزل شماره 406 

از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دامان چیده‌ام

جمعیّت دل را در آن زلف پریشان چیده‌ام

ریزد به دامن دیده خون، من ریزم از دامن برون

او بهر دامان چیده گل، من گل ز دامان چیده‌ام

تا برده تُرک غمزه‌ات، دستی به قربان کمان

چون ترکشت پهلوی هم، در سینه پیکان چیده‌ام

چون دیدۀ آیینه‌ام مژگان نمی‌آید به هم

از بس که شوق دیدنت در چشمِ حیران چیده‌ام

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest


0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها