کسایی مروزی – دیوان اشعار
شماره 9
سرخ رویی و زردرویی
نورد بودم، تا ورد من مُورَّد بود
برای ورد مرا ترک من همی پرورد
کنون گران شدم و سرد و نانورد شدم
از آن سبب که به خیری همی بپوشم ورد
کسایی مروزی – دیوان اشعار
شماره 9
سرخ رویی و زردرویی
نورد بودم، تا ورد من مُورَّد بود
برای ورد مرا ترک من همی پرورد
کنون گران شدم و سرد و نانورد شدم
از آن سبب که به خیری همی بپوشم ورد
امین پیرانی - حامد پیری
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 6 جنازه ی دوست جنازه ی تو ندانم کدام حادثه بود که دیده ها همه مصقول کرد و رخ
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 17 گازر کوی و جوی از تو کوثر و فردوس دل و جامه ز تو سیاه و سپید رخ
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 34 مرغک سرود سرای سرود گوی شد آن مرغک سرود سرای چو عاشقی که به معشوق خود دهد
کسایی مروزی – دیوان اشعار شماره 16 شنبلید در میان خوید بگشای چشم و ژرف نگه کن به شنبلید تابان به سان گوهر، اندر میان