حرف ی
غزل شماره ۲۴۲۷ : گر باغ از او واقف بدی از شاخ تر خون آمدی
غزل شماره ۲۴۲۸ : فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری
غزل شماره ۲۴۲۹ : ای در طواف ماه تو ماه و سپهر مشتری
غزل شماره ۲۴۳۰ : ای آن که بر اسب بقا از دیر فانی میروی
غزل شماره ۲۴۳۱ : این عشق گردان کو به کو بر سر نهاده طبلهای
غزل شماره ۲۴۳۲ : ای رونق هر گلشنی وی روزن هر خانهای
غزل شماره ۲۴۳۳ : ای آنک اندر باغ جان آلاجقی برساختی
غزل شماره ۲۴۳۴ : از دار ملک لم یزل ای شاه سلطان آمدی
غزل شماره ۲۴۳۵ : من دوش دیدم سر دل اندر جمال دلبری
غزل شماره ۲۴۳۶ : ای یار اگر نیکو کنی اقبال خود صدتو کنی
غزل شماره ۲۴۳۷ : ای یوسف خوش نام هی در ره میا بیهمرهی
غزل شماره ۲۴۳۸ : دزدید جمله رخت ما لولی و لولی زادهای
غزل شماره ۲۴۳۹ : دامن کشانم میکشد در بتکده عیارهای
غزل شماره ۲۴۴۰ : ای آفتاب سرکشان با کهکشان آمیختی
غزل شماره ۲۴۴۱ : آخر مراعاتی بکن مر بیدلان را ساعتی
غزل شماره ۲۴۴۲ : بانکی عجب از آسمان در میرسد هر ساعتی
غزل شماره ۲۴۴۳ : ای تو ملول از کار من من تشنه تر هر ساعتی
غزل شماره ۲۴۴۴ : چون درشوی در باغ دل مانند گل خوش بو شوی
غزل شماره ۲۴۴۵ : از بامدادان ساغری پر کرد خوش خمارهای
غزل شماره ۲۴۴۶ : ای شهسوار خاص بک کز عالم جان تاختی
غزل شماره ۲۴۴۷ : یک ساعت ار دو قبلکی از عقل و جان برخاستی
غزل شماره ۲۴۴۸ : ای داده جان را لطف تو خوشتر ز مستی حالتی
غزل شماره ۲۴۴۹ : من پیش از این میخواستم گفتار خود را مشتری
غزل شماره ۲۴۵۰ : در دل خیالش زان بود تا تو به هر سو ننگری
غزل شماره ۲۴۵۱ : دریوزهای دارم ز تو در اقتضای آشتی
غزل شماره ۲۴۵۲ : ای دل نگویی چون شدی ور عشق روزافزون شدی
غزل شماره ۲۴۵۳ : بویی ز گردون میرسد با پرسش و دلداریی
غزل شماره ۲۴۵۴ : عیش جهان پیسه بود گاه خوشی گاه بدی
غزل شماره ۲۴۵۵ : برگذری درنگری جز دل خوبان نبری
غزل شماره ۲۴۵۶ : هم نظری هم خبری هم قمران را قمری
غزل شماره ۲۴۵۷ : ای دل سرگشته شده در طلب یاوه روی
غزل شماره ۲۴۵۸ : سنگ مزن بر طرف کارگه شیشه گری
غزل شماره ۲۴۵۹ : عارف گوینده اگر تا سحر صبر کنی
غزل شماره ۲۴۶۰ : تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی
غزل شماره ۲۴۶۱ : چون دل من جست ز تن بازنگشتی چه شدی
غزل شماره ۲۴۶۲ : طوطی و طوطی بچهای قند به صد ناز خوری
غزل شماره ۲۴۶۳ : آه چه دیوانه شدم در طلب سلسلهای
غزل شماره ۲۴۶۴ : هر طربی که در جهان گشت ندیم کهتری
غزل شماره ۲۴۶۵ : آمدهای که راز من بر همگان بیان کنی
غزل شماره ۲۴۶۶ : ای که به لطف و دلبری از دو جهان زیادهای
غزل شماره ۲۴۶۷ : کعبه طواف میکند بر سر کوی یک بتی
غزل شماره ۲۴۶۸ : نیست به جز دوام جان ز اهل دلان روایتی
غزل شماره ۲۴۶۹ : آه خجسته ساعتی که صنما به من رسی
غزل شماره ۲۴۷۰ : جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی
غزل شماره ۲۴۷۱ : سوخت یکی جهان به غم آتش غم پدید نی
غزل شماره ۲۴۷۲ : چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنی
غزل شماره ۲۴۷۳ : آب تو ده گسسته را در دو جهان سقا تویی
غزل شماره ۲۴۷۴ : ریگ ز آب سیر شد من نشدم زهی زهی
غزل شماره ۲۴۷۵ : باز ترش شدی مگر یار دگر گزیدهای
غزل شماره ۲۴۷۶ : هین که خروس بانگ زد وقت صبوح یافتی
غزل شماره ۲۴۷۷ : سرکه هفت ساله را از لب او حلاوتی
غزل شماره ۲۴۷۸ : باز چه شد تو را دلا باز چه مکر اندری
غزل شماره ۲۴۷۹ : پیش از آنک از عدم کرد وجودها سری
غزل شماره ۲۴۸۰ : ای دل بیقرار من راست بگو چه گوهری
غزل شماره ۲۴۸۱ : با همگان فضولکی چون که به ما ملولکی
غزل شماره ۲۴۸۲ : ای که لب تو چون شکر هان که قرابه نشکنی
غزل شماره ۲۴۸۳ : تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
غزل شماره ۲۴۸۴ : خواجه اگر تو همچو ما بیخود و شوخ و مستیی
غزل شماره ۲۴۸۵ : یاور من تویی بکن بهر خدای یاریی
غزل شماره ۲۴۸۶ : ای زده مطرب غمت در دل ما ترانهای
غزل شماره ۲۴۸۷ : هست به خطه عدم شور و غبار و غارتی
غزل شماره ۲۴۸۸ : ای که غریب آتشی در دل و جان ما زدی
غزل شماره ۲۴۸۹ : گر ز تو بوسه ای خرد صد مه و مهر و مشتری
غزل شماره ۲۴۹۰ : ساقی جان فزای من بهر خدا ز کوثری
غزل شماره ۲۴۹۱ : جمع مکن تو برف را بر خود تا که نفسری
غزل شماره ۲۴۹۲ : هر بشری که صاف شد در دو جهان ورا دلی
غزل شماره ۲۴۹۳ : رو بنمودی به تو گر همگی نه جانمی
غزل شماره ۲۴۹۴ : زرگر آفتاب را بسته گاز میکنی
غزل شماره ۲۴۹۵ : آنک بخورد دم به دم سنگ جفای صدمنی
غزل شماره ۲۴۹۶ : خواجه ترش مرا بگو سرکه به چند میدهی
غزل شماره ۲۴۹۷ : صبح چو آفتاب زد رایت روشناییی
غزل شماره ۲۴۹۸ : مرا سودای آن دلبر ز دانایی و قرایی
غزل شماره ۲۴۹۹ : مسلمانان مسلمانان مرا ترکی است یغمایی
غزل شماره ۲۵۰۰ : چه افسردی در آن گوشه چرا تو هم نمیگردی
غزل شماره ۲۵۰۱ : گرم سیم و درم بودی مرا مونس چه کم بودی
غزل شماره ۲۵۰۲ : امیر دل همیگوید تو را گر تو دلی داری
غزل شماره ۲۵۰۳ : چو سرمست منی ای جان ز خیر و شر چه اندیشی
غزل شماره ۲۵۰۴ : اگر زهر است اگر شکر چه شیرین است بیخویشی
غزل شماره ۲۵۰۵ : چو بی گه آمدی باری درآ مردانهای ساقی
غزل شماره ۲۵۰۶ : مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی
غزل شماره ۲۵۰۷ : بیامد عید ای ساقی عنایت را نمیدانی
غزل شماره ۲۵۰۸ : مرا آن دلبر پنهان همیگوید به پنهانی
غزل شماره ۲۵۰۹ : بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی
غزل شماره ۲۵۱۰ : مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخن خایی
غزل شماره ۲۵۱۱ : به باغ و چشمه حیوان چرا این چشم نگشایی
غزل شماره ۲۵۱۲ : رها کن ماجرا ای جان فروکن سر ز بالایی
غزل شماره ۲۵۱۳ : بیا ای عارف مطرب چه باشد گر ز خوش خویی
غزل شماره ۲۵۱۴ : درآمد در میان شهر آدم زفت سیلابی
غزل شماره ۲۵۱۵ : یکی گنجی پدید آمد در آن دکان زرکوبی
غزل شماره ۲۵۱۶ : اگر الطاف شمس الدین بدیده برفتادستی
غزل شماره ۲۵۱۷ : ز رنگ روی شمس الدین گرم خود بو و رنگستی
غزل شماره ۲۵۱۸ : اگر امروز دلدارم کند چون دوش بدمستی
غزل شماره ۲۵۱۹ : غلام پاسبانانم که یارم پاسبانستی
غزل شماره ۲۵۲۰ : گر آبت بر جگر بودی دل تو پس چه کاره ستی
غزل شماره ۲۵۲۱ : اگر یار مرا از من غم و سودا نبایستی
غزل شماره ۲۵۲۲ : دل پردرد من امشب بنوشیدهست یک دردی
غزل شماره ۲۵۲۳ : دل آتش پرست من که در آتش چو گوگردی
غزل شماره ۲۵۲۴ : اگر آب و گل ما را چو جان و دل پری بودی
غزل شماره ۲۵۲۵ : اگر گلهای رخسارش از آن گلشن بخندیدی
غزل شماره ۲۵۲۶ : نکو بنگر به روی من نه آنم من که هر باری
غزل شماره ۲۵۲۷ : بنامیزد نگویم من که تو آنی که هر باری
غزل شماره ۲۵۲۸ : مروت نیست در سرها که اندازند دستاری
غزل شماره ۲۵۲۹ : ایا نزدیک جان و دل چنین دوری روا داری
غزل شماره ۲۵۳۰ : دلم همچون قلم آمد در انگشتان دلداری
غزل شماره ۲۵۳۱ : چو سرمست منی ای جان ز درد سر چه غم داری
غزل شماره ۲۵۳۲ : کی افسون خواند در گوشت که ابرو پرگره داری
غزل شماره ۲۵۳۳ : برآ بر بام ای عارف بکن هر نیم شب زاری
غزل شماره ۲۵۳۴ : مها یک دم رعیت شو مرا شه دان و سالاری
غزل شماره ۲۵۳۵ : هر آن بیمار مسکین را که از حد رفت بیماری
غزل شماره ۲۵۳۶ : مثال باز رنجورم زمین بر من ز بیماری
غزل شماره ۲۵۳۷ : مگر دانید با دلبر به حق صحبت و یاری
غزل شماره ۲۵۳۸ : حجاب از چشم بگشایی که سبحان الذی اسری
غزل شماره ۲۵۳۹ : یکی طوطی مژده آور یکی مرغی خوش آوازی
غزل شماره ۲۵۴۰ : چو شیر و انگبین جانا چه باشد گر درآمیزی
غزل شماره ۲۵۴۱ : الا ای جان جان جان چو میبینی چه میپرسی
غزل شماره ۲۵۴۲ : بتاب ای ماه بر یارم بگو یارا اغا پوسی
غزل شماره ۲۵۴۳ : بیا ای شاه خودکامه نشین بر تخت خودکامی
غزل شماره ۲۵۴۴ : شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی
غزل شماره ۲۵۴۵ : مگر مستی نمیدانی که چون زنجیر جنبانی
غزل شماره ۲۵۴۶ : سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی
غزل شماره ۲۵۴۷ : شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی
غزل شماره ۲۵۴۸ : تو استظهار آن داری که رو از ما بگردانی
غزل شماره ۲۵۴۹ : چو دید آن طره کافر مسلمان شد مسلمانی
غزل شماره ۲۵۵۰ : یکی دودی پدید آمد سحرگاهی به هامونی
غزل شماره ۲۵۵۱ : دلی یا دیده عقلی تو یا نور خدابینی
غزل شماره ۲۵۵۲ : کجا باشد دورویان را میان عاشقان جایی
غزل شماره ۲۵۵۳ : کجا شد عهد و پیمانی که میکردی نمیگویی
غزل شماره ۲۵۵۴ : اگر بیمن خوشی یارا به صد دامم چه میبندی
غزل شماره ۲۵۵۵ : چرا چون ای حیات جان در این عالم وطن داری
غزل شماره ۲۵۵۶ : زهی چشم مرا حاصل شده آیین خون ریزی
غزل شماره ۲۵۵۷ : هر آن چشمی که گریان است در عشق دلارامی
غزل شماره ۲۵۵۸ : الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی
غزل شماره ۲۵۵۹ : الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی
غزل شماره ۲۵۶۰ : الا ای جان قدس آخر به سوی من نمیآیی
غزل شماره ۲۵۶۱ : مسلمانان مسلمانان مرا جانی است سودایی
غزل شماره ۲۵۶۲ : یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی
غزل شماره ۲۵۶۳ : من پای همیکوبم ای جان و جهان دستی
غزل شماره ۲۵۶۴ : گر عشق بزد راهم ور عقل شد از مستی
غزل شماره ۲۵۶۵ : ای دوست ز شهر ما ناگه به سفر رفتی
غزل شماره ۲۵۶۶ : آورد طبیب جان یک طبله ره آوردی
غزل شماره ۲۵۶۷ : افتاد دل و جانم در فتنه طراری
غزل شماره ۲۵۶۸ : یک حمله و یک حمله کآمد شب و تاریکی
غزل شماره ۲۵۶۹ : آن زلف مسلسل را گر دام کنی حالی
غزل شماره ۲۵۷۰ : پنهان به میان ما میگردد سلطانی
غزل شماره ۲۵۷۱ : ای شاه مسلمانان وی جان مسلمانی
غزل شماره ۲۵۷۲ : جانا به غریبستان چندین به چه میمانی
غزل شماره ۲۵۷۳ : در پرده خاک ای جان عیشی است به پنهانی
غزل شماره ۲۵۷۴ : از آتش ناپیدا دارم دل بریانی
غزل شماره ۲۵۷۵ : هر لحظه یکی صورت میبینی و زادن نی
غزل شماره ۲۵۷۶ : ای خواجه سلام علیک از زحمت ما چونی
غزل شماره ۲۵۷۷ : همرنگ جماعت شو تا لذت جان بینی
غزل شماره ۲۵۷۸ : ای بود تو از کی نی وی ملک تو تا کی نی
غزل شماره ۲۵۷۹ : با هر کی تو درسازی میدانک نیاسایی
غزل شماره ۲۵۸۰ : ای خیره نظر در جو پیش آ و بخور آبی
غزل شماره ۲۵۸۱ : ای سوخته یوسف در آتش یعقوبی
غزل شماره ۲۵۸۲ : خواهم که روم زین جا پایم بگرفتستی
غزل شماره ۲۵۸۳ : آمد مه ما مستی دستی فلکا دستی
غزل شماره ۲۵۸۴ : ماییم در این گوشه پنهان شده از مستی
غزل شماره ۲۵۸۵ : گر نرگس خون خوارش دربند امانستی
غزل شماره ۲۵۸۶ : گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی
غزل شماره ۲۵۸۷ : ای ساکن جان من آخر به کجا رفتی
غزل شماره ۲۵۸۸ : ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی
غزل شماره ۲۵۸۹ : نه چرخ زمرد را محبوس هوا کردی
غزل شماره ۲۵۹۰ : ای پرده در پرده بنگر که چهها کردی
غزل شماره ۲۵۹۱ : ای پرده در پرده بنگر که چهها کردی
غزل شماره ۲۵۹۲ : ای صورت روحانی امروز چه آوردی
غزل شماره ۲۵۹۳ : گر شمس و قمر خواهی نک شمس و قمر باری
غزل شماره ۲۵۹۴ : از مرگ چه اندیشی چون جان بقا داری
غزل شماره ۲۵۹۵ : امشب پریان را من تا روز به دلداری
غزل شماره ۲۵۹۶ : نظاره چه میآیی در حلقه بیداری
غزل شماره ۲۵۹۷ : گر روی بگردانی تو پشت قوی داری
غزل شماره ۲۵۹۸ : ای جان و جهان آخر از روی نکوکاری
غزل شماره ۲۵۹۹ : ای بر سر بازارت صد خرقه به زناری
غزل شماره ۲۶۰۰ : گفتم که بجست آن مه از خانه چو عیاری
غزل شماره ۲۶۰۱ : ای بر سر هر سنگی از لعل لبت نوری
غزل شماره ۲۶۰۲ : ای دشمن عقل من وی داروی بیهوشی
غزل شماره ۲۶۰۳ : ای بر سر و پا گشته داری سر حیرانی
غزل شماره ۲۶۰۴ : آن چهره و پیشانی شد قبله حیرانی
غزل شماره ۲۶۰۵ : ای باغ همیدانی کز باد کی رقصانی
غزل شماره ۲۶۰۶ : مانده شدم از گفتن تا تو بر ما مانی
غزل شماره ۲۶۰۷ : آن ماه همیتابد بر چرخ و زمین یا نی
غزل شماره ۲۶۰۸ : افند کلیمیرا از زحمت ما چونی
غزل شماره ۲۶۰۹ : در عشق کجا باشد مانند تو عشقینی
غزل شماره ۲۶۱۰ : چون بسته کنی راهی آخر بشنو آهی
غزل شماره ۲۶۱۱ : جانا تو بگو رمزی از آتش همراهی
غزل شماره ۲۶۱۲ : در کوی کی میگردی ای خواجه چه میخواهی
غزل شماره ۲۶۱۳ : ای شادی آن روزی کز راه تو بازآیی
غزل شماره ۲۶۱۴ : ما مینرویم ای جان زین خانه دگر جایی
غزل شماره ۲۶۱۵ : هم پهلوی خم سر نهای خواجه هرجایی
غزل شماره ۲۶۱۶ : من نیت آن کردم تا باشم سودایی
غزل شماره ۲۶۱۷ : عیسی چو تویی جانا ای دولت ترسایی
غزل شماره ۲۶۱۸ : جانا نظری فرما چون جان نظرهایی
غزل شماره ۲۶۱۹ : گل گفت مرا نرمی از خار چه میجویی
غزل شماره ۲۶۲۰ : ای دل به ادب بنشین برخیز ز بدخویی
غزل شماره ۲۶۲۱ : از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی
غزل شماره ۲۶۲۲ : ای خواجه تو چه مرغی نامت چه چرا شایی
غزل شماره ۲۶۲۳ : ما گوش شماییم شما تن زده تا کی
غزل شماره ۲۶۲۴ : برخیز که جان است و جهان است و جوانی
غزل شماره ۲۶۲۵ : گر علم خرابات تو را همنفسستی
غزل شماره ۲۶۲۶ : ای دل تو در این غارت و تاراج چه دیدی
غزل شماره ۲۶۲۷ : عاشق شو و عاشق شو بگذار زحیری
غزل شماره ۲۶۲۸ : هر روز بگه ای شه دلدار درآیی
غزل شماره ۲۶۲۹ : ای ماه اگر باز بر این شکل بتابی
غزل شماره ۲۶۳۰ : یا ساقی شرف بشراباتک زندی
غزل شماره ۲۶۳۱ : تو دوش رهیدی و شب دوش رهیدی
غزل شماره ۲۶۳۲ : ای جان گذرکرده از این گنبد ناری
غزل شماره ۲۶۳۳ : در خانه خود یافتم از شاه نشانی
غزل شماره ۲۶۳۴ : امروز در این شهر نفیر است و فغانی
غزل شماره ۲۶۳۵ : امروز سماع است و مدام است و سقایی
غزل شماره ۲۶۳۶ : ای مونس ما خواجه ابوبکر ربابی
غزل شماره ۲۶۳۷ : امروز سماع است و شراب است و صراحی
غزل شماره ۲۶۳۸ : ای آنک به دلها ز حسد خار خلیدی
غزل شماره ۲۶۳۹ : برخیز که صبح است و صبوح است و سکاری
غزل شماره ۲۶۴۰ : مگریز ز آتش که چنین خام بمانی
غزل شماره ۲۶۴۱ : گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی
غزل شماره ۲۶۴۲ : زان جای بیا خواجه بدین جای نه جایی
غزل شماره ۲۶۴۳ : ای شاه تو ترکی عجمی وار چرایی
غزل شماره ۲۶۴۴ : یک روز مرا بر لب خود میر نکردی
غزل شماره ۲۶۴۵ : بخوردم از کف دلبر شرابی
غزل شماره ۲۶۴۶ : چه باشد گر چو عقل و جان نخسبی
غزل شماره ۲۶۴۷ : دلا چون واقف اسرار گشتی
غزل شماره ۲۶۴۸ : دریغا کز میان ای یار رفتی
غزل شماره ۲۶۴۹ : منم فانی و غرقه در ثبوتی
غزل شماره ۲۶۵۰ : تو آن ماهی که در گردون نگنجی
غزل شماره ۲۶۵۱ : کریما تو گلی یا جمله قندی
غزل شماره ۲۶۵۲ : نگارا تو در اندیشه درازی
غزل شماره ۲۶۵۳ : گر این سلطان ما را بنده باشی
غزل شماره ۲۶۵۴ : ببین این فتح ز استفتاح تا کی
غزل شماره ۲۶۵۵ : تو نقشی نقش بندان را چه دانی
غزل شماره ۲۶۵۶ : نه آتشهای ما را ترجمانی
غزل شماره ۲۶۵۷ : دلا تا نازکی و نازنینی
غزل شماره ۲۶۵۸ : اگر درد مرا درمان فرستی
غزل شماره ۲۶۵۹ : کسی کو را بود در طبع سستی
غزل شماره ۲۶۶۰ : چرا ز اندیشه ای بیچاره گشتی
غزل شماره ۲۶۶۱ : کجا شد عهد و پیمانی که کردی
غزل شماره ۲۶۶۲ : دلا رو رو همان خون شو که بودی
غزل شماره ۲۶۶۳ : مرا چون ناف بر مستی بریدی
غزل شماره ۲۶۶۴ : از این تنگین قفس جانا پریدی
غزل شماره ۲۶۶۵ : صلا ای صوفیان کامروز باری
غزل شماره ۲۶۶۶ : به تن این جا به باطن در چه کاری
غزل شماره ۲۶۶۷ : مبارک باد بر ما این عروسی
غزل شماره ۲۶۶۸ : خبر واده کز این دنیای فانی
غزل شماره ۲۶۶۹ : برفتیم ای عقیق لامکانی
غزل شماره ۲۶۷۰ : خوشی آخر بگو ای یار چونی
غزل شماره ۲۶۷۱ : بر من نیستی یارا کجایی
غزل شماره ۲۶۷۲ : دلا در روزه مهمان خدایی
غزل شماره ۲۶۷۳ : سؤالی دارم ای خواجه خدایی
غزل شماره ۲۶۷۴ : هلا ای آب حیوان از نوایی
غزل شماره ۲۶۷۵ : بیاموز از پیمبر کیمیایی
غزل شماره ۲۶۷۶ : سبک بنواز ای مطرب ربابی
غزل شماره ۲۶۷۷ : سلام علیک ای مقصود هستی
غزل شماره ۲۶۷۸ : اگر خورشید جاویدان نگشتی
غزل شماره ۲۶۷۹ : ز ما برگشتی و با گل فتادی
غزل شماره ۲۶۸۰ : چنین باشد چنین گوید منادی
غزل شماره ۲۶۸۱ : کجا شد عهد و پیمان را چه کردی
غزل شماره ۲۶۸۲ : به بخت و طالع ما ای افندی
غزل شماره ۲۶۸۳ : نگارا تو گلی یا جمله قندی
غزل شماره ۲۶۸۴ : شنودم من که چاکر را ستودی
غزل شماره ۲۶۸۵ : دگرباره شه ساقی رسیدی
غزل شماره ۲۶۸۶ : اگر یار مرا از من برآری
غزل شماره ۲۶۸۷ : صلا ای صوفیان کامروز باری
غزل شماره ۲۶۸۸ : صلا ای صوفیان کامروز باری
غزل شماره ۲۶۸۹ : منم غرقه درون جوی باری
غزل شماره ۲۶۹۰ : چو عشق آمد که جان با من سپاری
غزل شماره ۲۶۹۱ : نگفتم دوش ای زین بخاری
غزل شماره ۲۶۹۲ : به جان تو پس گردن نخاری
غزل شماره ۲۶۹۳ : به تن با ما به دل در مرغزاری
غزل شماره ۲۶۹۴ : مرا بگرفت روحانی نگاری
غزل شماره ۲۶۹۵ : متاز ای دل سوی دریای ناری
غزل شماره ۲۶۹۶ : مرا در خنده میآرد بهاری
غزل شماره ۲۶۹۷ : بدید این دل درون دل بهاری
غزل شماره ۲۶۹۸ : خداوندا زکات شهریاری
غزل شماره ۲۶۹۹ : ندارد مجلس ما بیتو نوری
غزل شماره ۲۷۰۰ : ز هر چیزی ملول است آن فضولی
غزل شماره ۲۷۰۱ : مرا هر لحظه قربان است جانی
غزل شماره ۲۷۰۲ : مگیر ای ساقی از مستان کرانی
غزل شماره ۲۷۰۳ : ز مهجوران نمیجویی نشانی
غزل شماره ۲۷۰۴ : برون کن سر که جان سرخوشانی
غزل شماره ۲۷۰۵ : مرا هر لحظه منزل آسمانی
غزل شماره ۲۷۰۶ : چه دلشادم به دلدار خدایی
غزل شماره ۲۷۰۷ : کجایید ای شهیدان خدایی
غزل شماره ۲۷۰۸ : تو هر روزی از آن پشته برآیی
غزل شماره ۲۷۰۹ : دلاراما چنین زیبا چرایی
غزل شماره ۲۷۱۰ : بیا ای غم که تو بس باوفایی
غزل شماره ۲۷۱۱ : بیا ای یار کامروز آن مایی
غزل شماره ۲۷۱۲ : بیا جانا که امروز آن مایی
غزل شماره ۲۷۱۳ : چنان گشتم ز مستی و خرابی
غزل شماره ۲۷۱۴ : چو اسم شمس دین اسما تو دیدی
غزل شماره ۲۷۱۵ : مرا اندر جگر بنشست خاری
غزل شماره ۲۷۱۶ : بگفتم با دلم آخر قراری
غزل شماره ۲۷۱۷ : تو جانا بیوصالش در چه کاری
غزل شماره ۲۷۱۸ : بیا ای آنک سلطان جمالی
غزل شماره ۲۷۱۹ : مگر تو یوسفان را دلستانی
غزل شماره ۲۷۲۰ : تو تا بنشستهای بر دار فانی
غزل شماره ۲۷۲۱ : نه آتشهای ما را ترجمانی
غزل شماره ۲۷۲۲ : به کوی دل فرورفتم زمانی
غزل شماره ۲۷۲۳ : دیدی که چه کرد یار ما دیدی
غزل شماره ۲۷۲۴ : روز ار دو هزار بار میآیی
غزل شماره ۲۷۲۵ : مندیش از آن بت مسیحایی
غزل شماره ۲۷۲۶ :ای دیده ز نم زبون نگشتی
غزل شماره ۲۷۲۷ : گر وسوسه ره دهی به گوشی
غزل شماره ۲۷۲۸ : باغ است و بهار و سرو عالی
غزل شماره ۲۷۲۹ : با این همه مهر و مهربانی
غزل شماره ۲۷۳۰ : آورد خبر شکرستانی
غزل شماره ۲۷۳۱ : بشنیده بدم که جان جانی
غزل شماره ۲۷۳۲ : ای ساقی باده معانی
غزل شماره ۲۷۳۳ : ای وصل تو آب زندگانی
غزل شماره ۲۷۳۴ : ای بیتو حرام زندگانی
غزل شماره ۲۷۳۵ : برجه که بهار زد صلایی
غزل شماره ۲۷۳۶ : چون سوی برادری بپویی
غزل شماره ۲۷۳۷ : مجلس چو چراغ و تو چو آبی
غزل شماره ۲۷۳۸ : من پار بخوردهام شرابی
غزل شماره ۲۷۳۹ : ای یار یگانه چند خسبی
غزل شماره ۲۷۴۰ : بازم صنما چه میفریبی
غزل شماره ۲۷۴۱ : ای آنک تو خواب ما ببستی
غزل شماره ۲۷۴۲ : ای آنک تو خواب ما ببستی
غزل شماره ۲۷۴۳ : رو رو که از این جهان گذشتی
غزل شماره ۲۷۴۴ : روز طرب است و سال شادی
غزل شماره ۲۷۴۵ : آخر گل و خار را بدیدی
غزل شماره ۲۷۴۶ : آن را که به لطف سر بخاری
غزل شماره ۲۷۴۷ : خضری به میان سینه داری
غزل شماره ۲۷۴۸ : میآید سنجق بهاری
غزل شماره ۲۷۴۹ : ای چشم و چراغ شهریاری
غزل شماره ۲۷۵۰ : ای جان و جهان چه میگریزی
غزل شماره ۲۷۵۱ : از قصه حال ما نپرسی
غزل شماره ۲۷۵۲ : ای دلبر بیدلان صوفی
غزل شماره ۲۷۵۳ : ای آنک تو شاه مطربانی
غزل شماره ۲۷۵۴ : روزی که مرا ز من ستانی
غزل شماره ۲۷۵۵ : چون عشق کند شکرفشانی
غزل شماره ۲۷۵۶ : ای وصل تو اصل شادمانی
غزل شماره ۲۷۵۷ : کژزخمه مباش تا توانی
غزل شماره ۲۷۵۸ : مست می عشق را حیا نی
غزل شماره ۲۷۵۹ : گویم سخن لب تو یا نی
غزل شماره ۲۷۶۰ : با دل گفتم چرا چنینی
غزل شماره ۲۷۶۱ : در خون دلم رسید فتوی
غزل شماره ۲۷۶۲ : در عشق هر آنک شد فدایی
غزل شماره ۲۷۶۳ : عشق است دلاور و فدایی
غزل شماره ۲۷۶۴ : ماها چو به چرخ دل برآیی
غزل شماره ۲۷۶۵ : آن شمع چو شد طرب فزایی
غزل شماره ۲۷۶۶ : ای بیتو محال جان فزایی
غزل شماره ۲۷۶۷ : گر یار لطیف و باوفایی
غزل شماره ۲۷۶۸ : ساقی انصاف خوش لقایی
غزل شماره ۲۷۶۹ : برخیز و بزن یکی نوایی
غزل شماره ۲۷۷۰ : رخها بنگر تو زعفرانی
غزل شماره ۲۷۷۱ : ای قلب و درست را روایی
غزل شماره ۲۷۷۲ : ای آنک تو خواب ما ببستی
غزل شماره ۲۷۷۳ : با یار بساز تا توانی
غزل شماره ۲۷۷۴ : در فنای محض افشانند مردان آستی
غزل شماره ۲۷۷۵ : مرغ دل پران مبا جز در هوای بیخودی
غزل شماره ۲۷۷۶ : ای رها کرده تو باغی از پی انجیرکی
غزل شماره ۲۷۷۷ : شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی
غزل شماره ۲۷۷۸ : ای خدایی که مفرح بخش رنجوران تویی
غزل شماره ۲۷۷۹ : بانگ میزن ای منادی بر سر هر رستهای
غزل شماره ۲۷۸۰ : در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی
غزل شماره ۲۷۸۱ : ساقیا بر خاک ما چون جرعهها میریختی
غزل شماره ۲۷۸۲ : گر شراب عشق کار جان حیوانیستی
غزل شماره ۲۷۸۳ : ای نرفته از دل من اندرآ شاد آمدی
غزل شماره ۲۷۸۴ : در جهان گر بازجویی نیست بیسودا سری
غزل شماره ۲۷۸۵ : گر من از اسرار عشقش نیک دانا بودمی
غزل شماره ۲۷۸۶ : آتشینا آب حیوان از کجا آوردهای
غزل شماره ۲۷۸۷ : ای مهی کاندر نکویی از صفت افزودهای
غزل شماره ۲۷۸۸ : آه از آن رخسار برق انداز خوش عیارهای
غزل شماره ۲۷۸۹ : پیش شمع نور جان دل هست چون پروانهای
غزل شماره ۲۷۹۰ : بار دیگر ملتی برساختی برساختی
غزل شماره ۲۷۹۱ : هر دلی را گر سوی گلزار جانان خاستی
غزل شماره ۲۷۹۲ : سر نهاده بر قدمهای بت چین نیستی
غزل شماره ۲۷۹۳ : این چه چتر است این که بر ملک ابد برداشتی
غزل شماره ۲۷۹۴ : ای ملامت گر تو عاشق را سبک پنداشتی
غزل شماره ۲۷۹۵ : ای تو جان صد گلستان از سمن پنهان شدی
غزل شماره ۲۷۹۶ : ای که جانها خاک پایت صورت اندیش آمدی
غزل شماره ۲۷۹۷ : تا بنستانی تو انصاف از جهود خیبری
غزل شماره ۲۷۹۸ : در دو چشم من نشین ای آن که از من منتری
غزل شماره ۲۷۹۹ : بی گهان شد هر رفتن سوی روزن ننگری
غزل شماره ۲۸۰۰ : در میان جان نشین کامروز جان دیگری
غزل شماره ۲۸۰۱ : عاشقان را آتشی وآنگه چه پنهان آتشی
غزل شماره ۲۸۰۲ : آخر ای دلبر تو ما را مینجویی اندکی
غزل شماره ۲۸۰۳ : ساقیا شد عقلها هم خانه دیوانگی
غزل شماره ۲۸۰۴ : چون تو آن روبند را از روی چون مه برکنی
غزل شماره ۲۸۰۵ : ای خوشا عیشی که باشد ای خوشا نظارهای
غزل شماره ۲۸۰۶ : آه کان سایه خدا گوهردلی پرمایهای
غزل شماره ۲۸۰۷ : گشت جان از صدر شمس الدین یکی سوداییی
غزل شماره ۲۸۰۸ : گر چه در مستی خسی را تو مراعاتی کنی
غزل شماره ۲۸۰۹ : ساخت بغراقان به رسم عید بغراقانیی
غزل شماره ۲۸۱۰ : ای بداده دیدههای خلق را حیرانیی
غزل شماره ۲۸۱۱ : از هوای شمس دین بنگر تو این دیوانگی
غزل شماره ۲۸۱۲ : ای دهان آلوده جانی از کجا می خوردهای
غزل شماره ۲۸۱۳ : اقتلونی یا ثقاتی ان فی قتلی حیاتی
غزل شماره ۲۸۱۴ : خنک آن دم که به رحمت سر عشاق بخاری
غزل شماره ۲۸۱۵ : بمشو همره مرغان که چنین بیپر و بالی
غزل شماره ۲۸۱۶ : که شکیبد ز تو ای جان که جگرگوشه جانی
غزل شماره ۲۸۱۷ : مکن ای دوست نشاید که بخوانند و نیایی
غزل شماره ۲۸۱۸ : صنما چونک فریبی همه عیار فریبی
غزل شماره ۲۸۱۹ : اگر او ماه منستی شب من روز شدستی
غزل شماره ۲۸۲۰ : چو به شهر تو رسیدم تو ز من گوشه گزیدی
غزل شماره ۲۸۲۱ : تو ز هر ذره وجودت بشنو ناله و زاری
غزل شماره ۲۸۲۲ : تو فقیری تو فقیری تو فقیر ابن فقیری
غزل شماره ۲۸۲۳ : ز کجایی ز کجایی هله ای مجلس سامی
غزل شماره ۲۸۲۴ : مه ما نیست منور تو مگر چرخ درآیی
غزل شماره ۲۸۲۵ : مثل ذره روزن همگان گشته هوایی
غزل شماره ۲۸۲۶ : همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی
غزل شماره ۲۸۲۷ : بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی
غزل شماره ۲۸۲۸ : خبری است نورسیده تو مگر خبر نداری
غزل شماره ۲۸۲۹ : تو نفس نفس بر این دل هوسی دگر گماری
غزل شماره ۲۸۳۰ : هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی
غزل شماره ۲۸۳۱ : چو نماز شام هر کس بنهد چراغ و خوانی
غزل شماره ۲۸۳۲ : صنما چنان لطیفی که به جان ما درآیی
غزل شماره ۲۸۳۳ : سوی باغ ما سفر کن بنگر بهار باری
غزل شماره ۲۸۳۴ : به مبارکی و شادی بستان ز عشق جامی
غزل شماره ۲۸۳۵ : ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی
غزل شماره ۲۸۳۶ : به چه روی پشت آرم به کسی که از گزینی
غزل شماره ۲۸۳۷ : هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی
غزل شماره ۲۸۳۸ : صفت خدای داری چو به سینهای درآیی
غزل شماره ۲۸۳۹ : بکشید یار گوشم که تو امشب آن مایی
غزل شماره ۲۸۴۰ : منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی
غزل شماره ۲۸۴۱ : به خدا کسی نجنبد چو تو تن زنی نجنبی
غزل شماره ۲۸۴۲ : بت من ز در درآمد به مبارکی و شادی
غزل شماره ۲۸۴۳ : هله ای پری شب رو که ز خلق ناپدیدی
غزل شماره ۲۸۴۴ : تو کیی در این ضمیرم که فزونتر از جهانی
غزل شماره ۲۸۴۵ : بت من به طعنه گوید چه میان ره فتادی
غزل شماره ۲۸۴۶ : چو مرا ز عشق کهنه صنما به یاد دادی
غزل شماره ۲۸۴۷ : دل بیقرار را گو که چو مستقر نداری
غزل شماره ۲۸۴۸ : سحر است خیز ساقی بکن آنچ خوی داری
غزل شماره ۲۸۴۹ : ز بهار جان خبر ده هله ای دم بهاری
غزل شماره ۲۸۵۰ : ز غم تو زار زارم هله تا تو شاد باشی
غزل شماره ۲۸۵۱ : شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی
غزل شماره ۲۸۵۲ : چو یقین شدهست دل را که تو جان جان جانی
غزل شماره ۲۸۵۳ : تو ز عشق خود نپرسی که چه خوب و دلربایی
غزل شماره ۲۸۵۴ : برسید لک لک جان که بهار شد کجایی
غزل شماره ۲۸۵۵ : هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی
غزل شماره ۲۸۵۶ : صنما چگونه گویم که تو نور جان مایی
غزل شماره ۲۸۵۷ : چه جمال جان فزایی که میان جان مایی
غزل شماره ۲۸۵۸ : صنما تو همچو آتش قدح مدام داری
غزل شماره ۲۸۵۹ : برو ای عشق که تا شحنه خوبان شدهای
غزل شماره ۲۸۶۰ : هست در حلقه ما حلقه ربایی عجبی
غزل شماره ۲۸۶۱ : چند روز است که شطرنج عجب میبازی
غزل شماره ۲۸۶۲ : هله هشدار که با بیخبران نستیزی
غزل شماره ۲۸۶۳ : وقت آن شد که بدان روح فزا آمیزی
غزل شماره ۲۸۶۴ : به شکرخنده اگر میببرد دل ز کسی
غزل شماره ۲۸۶۵ : در رخ عشق نگر تا به صفت مرد شوی
غزل شماره ۲۸۶۶ : گر گریزی به ملولی ز من سودایی
غزل شماره ۲۸۶۷ : نیستی عاشق ای جلف شکم خوار گدای
غزل شماره ۲۸۶۸ : در دلت چیست عجب که چو شکر میخندی
غزل شماره ۲۸۶۹ : هست اندر غم تو دلشده دانشمندی
غزل شماره ۲۸۷۰ : ای دریغا در این خانه دمی بگشودی
غزل شماره ۲۸۷۱ : به دغل کی بگزیند دل یارم یاری
غزل شماره ۲۸۷۲ : مرغ اندیشه که اندر همه دلها بپری
غزل شماره ۲۸۷۳ : رو رو ای جان سبک خیز غریب سفری
غزل شماره ۲۸۷۴ : سحری کرد ندایی عجب آن رشک پری
غزل شماره ۲۸۷۵ : نی تو شکلی دگری سنگ نباشی تو زری
غزل شماره ۲۸۷۶ : شکنی شیشه مردم گرو از من گیری
غزل شماره ۲۸۷۷ : بر یکی بوسه حقستت که چنان میلرزی
غزل شماره ۲۸۷۸ : هله تا ظن نبری کز کف من بگریزی
غزل شماره ۲۸۷۹ : ننگ هر قافله در شش دره ابلیسی
غزل شماره ۲۸۸۰ : به حق و حرمت آنک همگان را جانی
غزل شماره ۲۸۸۱ : گر تو ما را به جفای صنمان ترسانی
غزل شماره ۲۸۸۲ : تیغ را گر تو چو خورشید دمی رنده زنی
غزل شماره ۲۸۸۳ : چه حریصی که مرا بیخور و بیخواب کنی
غزل شماره ۲۸۸۴ : به شکرخنده بتا نرخ شکر میشکنی
غزل شماره ۲۸۸۵ : هله آن به که خوری این می و از دست روی
غزل شماره ۲۸۸۶ : اگر امشب بر من باشی و خانه نروی
غزل شماره ۲۸۸۷ : بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
غزل شماره ۲۸۸۸ : به شکرخنده اگر میببرد جان ز کسی
غزل شماره ۲۸۸۹ : ای که تو چشمه حیوان و بهار چمنی
غزل شماره ۲۸۹۰ : سخن تلخ مگو ای لب تو حلوایی
غزل شماره ۲۸۹۱ : هر کی از نیستی آید به سوی او خبری
غزل شماره ۲۸۹۲ : ای شه جاودانی وی مه آسمانی
غزل شماره ۲۸۹۳ : قدر غم گر چشم سر بگریستی
غزل شماره ۲۸۹۴ : با چنین رفتن به منزل کی رسی
غزل شماره ۲۸۹۵ : چارهای کو بهتر از دیوانگی
غزل شماره ۲۸۹۶ : قره العین منی ای جان بلی
غزل شماره ۲۸۹۷ : بوی باغ و گلستان آید همی
غزل شماره ۲۸۹۸ : هر دم ای دل سوی جانان میروی
غزل شماره ۲۸۹۹ : بار دیگر عزم رفتن کردهای
غزل شماره ۲۹۰۰ : بوی مشکی در جهان افکندهای
غزل شماره ۲۹۰۱ : فارغم گر گشت دل آوارهای
غزل شماره ۲۹۰۲ : ای درآورده جهانی را ز پای
غزل شماره ۲۹۰۳ : باوفا یارا جفا آموختی
غزل شماره ۲۹۰۴ : عاقبت از عاشقان بگریختی
غزل شماره ۲۹۰۵ : اندرآ در خانه یارا ساعتی
غزل شماره ۲۹۰۶ : گوید آن دلبر که چون همدل شدی
غزل شماره ۲۹۰۷ : آفتابا سوی مه رویان شدی
غزل شماره ۲۹۰۸ : باوفاتر گشت یارم اندکی
غزل شماره ۲۹۰۹ : هست امروز آنچ میباید بلی
غزل شماره ۲۹۱۰ : باز گردد عاقبت این در بلی
غزل شماره ۲۹۱۱ : طبع چیزی نو به نو خواهد همی
غزل شماره ۲۹۱۲ : با من ای عشق امتحانها میکنی
غزل شماره ۲۹۱۳ : باز چون گل سوی گلشن میروی
غزل شماره ۲۹۱۴ : ناگهان اندردویدم پیش وی
غزل شماره ۲۹۱۵ : خوش بود گر کاهلی یک سو نهی
غزل شماره ۲۹۱۶ : مرحبا ای پرده تو آن پردهای
غزل شماره ۲۹۱۷ : هیچ خمری بیخماری دیدهای
غزل شماره ۲۹۱۸ : میزنم حلقه در هر خانهای
غزل شماره ۲۹۱۹ : گر سران را بیسری درواستی
غزل شماره ۲۹۲۰ : ای بهار سبز و تر شاد آمدی
غزل شماره ۲۹۲۱ : ساقی این جا هست ای مولا بلی
غزل شماره ۲۹۲۲ : هم تو شمعی هم تو شاهد هم تو می
غزل شماره ۲۹۲۳ : باد بین اندر سرم از بادهای
غزل شماره ۲۹۲۴ : آه از عشق جمال حوریی
غزل شماره ۲۹۲۵ : ای دلی کز گلشکر پروردهای
غزل شماره ۲۹۲۶ : گر در آب و گر در آتش میروی
غزل شماره ۲۹۲۷ : ز کجا آمدهای میدانی
غزل شماره ۲۹۲۸ : آنچ در سینه نهان میداری
غزل شماره ۲۹۲۹ : ای خیالی که به دل میگذری
غزل شماره ۲۹۳۰ : تو چرا جمله نبات و شکری
غزل شماره ۲۹۳۱ : از دلبر نهانی گر بوی جان بیابی
غزل شماره ۲۹۳۲ : چه باشد ای برادر یک شب اگر نخسپی
غزل شماره ۲۹۳۳ : ای آنک امام عشقی تکبیر کن که مستی
غزل شماره ۲۹۳۴ : گفتی شکار گیرم رفتی شکار گشتی
غزل شماره ۲۹۳۵ : گر چه به زیر دلقی شاهی و کیقبادی
غزل شماره ۲۹۳۶ : ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی
غزل شماره ۲۹۳۷ : از بهر مرغ خانه چون خانهای بسازی
غزل شماره ۲۹۳۸ : آن مه چو در دل آید او را عجب شناسی
غزل شماره ۲۹۳۹ : ما را مسلم آمد هم عیش و هم عروسی
غزل شماره ۲۹۴۰ : چون زخمه رجا را بر تار میکشانی
غزل شماره ۲۹۴۱ : ای گوهر خدایی آیینه معانی
غزل شماره ۲۹۴۲ : اندر مصاف ما را در پیش رو سپر نی
غزل شماره ۲۹۴۳ : گرمی مجوی الا از سوزش درونی
غزل شماره ۲۹۴۴ : ای مبدعی که سگ را بر شیر میفزایی
غزل شماره ۲۹۴۵ : ای حیلههات شیرین تا کی مرا فریبی
غزل شماره ۲۹۴۶ : دی عهد و توبه کردی امروز درشکستی
غزل شماره ۲۹۴۷ : یا من عجب فتادم یا تو عجب فتادی
غزل شماره ۲۹۴۸ : ای کرده رو چو سرکه چه گردد ار بخندی
غزل شماره ۲۹۴۹ : در غیب هست عودی کاین عشق از او است دودی
غزل شماره ۲۹۵۰ : ای آنک جان ما را در گلشکر کشیدی
غزل شماره ۲۹۵۱ : زان خاک تو شدم تا بر من گهر بباری
غزل شماره ۲۹۵۲ : گر از شراب دوشین در سر خمار داری
غزل شماره ۲۹۵۳ : بازآمدی که ما را درهم زنی به شوری
غزل شماره ۲۹۵۴ : گر روشنی تو یارا یا خود سیه ضمیری
غزل شماره ۲۹۵۵ : چون روی آتشین را یک دم تو مینپوشی
غزل شماره ۲۹۵۶ : دل را تمام برکن ای جان ز نیک نامی
غزل شماره ۲۹۵۷ : اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی
غزل شماره ۲۹۵۸ : مطرب چو زخمهها را بر تار میکشانی
غزل شماره ۲۹۵۹ : ای آنک جمله عالم از توست یک نشانی
غزل شماره ۲۹۶۰ : رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی
غزل شماره ۲۹۶۱ : در رنگ یار بنگر تا رنگ زندگانی
غزل شماره ۲۹۶۲ : با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی
غزل شماره ۲۹۶۳ : میزن سه تا که یکتا گشتم مکن دوتایی
غزل شماره ۲۹۶۴ : دی دامنش گرفتم کای گوهر عطایی
غزل شماره ۲۹۶۵ : ای برده اختیارم تو اختیار مایی
غزل شماره ۲۹۶۶ : هر چند بیگه آیی بیگاه خیز مایی
غزل شماره ۲۹۶۷ : آمد ز نای دولت بار دگر نوایی
غزل شماره ۲۹۶۸ : ای چنگیان غیبی از راه خوش نوایی
غزل شماره ۲۹۶۹ : بوی کباب داری تو نیز دل کبابی
غزل شماره ۲۹۷۰ : با صد هزار دستان آمد خیال یاری
غزل شماره ۲۹۷۱ : اندر قمارخانه چون آمدی به بازی
غزل شماره ۲۹۷۲ : ای آن که مر مرا تو به از جان و دیدهای
غزل شماره ۲۹۷۳ : ای از جمال حسن تو عالم نشانهای
غزل شماره ۲۹۷۴ : آن دم که دل کند سوی دلبر اشارتی
غزل شماره ۲۹۷۵ : هر روز بامداد به آیین دلبری
غزل شماره ۲۹۷۶ : شد جادوی حرام و حق از جادوی بری
غزل شماره ۲۹۷۷ : هر روز بامداد درآید یکی پری
غزل شماره ۲۹۷۸ : ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری
غزل شماره ۲۹۷۹ : هر روز بامداد طلبکار ما تویی
غزل شماره ۲۹۸۰ : آن لحظه کآفتاب و چراغ جهان شوی
غزل شماره ۲۹۸۱ : ای سیرگشته از ما ما سخت مشتهی
غزل شماره ۲۹۸۲ : ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای
غزل شماره ۲۹۸۳ : ای ساقیی که آن می احمر گرفتهای
غزل شماره ۲۹۸۴ : ای مرغ گیر دام نهانی نهادهای
غزل شماره ۲۹۸۵ : مه طلعتی و شهره قبایی بدیدهای
غزل شماره ۲۹۸۶ : ای عشق کز قدیم تو با ما یگانهای
غزل شماره ۲۹۸۷ : ای جان و ای دو دیده بینا چگونهای
غزل شماره ۲۹۸۸ : هر چند شیر بیشه و خورشیدطلعتی
غزل شماره ۲۹۸۹ : رویش ندیده پس مکنیدم ملامتی
غزل شماره ۲۹۹۰ : جان خاک آن مهی که خداش است مشتری
غزل شماره ۲۹۹۱ : ای عشق پرده در که تو در زیر چادری
غزل شماره ۲۹۹۲ : ای بس فراز و شیب که کردم طلب گری
غزل شماره ۲۹۹۳ : شاها بکش قطار که شهوار میکشی
غزل شماره ۲۹۹۴ : ای نای خوش نوای که دلدار و دلخوشی
غزل شماره ۲۹۹۵ : اندر میان جمع چه جان است آن یکی
غزل شماره ۲۹۹۶ : گر من ز دست بازی هر غم پژولمی
غزل شماره ۲۹۹۷ : ای آسمان که بر سر ما چرخ میزنی
غزل شماره ۲۹۹۸ : سوگند خوردهای که از این پس جفا کنی
غزل شماره ۲۹۹۹ : تا چند از فراق مرا کار بشکنی
غزل شماره ۳۰۰۰ : ساقی بیار باده سغراق ده منی
غزل شماره ۳۰۰۱ : ای نای بس خوش است کز اسرار آگهی
غزل شماره ۳۰۰۲ : شوری فتاد در فلک ای مه چه شستهای
غزل شماره ۳۰۰۳ : ای کاشکی تو خویش زمانی بدانیی
غزل شماره ۳۰۰۴ : بزم و شراب لعل و خرابات و کافری
غزل شماره ۳۰۰۵ : آن دل که گم شدهست هم از جان خویش جوی
غزل شماره ۳۰۰۶ : سیمرغ و کیمیا و مقام قلندری
غزل شماره ۳۰۰۷ : دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام حبیبی
غزل شماره ۳۰۰۸ : خواجه سلام علیک گنج وفا یافتی
غزل شماره ۳۰۰۹ : آه که چه شیرین بتیست در تتق زرکشی
غزل شماره ۳۰۱۰ : روی من از روی تو دارد صد روشنی
غزل شماره ۳۰۱۱ : هر نفسی از درون دلبر روحانیی
غزل شماره ۳۰۱۲ : ای دل چون آهنت بوده چو آیینهای
غزل شماره ۳۰۱۳ : یار در آخرزمان کرد طرب سازیی
غزل شماره ۳۰۱۴ : رو که به مهمان تو مینروم ای اخی
غزل شماره ۳۰۱۵ : جان و جهان میروی جان و جهان میبری
غزل شماره ۳۰۱۶ : بازرهان خلق را از سر و از سرکشی
غزل شماره ۳۰۱۷ : لاله ستانست از عکس تو هر شورهای
غزل شماره ۳۰۱۸ : ای تو ز خوبی خویش آینه را مشتری
غزل شماره ۳۰۱۹ : ای که تو عشاق را همچو شکر میکشی
غزل شماره ۳۰۲۰ : پیشتر آ پیشتر چند از این رهزنی
غزل شماره ۳۰۲۱ : شیردلا صد هزار شیردلی کردهای
غزل شماره ۳۰۲۲ : گفت مرا آن طبیب رو ترشی خوردهای
غزل شماره ۳۰۲۳ : قصر بود روح ما نی تل ویرانهای
غزل شماره ۳۰۲۴ : بستگی این سماع هست ز بیگانهای
غزل شماره ۳۰۲۵ : جای دگر بودهای زانک تهی رودهای
غزل شماره ۳۰۲۶ : خیره چرا گشتهای خواجه مگر عاشقی
غزل شماره ۳۰۲۷ : نیست عجب صف زده پیش سلیمان پری
غزل شماره ۳۰۲۸ : ای صنم گلزاری چند مرا آزاری
غزل شماره ۳۰۲۹ : آه که دلم برد غمزههای نگاری
غزل شماره ۳۰۳۰ : سلمک الله نیست مثل تو یاری
غزل شماره ۳۰۳۱ : خوشدلم از یار همچنانک تو دیدی
غزل شماره ۳۰۳۲ : از پگه ای یار زان عقار سمایی
غزل شماره ۳۰۳۳ : چند دویدم سوی افندی
غزل شماره ۳۰۳۴ : میرسد ای جان باد بهاری
غزل شماره ۳۰۳۵ : دوش همه شب دوش همه شب
غزل شماره ۳۰۳۶ : گاه چو اشتر در وحل آیی
غزل شماره ۳۰۳۷ : به خاک پای تو ای مه هر آن شبی که بتابی
غزل شماره ۳۰۳۸ : ببرد عقل و دلم را براق عشق معانی
غزل شماره ۳۰۳۹ : هزار جان مقدس هزار گوهر کانی
غزل شماره ۳۰۴۰ : چه آفتاب جمالی که از مجره گشادی
غزل شماره ۳۰۴۱ : اگر مرا تو ندانی بپرس از شب تاری
غزل شماره ۳۰۴۲ : چو مهر عشق سلیمان به هر دو کون تو داری
غزل شماره ۳۰۴۳ : ز حد چون بگذشتی بیا بگوی که چونی
غزل شماره ۳۰۴۴ : گهی به سینه درآیی گهی ز روح برآیی
غزل شماره ۳۰۴۵ : من آن نیم که تو دیدی چو بینیم نشناسی
غزل شماره ۳۰۴۶ : چو صبحدم خندیدی در بلا بندیدی
غزل شماره ۳۰۴۷ : به جان تو ای طایی که سوی ما بازآیی
غزل شماره ۳۰۴۸ : تو آسمان منی من زمین به حیرانی
غزل شماره ۳۰۴۹ : ربود عقل و دلم را جمال آن عربی
غزل شماره ۳۰۵۰ : خدایگان جمال و خلاصه خوبی
غزل شماره ۳۰۵۱ : به عاقبت بپریدی و در نهان رفتی
غزل شماره ۳۰۵۲ : چه باده بود که در دور از بگه دادی
غزل شماره ۳۰۵۳ : ز قیل و قال تو گر خلق بو نبردندی
غزل شماره ۳۰۵۴ : منم که کار ندارم به غیر بیکاری
غزل شماره ۳۰۵۵ : بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری
غزل شماره ۳۰۵۶ : خورانمت می جان تا دگر تو غم نخوری
غزل شماره ۳۰۵۷ : اگر ز حلقه این عاشقان کران گیری
غزل شماره ۳۰۵۸ : ز بامداد درآورد دلبرم جامی
غزل شماره ۳۰۵۹ : چه باک دارد عاشق ز ننگ و بدنامی
غزل شماره ۳۰۶۰ : نهان شدند معانی ز یار بیمعنی
غزل شماره ۳۰۶۱ : اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی
غزل شماره ۳۰۶۲ : اگر تو مست شرابی چرا حشر نکنی
غزل شماره ۳۰۶۳ : به هر دلی که درآیی چو عشق بنشینی
غزل شماره ۳۰۶۴ : ز بامداد دلم میپرد به سودایی
غزل شماره ۳۰۶۵ : شدم به سوی چه آب همچو سقایی
غزل شماره ۳۰۶۶ : رسید ترکم با چهرههای گل وردی
غزل شماره ۳۰۶۷ : تو در عقیله ترتیب کفش و دستاری
غزل شماره ۳۰۶۸ : فرست باده جان را به رسم دلداری
غزل شماره ۳۰۶۹ : نگاهبان دو دیدهست چشم دلداری
غزل شماره ۳۰۷۰ : اگر به خشم شود چرخ هفتم از تو بری
غزل شماره ۳۰۷۱ : دلا همای وصالی بپر چرا نپری
غزل شماره ۳۰۷۲ : به من نگر که به جز من به هر کی درنگری
غزل شماره ۳۰۷۳ : بیا بیا که پشیمان شوی از این دوری
غزل شماره ۳۰۷۴ : مسلم آمد یار مرا دل افروزی
غزل شماره ۳۰۷۵ : بیا بیا که تو از نادرات ایامی
غزل شماره ۳۰۷۶ : بلندتر شدهست آفتاب انسانی
غزل شماره ۳۰۷۷ : ایا مربی جان از صداع جان چونی
غزل شماره ۳۰۷۸ : ز آب تشنه گرفتهست خشم میبینی
غزل شماره ۳۰۷۹ : بیامدیم دگربار سوی مولایی
غزل شماره ۳۰۸۰ : تو نور دیده جان یا دو دیده مایی
غزل شماره ۳۰۸۱ : تو عاشقی چه کسی از کجا رسیدستی
غزل شماره ۳۰۸۲ : رهید جان دوم از خودی و از هستی
غزل شماره ۳۰۸۳ : بیا بیا که چو آب حیات درخوردی
غزل شماره ۳۰۸۴ : به جان تو که بگویی وطن کجا داری
غزل شماره ۳۰۸۵ : به حق آنک تو جان و جهان جانداری
غزل شماره ۳۰۸۶ : شبی که دررسد از عشق پیک بیداری
غزل شماره ۳۰۸۷ : اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری
غزل شماره ۳۰۸۸ : حرام گشت از این پس فغان و غمخواری
غزل شماره ۳۰۸۹ : به اهل پرده اسرارها ببر خبری
غزل شماره ۳۰۹۰ : بجه بجه ز جهان تا شه جهان باشی
غزل شماره ۳۰۹۱ : اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی
غزل شماره ۳۰۹۲ : هزار جان مقدس فدای سلطانی
غزل شماره ۳۰۹۳ : نگفتمت که تو سلطان خوبرویانی
غزل شماره ۳۰۹۴ : بگو به جان مسافر ز رنجها چونی
غزل شماره ۳۰۹۵ : از این درخت بدان شاخ و بر نمیبینی
غزل شماره ۳۰۹۶ : ز بامداد دلم میجهد به سودایی
غزل شماره ۳۰۹۷ : بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
غزل شماره ۳۰۹۸ : ترش ترش بنشستی بهانه دربستی
غزل شماره ۳۰۹۹ : بداد پندم استاد عشق از استادی
غزل شماره ۳۱۰۰ : ببست خواب مرا جاودانه دلداری
غزل شماره ۳۱۰۱ : کسی که باده خورد بامداد زین ساقی
غزل شماره ۳۱۰۲ : برست جان و دلم از خودی و از هستی
غزل شماره ۳۱۰۳ : پدید گشت یکی آهوی در این وادی
غزل شماره ۳۱۰۴ : طواف کعبه دل کن اگر دلی داری
غزل شماره ۳۱۰۵ : ز صبحگاه فتادم به دست سرمستی
غزل شماره ۳۱۰۶ : فرست باده جان را به رسم دلداری
غزل شماره ۳۱۰۷ : الا امروز دلدارم کند چون دوش بدمستی
غزل شماره ۳۱۰۸ : الا یا صاحب الذار رایت الحسن فی الجاری
غزل شماره ۳۱۰۹ : اگر جاماس و لقمانی وگر تو ماه کنعانی
غزل شماره ۳۱۱۰ : اخلائی اخلائی صفونی عند مولایی
غزل شماره ۳۱۱۱ : بیا بر بام ای عارف بکن هر نیم شب زاری
غزل شماره ۳۱۱۲ : بیا ساقی که مهجورم از آن دلدار پنهانی
غزل شماره ۳۱۱۳ : تویی پای علم جانا به لشکرگاه زیبایی
غزل شماره ۳۱۱۴ : ره از اغیار خالی کن چو عزم کوی ما داری
غزل شماره ۳۱۱۵ : زهی بخت و زهی دولت که دریابد چنین ناری
غزل شماره ۳۱۱۶ : ز باد و ساغر فانی حذر کن ورنه دربانی
غزل شماره ۳۱۱۷ : عفاک الله می گویم به هر وردی که افزایی
غزل شماره ۳۱۱۸ : مکن دعوی ازین معنی چو این معنی ندیدستی
غزل شماره ۳۱۱۹ : یکی دودی پدید آمد سحرگاهی به هامونی
غزل شماره ۳۱۲۰ : گر قصد هوا کردی ور عزم جفا کردی
غزل شماره ۳۱۲۱ : ای دلبر مه رویان از رحمت ما چونی
غزل شماره ۳۱۲۲ : آخر چه شود یارا بر من نظر اندازی
غزل شماره ۳۱۲۳ : ای قبله پیشانی صد قبله جانانی
غزل شماره ۳۱۲۴ : از هر چه تو رنجیدی با دل تو بگو حالی
غزل شماره ۳۱۲۵ : ای مرغ عجب پران از بند تو آزادی
غزل شماره ۳۱۲۶ : تو یوسف معنی را در چاه بلا دیدی
غزل شماره ۳۱۲۷ : ترکی سحری ما را می خواند به مهمانی
غزل شماره ۳۱۲۸ : کشتی به غم روزی خود یاد نمی آری
غزل شماره ۳۱۲۹ : ما می نرویم ای جان زینجای دگر جایی
غزل شماره ۳۱۳۰ : ما انصف ندمانی، لو انکر اومانی
غزل شماره ۳۱۳۱ : ای خسرو خوبان دو عالم به حقیقی
غزل شماره ۳۱۳۲ : آن سید عشاق چه از و چه حقیقی
غزل شماره ۳۱۳۳ : ای برده به غارت دلم از فطرت اولی
غزل شماره ۳۱۳۴ : ای در طلب راحت ابدان افندی
غزل شماره ۳۱۳۵ : ای شاه تو ترکی عجمی وار چرایی
غزل شماره ۳۱۳۶ : بغداد همانست که دیدی و شنیدی
غزل شماره ۳۱۳۷ : برخیز و برون آ ز دل ای ماه نهانی
غزل شماره ۳۱۳۸ : امروز ز سودای شب دوش رهیدی
غزل شماره ۳۱۳۹ : چون بدر منیرست محمد بحقیقی
غزل شماره ۳۱۴۰ : ز اینجای بیا خواجه بدانجای چه پایی
غزل شماره ۳۱۴۱ : گر ساعد توحید ترا هم نفسستی
غزل شماره ۳۱۴۲ : برخیز که شورید خرابات افندی
غزل شماره ۳۱۴۳ : بیا هی بیا هی ببین چنگ و دف و نی
غزل شماره ۳۱۴۴ : در آیید در آیید به مهمان افندی
غزل شماره ۳۱۴۵ : سحرگاه بیا هی و بگو ذکر پیاپی
غزل شماره ۳۱۴۶ : کجایید کجایید غریبان افندی
غزل شماره ۳۱۴۷ : بیا ساقی باحکام افندی
غزل شماره ۳۱۴۸ : اگر سلطان ما را بنده باشی
غزل شماره ۳۱۴۹ : الا ای آب حیوان از نوایی
غزل شماره ۳۱۵۰ : اتی النیروز مسرورالجنانی
غزل شماره ۳۱۵۱ : ایا ای دل غلام شمس دینی
غزل شماره ۳۱۵۲ : ایا ای جام کوته چشم فانی
غزل شماره ۳۱۵۳ : اگر مخدوم من اندر پرستی
غزل شماره ۳۱۵۴ : الا من عشق تشریفی و عیدی
غزل شماره ۳۱۵۵ : ایا ای فر ذات ذوالجلالی
غزل شماره ۳۱۵۶ : ادر کاسا و دعنی عن فنونی
غزل شماره ۳۱۵۷ : به دلداری مرا از من برآری
غزل شماره ۳۱۵۸ : بگو ای تازه رو کم کن ملولی
غزل شماره ۳۱۵۹ : نخوردم از کف دلبر شرابی
غزل شماره ۳۱۶۰ : به صورت گر چه تو از ما جدایی
غزل شماره ۳۱۶۱ : بدام زلف چون دام افندی
غزل شماره ۳۱۶۲ : به پیش شمس دین چون اندر آیی
غزل شماره ۳۱۶۳ : بگردان جام عشق ای شهره ساقی
غزل شماره ۳۱۶۴ : به یک مستی خود در صد گناهی
غزل شماره ۳۱۶۵ : تو از ما نازنینا بی نیازی
غزل شماره ۳۱۶۶ : تو از جانی ولی جان را ندانی
غزل شماره ۳۱۶۷ : تو گرگی کار چوپان را چه دانی
غزل شماره ۳۱۶۸ : تو عشق شمس دین داری نهانی
غزل شماره ۳۱۶۹ : جمال جان شمس الدین چو جانی
غزل شماره ۳۱۷۰ : چو جنگ عشق او بر ساخت سازی
غزل شماره ۳۱۷۱ : چو دلشادم به دلدار خدایی
غزل شماره ۳۱۷۲ : خداوندا خداوند جهانی
غزل شماره ۳۱۷۳ : خداوند شمس دین لطفی بکردی
غزل شماره ۳۱۷۴ : درین نه طاق مینا ای افندی
غزل شماره ۳۱۷۵ : زهی خمخانه و ساقی زهی می
غزل شماره ۳۱۷۶ : ز عشق شمس دین این طرفه بندی
غزل شماره ۳۱۷۷ : ز شمس الدین دلا بس دور دوری
غزل شماره ۳۱۷۸ : ز شمس الدین یکی خنجر بیاری
غزل شماره ۳۱۷۹ : ز شمس الدین ببین وصف خدایی
غزل شماره ۳۱۸۰ : ز شمس الدین بود جان را شرابی
غزل شماره ۳۱۸۱ : ز شمس الدین بیا باری تو ساقی
غزل شماره ۳۱۸۲ : زهی دریا زهی بحر حیاتی
غزل شماره ۳۱۸۳ : در آن کعبه که تو جان بخش حاجی
غزل شماره ۳۱۸۴ : ز شاه ماست ملک نامرادی
غزل شماره ۳۱۸۵ : عزیزی تو کریمی لطف داری
غزل شماره ۳۱۸۶ : فتاد این دل به دام پادشاهی
غزل شماره ۳۱۸۷ : کسی کو را بود خلق خدایی
غزل شماره ۳۱۸۸ : که را این زهره و یار است گویی
غزل شماره ۳۱۸۹ : گرم دیوانه و افگار خواهی
غزل شماره ۳۱۹۰ : کریما تو گلی یا جمله قندی
غزل شماره ۳۱۹۱ : مرا دل گشت شیدا ای افندی
غزل شماره ۳۱۹۲ : مرا هر لحظه منزل آسمانی
غزل شماره ۳۱۹۳ : مرا تا زنده ام شاهم تو باشی
غزل شماره ۳۱۹۴ : منم بی نفی رفته در ثبوتی
غزل شماره ۳۱۹۵ : نسیم عشق شمس الدین وزیدی
غزل شماره ۳۱۹۶ : ای لعل لب تو را بها نی
غزل شماره ۳۱۹۷ : از قصه حال ما نپرسی
غزل شماره ۳۱۹۸ : ای ساقی باده معانی
غزل شماره ۳۱۹۹ : آن مهر سپهر لا یزالی
غزل شماره ۳۲۰۰ : ای داده مرا بلند حالی
غزل شماره ۳۲۰۱ : در راه وفا اگر چو مایی
غزل شماره ۳۲۰۲ : در عشق تو بوده هر مقامی
غزل شماره ۳۲۰۳ : در ظلمت تن مرا چراغی
غزل شماره ۳۲۰۴ : زان روی که جان جان فزایی
غزل شماره ۳۲۰۵ : خواهم که میان ما درآیی
غزل شماره ۳۲۰۶ : گر زانکه هوای یار داری
غزل شماره ۳۲۰۷ : آمد بهار ای عاشقان تا گل کند جلوه گری
غزل شماره ۳۲۰۸ : الحمد لله الذی کاندر دو عالم اوست حی
غزل شماره ۳۲۰۹ : ای نور چشم عقل و جان بر تخت دل سلطان تویی
غزل شماره ۳۲۱۰ : این بار من یکبارگی از خویش دارم نفرتی
غزل شماره ۳۲۱۱ : الحمد لله کز کرم با ما دگر در ساختی
غزل شماره ۳۲۱۲ : ای شاه شاهان جهان الله مولانا علی
غزل شماره ۳۲۱۳ : ای رهنمای مومنان الله مولانا علی
غزل شماره ۳۲۱۴ : ای مرغ خوش الحان بخوان الله مولانا علی
غزل شماره ۳۲۱۵ : باز آ کنون بشنو ز من یرلی یلی یرلی یلی
غزل شماره ۳۲۱۶ : ساقی بنوش آن جام می یرلی یلی یرلی یلی
غزل شماره ۳۲۱۷ : شاد آمدی شاد آمدی ناگه ز در باز آمدی
غزل شماره ۳۲۱۸ : چون همه ذوق و طربی گفت بسند احلبی
غزل شماره ۳۲۱۹ : زخم مزن بر طرف کارگه شیشه گری
غزل شماره ۳۲۲۰ : ای که به قصد نیم شب بسته نقاب آمدی
غزل شماره ۳۲۲۱ : ای که خلیل من تویی بهر خدا جکی جکی
غزل شماره ۳۲۲۲ : اشتر مست مست من بس نکند زعف عفی
غزل شماره ۳۲۲۳ : پیش از آنکه از عدم کرد وجودها سری
غزل شماره ۳۲۲۴ : دوش در آمد از درم لاله رخی جوانکی
غزل شماره ۳۲۲۵ : سرکه هفت ساله را از لب او حلاوتی
غزل شماره ۳۲۲۶ : شست تو ماهی مرا چله نشاند مدتی
غزل شماره ۳۲۲۷ : عف عف عف همی زند اشتر من ز تف تفی
غزل شماره ۳۲۲۸ : گر شب وصل دیده ای نور ضیا چه می کنی
غزل شماره ۳۲۲۹ : هر طربی که در جهان گشت ندیم کهتری
غزل شماره ۳۲۳۰ : یار دمی بکن مرا بهر خدای یاریی
غزل شماره ۳۲۳۱ : تو مشو همره مرغان که چنین بی پر و بالی
غزل شماره ۳۲۳۲ : سلب العشق فوادی حصل الیوم مرادی
غزل شماره ۳۲۳۳ : گر من اندر عشق جانان نیک دانا بودمی
غزل شماره ۳۲۳۴ : موسی عمران چو در طور مناجات آمدی
غزل شماره ۳۲۳۵ : نه به بیداری بخواب این حور را گردیدمی
غزل شماره ۳۲۳۶ : اگرت مراد باشد که نمیری و بمانی
غزل شماره ۳۲۳۷ : سوی باغ ما نظر کن بنگر بهار باری
غزل شماره ۳۲۳۸ : بکمال بود عشقم ز ازل که آفریدی
غزل شماره ۳۲۳۹ : پرسید بلبل ای جان که بهار شد کجایی
غزل شماره ۳۲۴۰ : بشنو ز نی سماعی به زبان بی زبانی
غزل شماره ۳۲۴۱ : تو ندیم عقل کل شو که شریف از آن لقایی
غزل شماره ۳۲۴۲ : تویی اندرین ضمیرش که فزونتر از جهانی
غزل شماره ۳۲۴۳ : ز هوای شمس دین جان شب و روز بی قراری
غزل شماره ۳۲۴۴ : ز رحیق شمس دینم تو بیار باده ساقی
غزل شماره ۳۲۴۵ : سر و پا برهنه آمد ز نشان بی نشانی
غزل شماره ۳۲۴۶ : نفسی به فکر بگشا سر درج آشنایی
غزل شماره ۳۲۴۷ : تو خدای خویی تو صفات هویی
غزل شماره ۳۲۴۸ : آدمی جوید دایم کشی و پرهنری
غزل شماره ۳۲۴۹ : آنچنان حسن کجا باشد در هر چینی
غزل شماره ۳۲۵۰ : پیک هر قافله در ششدره ابلیسی
غزل شماره ۳۲۵۱ : تا کیم دل ز غم عشق بدینسان داری
غزل شماره ۳۲۵۲ : داده جامی ز می صرف عقیق عملی
غزل شماره ۳۲۵۳ : دل من بی تو خراب است تو هم می دانی
غزل شماره ۳۲۵۴ : ره رو ای جان سبک خیز غریب سفری
غزل شماره ۳۲۵۵ : سر ز تو یافت سری روز تو دزدید پری
غزل شماره ۳۲۵۶ : شکنی شیشه مردم گرو از من گیری
غزل شماره ۳۲۵۷ : بار دیگر حیلتی برساختی
غزل شماره ۳۲۵۸ : تا بر آوردم سر از دیوانگی
غزل شماره ۳۲۵۹ : تا برفت از ما چو بر ما آمدی
غزل شماره ۳۲۶۰ : ناگهان بستد دلم دلدارکی
غزل شماره ۳۲۶۱ : آنچه در سینه نهان می داری
غزل شماره ۳۲۶۲ : عذر العشق فزلت قدمی
غزل شماره ۳۲۶۳ : از کجا آمده ای می دانی
غزل شماره ۳۲۶۴ : از صفت آینه گر به صفا در رسی
غزل شماره ۳۲۶۵ : این دل من سوی شاه نیک تو مستعجلی
غزل شماره ۳۲۶۶ : اه که چه شیرین بتیست در تتق زرکشی
غزل شماره ۳۲۶۷ : بر در خانه منم ای مه و ای مشتری
غزل شماره ۳۲۶۸ : چشم منش چون بدید گفت که نور منی
غزل شماره ۳۲۶۹ : وه که دلم برد غمزه های نگاری
غزل شماره ۳۲۷۰ : ای کاروان منزل آخر چه بار داری
غزل شماره ۳۲۷۱ : ای دل ز جان گذر کن تا جان جان ببینی
غزل شماره ۳۲۷۲ : تا کی دلا تو دور از روی نگار باشی
غزل شماره ۳۲۷۳ : جامی ز عشق پر کن صاف و رواق ساقی
غزل شماره ۳۲۷۴ : چون آتشین دمی را یکدم تو می نپوشی
غزل شماره ۳۲۷۵ : درهم شکن چو شیشه خود را چو مست جامی
غزل شماره ۳۲۷۶ : گر از فتور هر کس مقصود را بمانی
غزل شماره ۳۲۷۷ : گر مرد این حدیثی ره پیش بر بمردی
غزل شماره ۳۲۷۸ : وقتی خوش است ای دل بشنو بحق یاری
غزل شماره ۳۲۷۹ : ای دل ز بامداد تو بر حال دیگری
غزل شماره ۳۲۸۰ : ای آنکه در دلی چه عجب دل گشادستی
غزل شماره ۳۲۸۱ : ای ماه روی با لب خندان خوش آمدی
غزل شماره ۳۲۸۲ : سوگند خورده ای که از این پس جفا کنی
غزل شماره ۳۲۸۳ : عمر عزیز رفت به پایان چه می کنی
غزل شماره ۳۲۸۴ : دلا چو بسته این خاکدان بر گذرانی
غزل شماره ۳۲۸۵ : هزار ساله رهست از تو تا مسلمانی
غزل شماره ۳۲۸۶ : ایا بعلم ثبات کرم تو را دعوی
غزل شماره ۳۲۸۷ : به کوی عشق در آمد اوای گستاخی
غزل شماره ۳۲۸۸ : بیا که مجلس عشقست و صحبت ساقی
غزل شماره ۳۲۸۸ شماره ۲ : تا اول با خود نخروشید ربابی
غزل شماره ۳۲۸۹ : دمی که باز کند عشق پر بطیاری
غزل شماره ۳۲۹۰ : ز تاب مهر رخش گشت جمله اعیان می
غزل شماره ۳۲۹۱ : عنان عقل گر از دست نفس بستانی
غزل شماره ۳۲۹۲ : میان تیرگی خواب و نور بیداری
غزل شماره ۳۲۹۳ : چه جرم رفت که بازم ز در به راه کنی
غزل شماره ۳۲۹۴ : ای دل یک لحظه چو دیوان شوی
غزل شماره ۳۲۹۵ : ای دل سرمست کجا می پری
غزل شماره ۳۲۹۶ : از مه من مست دو صد مشتری
غزل شماره ۳۲۹۷ : ای که ز تن تنگ قفص می پری
غزل شماره ۳۲۹۸ : باده ده ای ساقی هر متقی
غزل شماره ۳۲۹۹ : خشم مکن خواجه پشیمان شوی
غزل شماره ۳۳۰۰ : در دل من پرده ی نو می زنی
غزل شماره ۳۳۰۱ : صد دل و صد جان بدمی دادمی
غزل شماره ۳۳۰۲ : کار به پیری و جوانیستی
غزل شماره ۳۳۰۳ : کردم با کان گهر آشتی
غزل شماره ۳۳۰۴ : گر نه شکار دل دلدارمی
غزل شماره ۳۳۰۵ : صنما بر همه جهان چو تو خورشید انوری
غزل شماره ۳۳۰۶ : صنما خرگه توم که بسازی و برکنی
غزل شماره ۳۳۰۷ : ای دل ار محنت و بلا داری
غزل شماره ۳۳۰۸ : آوخ آوخ چو من وفاداری
غزل شماره ۳۳۰۹ : ای خجل از تو شکر آزادی
غزل شماره ۳۳۱۰ : ای که اندر میان غوغایی
غزل شماره ۳۳۱۱ : ای که مستک شدی و نیکویی
غزل شماره ۳۳۱۲ : ای که درد مرا تو درمانی
غزل شماره ۳۳۱۳ : هجر ما را کنار بایستی
غزل شماره ۳۳۱۴ : تا تو از خویشتن سفر نکنی
غزل شماره ۳۳۱۵ : تا تو در بند کفر و دین باشی
غزل شماره ۳۳۱۶ : تا شدستی امیر چوگانی
غزل شماره ۳۳۱۷ : جان جانی و جان صد جانی
غزل شماره ۳۳۱۸ : چند اندر میان غوغایی
غزل شماره ۳۳۱۹ : حکم نو کن که شاه دورانی
غزل شماره ۳۳۲۰ : خامشی ناطقی مگر جانی
غزل شماره ۳۳۲۱ : در غم یار یار بایستی
غزل شماره ۳۳۲۲ : در برم وصل یار بایستی
غزل شماره ۳۳۲۳ : رو، مسلم تراست بیکاری
غزل شماره ۳۳۲۴ : ز اول بامداد سرمستی
غزل شماره ۳۳۲۵ : زندگانی مجلس سامی
غزل شماره ۳۳۲۶ : ساقیا ساقیا روا داری
غزل شماره ۳۳۲۷ : عشق در کفر کرد اظهاری
غزل شماره ۳۳۲۸ : گر چه تو نیم شب رسیدستی
غزل شماره ۳۳۲۹ : گر تو از عاشقان یزدانی
غزل شماره ۳۳۳۰ : مستم از باده های پنهانی
غزل شماره ۳۳۳۱ : مستی و عاشقانه می گویی
غزل شماره ۳۳۳۲ : من مراد توام مراد تویی
غزل شماره ۳۳۳۳ : هر چه هست آن خداست تاوانی
غزل شماره ۳۳۳۴ : الامیر خوبان هلا تا نرنجی
غزل شماره ۳۳۳۵ : اسکان قلبی علیکم ثنایی
غزل شماره ۳۳۳۶ : اگر چه لطیفی و زیبالقایی
غزل شماره ۳۳۳۷ : بچنگت چو خواهی که در را ببندی
غزل شماره ۳۳۳۸ : بتا گر تو ما را ببینی ندانی
غزل شماره ۳۳۳۹ : پذیرفت این دل ز عشقت خرابی
غزل شماره ۳۳۴۰ : تماشا مرونک تماشا تویی
غزل شماره ۳۳۴۱ : چو سوگند خوردی که دل سخت دیدی
غزل شماره ۳۳۴۲ : چو آن مه برآید به سوی دیاری
غزل شماره ۳۳۴۳ : چو عشقش برآرد سر از بی قراری
غزل شماره ۳۳۴۴ : دلا تو مرا گر ببینی ندانی
غزل شماره ۳۳۴۵ : عجیب العجایب تویی در کیایی
غزل شماره ۳۳۴۶ : گهی پرده سوزی گهی پرده داری
غزل شماره ۳۳۴۷ : گل سرخ دیدم شدم زعفرانی
غزل شماره ۳۳۴۸ : نشانت که جوید که تو بی نشانی
غزل شماره ۳۳۴۹ : هم ایثار کردی هم اسرار گفتی
غزل شماره ۳۳۵۰ : الا هات حمرا کالعندمی
غزل شماره ۳۳۵۱ : بسودای آن شاه بیچون تویی
غزل شماره ۳۳۵۲ : تو هر چند صدری شه مجلسی
غزل شماره ۳۳۵۳ : ای آنکه از جهل اندر مماتی
غزل شماره ۳۳۵۴ : با چرخ گردان تیره هوایی
غزل شماره ۳۳۵۵ : تو چنین نبودی تو چنین چرایی
غزل شماره ۳۳۵۶ : حدی نداری در خوش لقایی
غزل شماره ۳۳۵۷ : خواهیم یارا کامشب نخسپی
غزل شماره ۳۳۵۸ : یا ساقی الحی اسمع جوالی
غزل شماره ۳۳۵۹ : باز شنیدم بوی افندی
غزل شماره ۳۳۶۰ : دوش چشیدم جام افندی
غزل شماره ۳۳۶۱ : آن به که مرا نمکین نکنی
غزل شماره ۳۳۶۲ : خواهی ز جنون بویی ببری
غزل شماره ۳۳۶۳ : عشق تو خواند مرا کز من چه می گذری
غزل شماره ۳۳۶۴ : در لطف گر بروی شاه همه چمنی
غزل شماره ۳۳۶۵ : سلطان منی سلطان منی