ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو ای ترک ماه چهره چه گردد که صبح تو آیی به حجره من و گویی که گل برو تو ماه ترکی و من اگر ترک ادامه نوشته »
خوش می گریزی هر طرف از حلقه ما نی مکن خوش می گریزی هر طرف از حلقه ما نی مکن ای ماه برهم می زنی عهد ثریا نی مکن تو روز پرنور و لهب ما ادامه نوشته »
گر این جا حاضری سر همچنین کن گر این جا حاضری سر همچنین کن چو کردی بار دیگر همچنین کن مرا دی تنگ اندر بر کشیدی بیا ای تنگ شکر همچنین کن ادامه نوشته »
گر چه اندر فغان و نالیدن گر چه اندر فغان و نالیدن اندکی هست خویشتن دیدن آن نباشد مرا چو در عشقت خوگرم من به خویش دزدیدن به خدا و به ادامه نوشته »