از کار جهان کرانه خواهم کردن عبید زاکانی – رباعی شماره 43 از کار جهان کرانه خواهم کردن رو در می و در مغانه خواهم کردن تا خلق جهان دست بدارند ادامه نوشته »
هر چند بهشت صد کرامت دارد عبید زاکانی – رباعی شماره 12 هر چند بهشت صد کرامت دارد مرغ و می و حور سرو قامت دارد ساقی بده این باده ی ادامه نوشته »
گفتم عقلم گفت که حیران من است عبید زاکانی – رباعی شماره 4 گفتم عقلم گفت که حیران من است گفتم جانم گفت که قربان من است گفتم که دلم گفت که ادامه نوشته »
گر وصل تو دست من شیدا گیرد عبید زاکانی – رباعی شماره 23 گر وصل تو دست من شیدا گیرد وین درد و فراق راه صحرا گیرد هم حال من از روی ادامه نوشته »