ورود-ثبت نام

دیدی که رسوا شد دلم

رهی معیری – ترانه ها و نغمه ها

دیدی که رسوا شد دلم

شماره 46

تصنیف آهنگ : علی تجویدی

 

دیدی که رسوا شد دلم

غرق تمنا شد دلم ( 2 مرتبه )

دیدی که من با این دل بی آرزو عاشق شدم

با آن همه آزادگی، بر زلف او عاشق شدم

ای وای اگر صیاد من

غافل شود از یاد من

قدرم نداند

فریاد اگر، از کوی خود

وز رشته ی گیسوی خود

بازم رهاند

دیدی که رسوا شد دلم

غرق تمنا شد دلم ( 2 مرتبه )

در پيش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم

گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحب دل کنم

وای به دردی که درمان ندارد

فتادم به راهی که پایان ندارد

از گل شنیدم بوی او، مستانه رفتم سوی او

تا چون غبار کوی او، در کوی جان منزلم کنم

وای، به دردی که درمان ندارد

فتادم به راهی که پایان ندارد

دیدی که رسوا شد دلم

غرق تمنا شد دلم

دیدی که در گرداب غم، از فتنه ی گردون رهی

افتادم و سرگشته چون امواج دریا شد دلم

دیدی که رسوا شد دلم

غرق تمنا شد دلم

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *