عشق آمد و مرا ز الم می‌کند خلاص

قصاب کاشانی – غزل شماره 188

عشق آمد و مرا ز الم می‌کند خلاص

شوق غم توام ز ستم می‌کند خلاص

شور جنونت ار برسد یک‌ جهت مرا

از ورطه ی وجود و عدم می‌کند خلاص

یاری کند اگر مژه در راه کوی دوست

ما را ز دست نقش قدم می‌کند خلاص

یک جلوه ی تو ای مه من بت‌پرست را

یک‌بارگی ز قید صنم می‌کند خلاص

وصلت دچار گر شود ای دلربا مرا

از جستجوی دیر و حرم می‌کند خلاص

ما را دل از نظاره ی گل‌های داغ تو

از آرزوی باغ ارم می‌کند خلاص

قصاب اگر نقاب گشاید ز رخ نگار

دست مرا ز دامن غم می‌کند خلاص

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها