عنصری بلخی
غزل شماره 10
حلقه ی زلفش به گل بر غالیه دارد همی
گل به بوی غالیه سنبل به بار آرد همی
نیست سنبل کان خط مشکین آن ترک من است
دیده چون آن را ببیند سنبل انگارد همی
عذر جان است آن رخ و آن غمزگان آزار دل
آن رخان چون عذر خواهد این دل آزارد همی
من عجب دارم از آن زلف خمیده مشکبوی
کاو چنان خفته بر آتش عود چون بارد همی
باغبانند آن دو زلفش باغ دو رخسار او
آنک آنک باغبان در باغ گل کارد همی