مرا از تیره بختی شکوه بیجاست

صائب تبریزی- غزل شماره 2233

 

مرا از تیره بختی شکوه بیجاست

که عنبر نیلِ چشم زخم دریاست

ز دلتنگی، سواد دیدۀ مور

مرا پیش نظر دامان صحراست

خمار نامرادی هوش بخش است

شراب کامرانی غفلت افزاست

نباشد قانعان را دردِ نایافت

دل خرسند را جنّت مهیّاست

چو مرجان رزق ما خون است، هرچند

عنان بحر در سرپنجۀ ماست

جهان در دیده اش آیینه زاری است

به نور عشق هر چشمی که بیناست

بر آن صاحب سخن رحم است صائب

که دخلش منحصر در دخل بیجاست!

 

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest


0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها