در این بخش رباعیات شمس تبریزی نوشته شده است.
برای خواندن هر شعر روی آن کلیک کنید :
الف :
رباعی شماره ۱ : آن دل که شد او قابل انوار خدا
رباعی شماره ۲ : آن شمع رخ تو لگنی نیست بیا
رباعی شماره ۳ : آن کس که ببسته است او خواب مرا
رباعی شماره ۴ : آن کس که تو را نقش کند او تنها
رباعی شماره ۵ : آن لعل سخن که جان دهد مرجان را
رباعی شماره ۶ : آن وقت که بحر کل شود ذات مرا
رباعی شماره ۷ : آواز تو را طبع دل ما بادا
رباعی شماره ۸ : از آتش عشق در جهان گرمی ها
رباعی شماره ۹ : از باده ی لعل ناب شد گوهر ما
رباعی شماره ۱۰ : از حال ندیده تیره ایامان را
رباعی شماره ۱۱ : از ذکر بسی نور فزاید مه را
رباعی شماره ۱۲ : افسوس که بیگاه شد و ما تنها
رباعی شماره ۱۳ : انجیرفروش را چه بهتر جانا
رباعی شماره ۱۴ : اول به هزار لطف بنواخت مرا
رباعی شماره ۱۵ : ای آنکه چو آفتاب فرداست بیا
رباعی شماره ۱۶ : ای آنکه نیافت ماه شب گرد تو را
رباعی شماره ۱۷ : ای اشک روان بگو دلافزای مرا
رباعی شماره ۱۸ : ای باد سحر خبر بده مر ما را
رباعی شماره ۱۹ : ای چرخ فلک به مکر و بدسازی ها
رباعی شماره ۲۰ : ای خواجه به خواب ور نبینی ما را
رباعی شماره ۲۱ : ای داده بنان گوهر ایمانی را
رباعی شماره ۲۲ : ای در سر زلف تو پریشانی ها
رباعی شماره ۲۳ : ای دریا دل تو گوهر و مرجان را
رباعی شماره ۲۴ : ای دل به چه زهره خواستی یاری را
رباعی شماره ۲۵ : ای دوست به دوستی قرینیم تو را
رباعی شماره ۲۶ : ای سبزی هر درخت و هر باغ و گیا
رباعی شماره ۲۷ : ای شب شادی همیشه بادی شادا
رباعی شماره ۲۸ : این آتش عشق میپزاند ما را
رباعی شماره ۲۹ : این روزه چو غربال به بیزد جان را
رباعی شماره ۳۰ : ای آنکه گرفت شربت از مشرب ما
رباعی شماره ۳۱ : با عشق روان شد از عدم مرکب ما
رباعی شماره ۳۲ : بر رهگذر بلا نهادم دل را
رباعی شماره ۳۳ : پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا
رباعی شماره ۳۴ : بیگاه شده است لیک مر سیران را
رباعی شماره ۳۵ : تا از تو جدا شده است آغوش مرا
رباعی شماره ۳۶ : تا با تو بوم نخسبم از یاری ها
رباعی شماره ۳۷ : تا چند از این غرور بسیار تو را
رباعی شماره ۳۸ : تا عشق تو را است این شکرخایی ها
رباعی شماره ۳۹ : تا کی باشی ز دور نظاره ی ما
رباعی شماره ۴۰ : تا نقش خیال دوست با ماست دلا
رباعی شماره ۴۱ : جانا به هلاک بنده مستیز و بیا
رباعی شماره ۴۲ : جز عشق نبود هیچ دمساز مرا
رباعی شماره ۴۳ : چون زود نبشته بود حق فرقت ما
رباعی شماره ۴۴ : خود را به خیل درافکنم مست آنجا
رباعی شماره ۴۵ : در جای تو جا نیست به جز آن جان را
رباعی شماره ۴۶ : در چشم ببین دو چشم آن مفتون را
رباعی شماره ۴۷ : در سر دارم ز می پریشانی ها
رباعی شماره ۴۸ : دستان کسی دست زنان کرد مرا
رباعی شماره ۴۹ : دل گفت به جان کای خلف هر دو سرا
رباعی شماره ۵۰ : دود دل ما نشان سوداست دلا
رباعی شماره ۵۱ : دیدم در خواب ساقی زیبا را
رباعی شماره ۵۲ : زنهار دلا به خود مده ره غم را
رباعی شماره ۵۳ : طنبور چو تن تن برآرد به نوا
رباعی شماره ۵۴ : عاشق شب خلوت از پی پی گم را
رباعی شماره ۵۵ : عاشق همه سال مست و رسوا بادا
رباعی شماره ۵۶ : عشق تو بکشت ترکی و تازی را
رباعی شماره ۵۷ : عشقست طریق و راه پیغمبر ما
رباعی شماره ۵۸ : عمریست ندیدهایم گلزار تو را
رباعی شماره ۵۹ : غم خود که بود که یاد آریم او را
رباعی شماره ۶۰ : گر بوی نمیبری در این کوی میا
رباعی شماره ۶۱ : گر جان داری بیا و جان باز آنجا
رباعی شماره ۶۲ : گر در طلب خودی ز خود بیرونآ
رباعی شماره ۶۳ : گر عمر بشد عمر دگر داد خدا
رباعی شماره ۶۴ : گر من میرم مرا بیارید شما
رباعی شماره ۶۵ : کوتاه کند زمانه این دمدمه را
رباعی شماره ۶۶ : گویم که کیست روحافراز مرا
رباعی شماره ۶۷ : گه میگفتم که من امیرم خود را
رباعی شماره ۶۸ : لاحول ولا دور کند آن غم را
رباعی شماره ۶۹ : ما اطیب ما الذما احلانا
رباعی شماره ۷۰ : من تجربه کردم صنم خوشخو را
رباعی شماره ۷۱ : من ذره و خورشید لقایی تو مرا
رباعی شماره ۷۲ : منصور بد آن خواجه که در راه خدا
رباعی شماره ۷۳ : مولای اناالتائب مما سلفا
رباعی شماره ۷۴ : میآمد یار مست و تنها تنها
رباعی شماره ۷۵ : نور فلکست این تن خاکی ما
رباعی شماره ۷۶ : هان ای سفری عزم کجایست کجا
رباعی شماره ۷۷ : یک چند به تقلید گزیدم خود را
رباعی شماره ۷۸ : یک طرفه عصاست موسی این رمه را
ب :
رباعی شماره ۷۹ : آن لقمه که در دهان نگنجد بطلب
رباعی شماره ۸۰ : آنی که فلک با تو درآید به طرب
رباعی شماره ۸۱ : از بانگ سرافیل دمیده است رباب
رباعی شماره ۸۲ : امروز چو هر روز خرابیم خراب
رباعی شماره ۸۳ : امشب ز برای دل اصحاب مخسب
رباعی شماره ۸۴ : اندیشه مکن بکن تو خود را در خواب
رباعی شماره ۸۵ : اندیشه و غم را نبود هستی و تاب
رباعی شماره ۸۶ : ای آنکه تو دیر آمدهای در کتاب
رباعی شماره ۸۷ : ای آنکه تو یوسف منی من یعقوب
رباعی شماره ۸۸ : ای دل دو سه شام تا سحرگاه مخسب
رباعی شماره ۸۹ : ای روی تو را غلام گلنار مخسب
رباعی شماره ۹۰ : ای ماه جبین شبی تو مهوار مخسب
رباعی شماره ۹۱ : این باد سحر محرم رازست مخسب
رباعی شماره ۹۲ : ای یار که نیست همچو تو یار مخسب
رباعی شماره ۹۳ : بردار حجاب ها به یکبار امشب
رباعی شماره ۹۴ : بیجام در این دور شرابست شراب
رباعی شماره ۹۵ : بیطاعت دین بهشت رحمان مطلب
رباعی شماره ۹۶ : بیکار مشین درآ درآمیز شتاب
رباعی شماره ۹۷ : حاجت نبود مستی ما را به شراب
رباعی شماره ۹۸ : خواب آمد و در چشم نبد موضع خواب
رباعی شماره ۹۹ : دانی که چه می گوید این بانک رباب
رباعی شماره ۱۰۰ : در چشم آمد خیال آن در خوشاب
رباعی شماره ۱۰۱ : دل در هوس تو چون ربابست رباب
رباعی شماره ۱۰۲ : ساقی درده برای دیدار صواب
رباعی شماره ۱۰۳ : سبحان الله من و تو ای در خوشاب
رباعی شماره ۱۰۴ : شب گردم گرد شهر چون باد و چو آب
رباعی شماره ۱۰۵ : شب گشت درین سینه چه سوز است عجب
رباعی شماره ۱۰۶ : علمی که تو را گره گشاید بطلب
رباعی شماره ۱۰۷ : گر آب حیات خوشگواری ای خواب
رباعی شماره ۱۰۸ : گرم آمد عاشقانه و چست و شتاب
رباعی شماره ۱۰۹ : گر میخواهی بقا و پیروز مخسب
رباعی شماره ۱۱۰ : مستند مجردان اسرار امشب
رباعی شماره ۱۱۱ : هستم به وصال دوست دلشاد امشب
رباعی شماره ۱۱۲ : یارب یارب به حق تسبیح رباب
رباعی شماره ۱۱۳ : یاری کن و یار باش ای یار مخسب
ت :
رباعی شماره ۱۱۴ : آب حیوان در آب و گل پیدا نیست
رباعی شماره ۱۱۵ : آری صنما بهانه خود کم بودت
رباعی شماره ۱۱۶ : آسوده کسی که در کم و بیشی نیست
رباعی شماره ۱۱۷ : آمد بر من چو در کفم زر پنداشت
رباعی شماره ۱۱۸ : آن آتش ساده که تو را خورد و بکاست
رباعی شماره ۱۱۹ : آن بت که جمال و زینت مجلس ماست
رباعی شماره ۱۲۰ : آن پیش روی که جان او پیش صف است
رباعی شماره ۱۲۱ : آن تلخ سخن ها که چنان دل شکن است
رباعی شماره ۱۲۲ : آنجا که تویی همه غم و جنگ و جفاست
رباعی شماره ۱۲۳ : آن جان که از او دلبر ما شادانست
رباعی شماره ۱۲۴ : آن جاه و جمالی که جهانافروز است
رباعی شماره ۱۲۵ : آن چشم فراز از پی تاب شده است
رباعی شماره ۱۲۶ : آن چشم که خون گشت غم او را جفت است
رباعی شماره ۱۲۷ : آن چیست کز او سماع ها را شرف است
رباعی شماره ۱۲۸ : آن چیست که لذتست از او در صورت
رباعی شماره ۱۲۹ : آن خواجه که بار او همه قند تر است
رباعی شماره ۱۳۰ : آن دم که مرا به گرد تو دورانست
رباعی شماره ۱۳۱ : آن را که بود کار نه زین مردانست
رباعی شماره ۱۳۲ : آن را که خدای چون تو یاری داده است
رباعی شماره ۱۳۳ : آن را که غمی باشد و بتواند گفت
رباعی شماره ۱۳۴ : آن روح که بسته بود در نقش صفات
رباعی شماره ۱۳۵ : آن روی ترش نیست چنینش فعل است
رباعی شماره ۱۳۶ : آن سایه ی تو جایگه و خانه ی ما است
رباعی شماره ۱۳۷ : آن شاه که خاک پای او تاج سر است
رباعی شماره ۱۳۸ : آن شب که تو را به خواب بینم پیداست
رباعی شماره ۱۳۹ : آن شه که ز چاکران بدخو نگریخت
رباعی شماره ۱۴۰ : آن عشق مجرد سوی صحرا میتاخت
رباعی شماره ۱۴۱ : آن قاضی ما چو دیگران قاضی نیست
رباعی شماره ۱۴۲ : آن کس که امید یاری غم داده است
رباعی شماره ۱۴۳ : آن کس که به روی خوب او رشک پریست
رباعی شماره ۱۴۴ : آن کس که تو را به چشم ظاهر دیده است
رباعی شماره ۱۴۵ : آن کس که درون سینه را دل پنداشت
رباعی شماره ۱۴۶ : آن کس که ز سر عاشقی باخبر است
رباعی شماره ۱۴۷ : آن کس که سرت برید غمخوار تو اوست
رباعی شماره ۱۴۸ : آن کس که نهال هوست او خیزانست
رباعی شماره ۱۴۹ : آن نور مبین که در جبین ما هست
رباعی شماره ۱۵۰ : آواز تو ارمغان نفخ صور است
رباعی شماره ۱۵۱ : از بس که دل تو دام حیلت افراخت
رباعی شماره ۱۵۲ : از بییاری ظریف تر یاری نیست
رباعی شماره ۱۵۳ : از جمله طمع بریدنم آسانست
رباعی شماره ۱۵۴ : از حلقه ی گوش او دلم باخبر است
رباعی شماره ۱۵۵ : از دوستی دوست نگنجم در پوست
رباعی شماره ۱۵۶ : از دیدن اغیار چو ما را مدد است
رباعی شماره ۱۵۷ : از عهد مگو که او نه بر پای من است
رباعی شماره ۱۵۸ : از کفر و ز اسلام برون صحراییست
رباعی شماره ۱۵۹ : از نوح سفینه ایست میراث نجات
رباعی شماره ۱۶۰ : العین لفقدکم کثیرالعبرات
رباعی شماره ۱۶۱ : افغان کردم بر او فغانم میسوخت
رباعی شماره ۱۶۲ : افکند مرا دلم به غوغا و گریخت
رباعی شماره ۱۶۳ : امروز چه روز است که خورشید دوتاست
رباعی شماره ۱۶۴ : امروز در این خانه کسی رقصانست
رباعی شماره ۱۶۵ : امروز من و جام صبوحی در دست
رباعی شماره ۱۶۶ : امروز مهم دست زنان آمده است
رباعی شماره ۱۶۷ : امشب آمد خیال آن دلبر چست
رباعی شماره ۱۶۸ : امشب شب آن دولت بیپایانست
رباعی شماره ۱۶۹ : امشب شب آن است که جان شبهاست
رباعی شماره ۱۷۰ : امشب شب من بسی ضعیف و زار است
رباعی شماره ۱۷۱ : امشب منم و طواف کاشانه ی دوست
رباعی شماره ۱۷۲ : امشب هر دل که همچو مه در طلب است
رباعی شماره ۱۷۳ : اندر دل من درون و بیرون همه او است
رباعی شماره ۱۷۴ : اندر سر ما همت کاری دگر است
رباعی شماره ۱۷۵ : انصاف بده که عشق نیکوکار است
رباعی شماره ۱۷۶ : او پاک شده است و خاص کو در حرم است
رباعی شماره ۱۷۷ : ای آب حیات قطره از آب رخت
رباعی شماره ۱۷۸ : ای آمده بامداد شوریده و مست
رباعی شماره ۱۷۹ : ای آنکه درین جهان چو تو پاکی نیست
رباعی شماره ۱۸۰ : ای بنده بدان که خواجه ی شرق اینست
رباعی شماره ۱۸۱ : ای بیخبر از مغز شده غره به پوست
رباعی شماره ۱۸۲ : ای تن تو نمیری که چنان جان با توست
رباعی شماره ۱۸۳ : ای جان جهان جان و جهان باقی نیست
رباعی شماره ۱۸۴ : ای جان خبرت هست که جانان تو کیست
رباعی شماره ۱۸۵ : ای جان ز دل تو بر دل من راهست
رباعی شماره ۱۸۶ : ای حسرت خوبان جهان روی خوشت
رباعی شماره ۱۸۷ : ای خرمنت از سنبله ی آب حیات
رباعی شماره ۱۸۸ : ای خواجه تو را غم جمال و جاهست
رباعی شماره ۱۸۹ : ای در دل من نشسته شد وقت نشست
رباعی شماره ۱۹۰ : ای دل تا ریش و خسته می دارندت
رباعی شماره ۱۹۱ : ای دل تو و درد او که درمان اینست
رباعی شماره ۱۹۲ : ای دوست مکن که روزها را فرداست
رباعی شماره ۱۹۳ : ای ذکر تو مانع تماشای تو دوست
رباعی شماره ۱۹۴ : ای ساقی اگر سعادتی هست تو راست
رباعی شماره ۱۹۵ : ای ساقی جان مطرب ما را چه شده است
رباعی شماره ۱۹۶ : ای شب چه شبی که روزها چاکر توست
رباعی شماره ۱۹۷ : ای شب ز می تو مر مرا مستی نیست
رباعی شماره ۱۹۸ : ای طالب اگر تو را سر این راهست
رباعی شماره ۱۹۹ : ای عقل برو که عاقلی اینجا نیست
رباعی شماره ۲۰۰ : ای فکر تو بر بسته نه پایت باز است
رباعی شماره ۲۰۱ : ای کز تو دلم پر سمن و یاسمنست
رباعی شماره ۲۰۲ : ای لعل و عقیق و در دریای درست
رباعی شماره ۲۰۳ : این بانک خوش از جانب کیوان منست
رباعی شماره ۲۰۴ : این چرخ غلام طبع خود رایه ی ماست
رباعی شماره ۲۰۵ : این چرخ و فلک ها که حد بینش ماست
رباعی شماره ۲۰۶ : این جمله شراب های بیجام کراست
رباعی شماره ۲۰۷ : این جو که تو راست هر کسی جویان نیست
رباعی شماره ۲۰۸ : این سینه ی پرمشغله از مکتب اوست
رباعی شماره ۲۰۹ : این شکل سفالین تنم جام دلست
رباعی شماره ۲۱۰ : این عشق شهست و رایتش پیدا نیست
رباعی شماره ۲۱۱ : این غمزه که میرنی ز نوری دگر است
رباعی شماره ۲۱۲ : این فتنه که اندر دل تنگ است از چیست
رباعی شماره ۲۱۳ : این فصل بهار نیست فصلی دگر است
رباعی شماره ۲۱۴ : این گرمابه که خانه ی دیوانست
رباعی شماره ۲۱۵ : این مستی من ز باده ی حمرا نیست
رباعی شماره ۲۱۶ : این من نه منم آنکه منم گویی کیست
رباعی شماره ۲۱۷ : این نعره ی عاشقان ز شمع طرب است
رباعی شماره ۲۱۸ : این همدم اندرون که دم میدهدت
رباعی شماره ۲۱۹ : ای هر بیدار با خبرهای تو خفت
رباعی شماره ۲۲۰ : ای هرچه صدف بسته ی دریای لبت
رباعی شماره ۲۲۱ : ای همچو خر و گاو که و جو طلبت
رباعی شماره ۲۲۲ : با تو سخنان بی زبان خواهم گفت
رباعی شماره ۲۲۳ : با جان دو روزه تو چنان گشتی جفت
رباعی شماره ۲۲۴ : باد آمد و گل بر سر میخواران ریخت
رباعی شماره ۲۲۵ : با دشمن تو چو یار بسیار نشست
رباعی شماره ۲۲۶ : با دل گفتم که دل از او جیحونست
رباعی شماره ۲۲۷ : باران به سر گرم دلی بر میریخت
رباعی شماره ۲۲۸ : با روز بجنگیم که چون روز گذشت
رباعی شماره ۲۲۹ : بازآی که یار بر سر پیمانست
رباعی شماره ۲۳۰ : با شاه هر آنکسی که در خرگاهست
رباعی شماره ۲۳۱ : با شب گفتم گر به مهت ایمانست
