ورود-ثبت نام

از آن آهم ز دل مشکل برآید

طبیب اصفهانی – غزل شماره 79

از آن آهم ز دل مشکل برآید

که می ترسم غمت از دل برآید

مکن بامن جفا چندان مبادا

که آهی از دلم غافل برآید

به خاک ما ببار ای ابر رحمت

بود ما را گُلی از گِل برآید

کناری گیر، کش عزت فزاید

هر آن گوهر که بر ساحل برآید

ز دلکش ناله ی مطرب خدا را

بود ما را غمی از دل برآید

ز محفل چون کنی آهنگ رفتن

هزاران ناله از محفل برآید

برآید کام تو چون از من آسان

چرا کامم ز تو مشکل برآید

حدیثی گوید از مجنون و ترسم

فغان لیلی از محمل برآید

تو حال ما ندانی و چه داند

ز غرقه آنکه بر ساحل برآید

گرش صد جان فدا سازد محال است

طبیب از خجلت قاتل برآید

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *