پیچ و تاب زلف مشکینت شده زنجیرها

قصاب کاشانی – غزل شماره 17

پیچ و تاب زلف مشکینت شده زنجیرها

بند بر پا مانده در زنجیر زلفت شیرها

دردم افزون شد نمی‌دانم ز عشقت چون کنم

با وجود آنکه کردم در غمت تدبیرها

چون خلاصی کس تواند یافتن از کوی او

نقش پای مور را بر پا نهد زنجیرها

گر نیفتد پرتو حسن تو چون ظاهر شود

دستکار صنعت نقاش بر تصویرها

بخت بد قصاب او را دور می‌سازد ز تو

گرچه بسیار از محبت دیده‌ام تأثیرها

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها