بی روی تو دل روی به آیینه گذارد

صائب تبریزی- غزل شماره 4360

بی روی تو دل روی به آیینه گذارد

چون تشنه که بر ریگ روان سینه گذارد

هر دست نگارین که برآرد ز بغل سرو

پیش قد رعنای تو بر سینه گذارد

هر روز نهد بر دل من سنگِ ملامت

دستی که گهر بر دل گنجینه گذارد

عاشق نشود دور ز معشوق که طوطی

زنگار شود روی به آیینه گذارد

این دست که عشق تو به تاراج برآورد

مشکل که به ما خرقۀ پشمینه گذارد

مفت است اگر سنگدلیهای معلم

دلجویی اطفال به آدینه گذارد

صائب سخن از مهر همان به که نگوید

هر کس که به دلها اثر از کینه گذارد

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها