عنصری بلخی
اشعار منسوب
شماره 8
ای دل چو به غم های جهان درمانم
از دیده سرشک های رنگین رانم
خود را چه دهم عشوه یقین می دانم
کاندر سر دل شود به آخر جانم
عنصری بلخی
اشعار منسوب
شماره 8
ای دل چو به غم های جهان درمانم
از دیده سرشک های رنگین رانم
خود را چه دهم عشوه یقین می دانم
کاندر سر دل شود به آخر جانم
امین پیرانی - حامد پیری
عنصری بلخی اشعار منسوب شماره 9 شب ها چو ز روز وصل او یاد کنم تا روز هزار گونه فریاد کنم ترسم که شب اجل
عنصری بلخی اشعار منسوب شماره 4 پر دُر سفته شاخ درختان جویبار چون زرّ خفچه برگ درختان بوستان گر بوستان ز زرّ خزان زرد شد
عنصری بلخی اشعار منسوب شماره 12 آن دل که به دست بت گرفتارم ازو وز دست همی درگذرد کارم ازو بیزار شدست از من و
عنصری بلخی اشعار منسوب شماره 13 با روز رخ تو گر چه ای روت چو ماه از روز و شب جهان نبودم آگاه بنمود چو