شعری از فرزاد آبادی

من اگر دو نفر بودم

یکی به بالای کوه می رفتم

برای پرندگان بیمارستانی می ساختم

یکی به زیر آب ها که مروارید ها را از تنهایی دربیاورم

من اگر سه نفر بودم

یکی را به جنگ می فرستادم

پاهای من از تعداد مین ها کم می کرد

سر و سینه ام بخشی از گلوله ها را

یکی کنار مادرم

دلش را از دلشوره اش دور می کردم

و دیگری را در غاری برای هر چه دلش خواست پیاده

من اگر چهار نفر بودم …

من اگر پنج … !

یک نفرم و تنها کنار تو می مانم .


واژگان کلیدی : اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،شعر نو،فرزاد آبادي.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها