ورود-ثبت نام

در حباب کوچک روشنایی خود را می فرسود

فروغ فرخزاد – مجموعه ی تولدی دیگر

شماره 11

دریافت

در حباب کوچک

روشنایی خود را می فرسود

ناگهان پنجره پر شد از شب

شب سرشار از انبوه صداهای تهی

شب مسموم از هرم زهرآلود تنفس ها

شب …

گوش دادم

در خيابان وحشت زده ی تاريک

يک نفر گویی قلبش را

مثل حجمی فاسد

زیر پا له کرد

در خيابان وحشت زده ی تاريک

يک ستاره ترکيد

گوش دادم …

نبضم از طغيان خون متورم بود

و تنم

تنم از وسوسه ی

متلاشی گشتن.

 

روی خط های کج و معوج سقف

چشم خود را دیدم

چون رطيلی سنگين

خشک مي شد در کف، در زردی، در خفقان

داشتم با همه جنبش هايم

مثل آبی راکد

ته نشين می شدم آرام آرام

داشتم

لرد می بستم در گودالم

 

گوش دادم

گوش دادم به همه زندگیم

موش منفوری در حفره ی خود

يک سرود زشت مهمل را

با وقاحت می خواند

جيرجيری سمج و نامفهوم

لحظه ای فانی را چرخ زنان می پيمود

و روان می شد بر سطح فراموشی

آه، من پر بودم از شهوت، شهوت مرگ

هر دو پستانم از احساس سرسام آور تير کشید

آه

من به یاد آوردم

اولين روز بلوغم را

که همه اندامم

باز می شد در بهتی معصوم

تا بيامیزد با آن مبهم، آن گنگ، آن نامعلوم

 

در حباب کوچک

روشنایی خود را

در خطی لرزان خميازه کشيد

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *