شعر نخست :
از جاده های نقره و نور می گذری
تا نگاه می اندازی به خاکستر گرگ
و پرندگانی از شراب و سرب
که در پیراهن داری .
به ساعت کاج
تکرار بی دلیل برف پاک کن ها
وقتی که پلک بر خواب گوزن می گذاری
و می گذری .
شعر دوم :
از کنار بازوی شهر می گذرم
با خالکوب نقش تو در چشم
و چرخ عقاب الکل در هوش
می آیم
از کنار دکه ها و نئون ها
تا چارراه رازقی و روح
سمت می گیرم
و نیلی عطر تو
قطب نمای من است .
واژگان کلیدی : اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،شعر نو،سعيد اسكندري.