رباعی شماره ۲۳۲ : تا شب میگو که روز ما را شب نیست
رباعی شماره ۲۳۳ : با عشق کلاه بر کمر دوز خوش است
رباعی شماره ۲۳۴ : با عشق نشین که گوهر کان تو است
رباعی شماره ۲۳۵ : با ما ز ازل رفته قراری دگر است
رباعی شماره ۲۳۶ : با نی گفتم که بر تو بیداد ز کیست
رباعی شماره ۲۳۷ : با هر که نشستی و نشد جمع دلت
رباعی شماره ۲۳۸ : با هستی و نیستیم بیگانگی است
رباعی شماره ۲۳۹ : پای تو گرفتهام ندارم ز تو دست
رباعی شماره ۲۴۰ : پایی که همی رفت به سروستان مست
رباعی شماره ۲۴۱ : برجه که سماع روح برپای شده است
رباعی شماره ۲۴۲ : برخیز و طواف کن بر آن قطب نجات
رباعی شماره ۲۴۳ : بر کان شکر چند مگس را غوغاست
رباعی شماره ۲۴۴ : بر ما رقم خطاپرستی همه هست
رباعی شماره ۲۴۵ : بر من در وصل بسته میدارد دوست
رباعی شماره ۲۴۶ : پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا
رباعی شماره ۲۴۷ : بر هر جایی که سرنهم مسجود اوست
رباعی شماره ۲۴۸ : بر هر جزوم نشان معشوق منست
رباعی شماره ۲۴۹ : بستم سر خم باده و بوی برفت
رباعی شماره ۲۵۰ : بگذشت سوار غیب و گردی برخاست
رباعی شماره ۲۵۱ : بگرفت دلت زانکه تو را دل نگرفت
رباعی شماره ۲۵۲ : پی بر به جهانی که چو خون در رگ ماست
رباعی شماره ۲۵۳ : بیچاره تر از عاشق بی صبر کجاست
رباعی شماره ۲۵۴ : بیدیده اگر راه روی عین خطاست
رباعی شماره ۲۵۵ : بیرون ز تن و جان و روان درویش است
رباعی شماره ۲۵۶ : بیرون ز جهان کفر و ایمان جاییست
رباعی شماره ۲۵۷ : بیرون ز جهان و جان یکی دایه ی ماست
رباعی شماره ۲۵۸ : بییار نماند هرکه با یار بساخت
رباعی شماره ۲۵۹ : تا این فلک آینهگون بر کار است
رباعی شماره ۲۶۰ : تا با تو ز هستی تو هستی باقیست
رباعی شماره ۲۶۱ : تا چهره ی آفتاب جان رخشانست
رباعی شماره ۲۶۲ : تا حاصل دردم سبب درمان گشت
رباعی شماره ۲۶۳ : تا در دل من صورت آن رشک پریست
رباعی شماره ۲۶۴ : تا ظن نبری دور زمانم کشته است
رباعی شماره ۲۶۵ : تا ظن نبری که این زمین بیهوشست
رباعی شماره ۲۶۶ : تا عرش ز سودای رخش ولولههاست
رباعی شماره ۲۶۷ : تا من بزیم پیشه و کارم اینست
رباعی شماره ۲۶۸ : تا مهر نگار باوفایم بگرفت
رباعی شماره ۲۶۹ : تنها نه همین خنده و سیماش خوشست
رباعی شماره ۲۷۰ : توبه چه کنم که توبهام سایه ی توست
رباعی شماره ۲۷۱ : توبه کردم که تا جانم برجاست
رباعی شماره ۲۷۲ : توبه که دل خویش چو آهن کرده است
رباعی شماره ۲۷۳ : تو سیر شدی من نشدم درمان چیست
رباعی شماره ۲۷۴ : تو کان جهانی و جهان نیم جو است
رباعی شماره ۲۷۵ : تهدید عدو چه بشنود عاشق راست
رباعی شماره ۲۷۶ : جانا غم تو ز هرچه گویی بتر است
رباعی شماره ۲۷۷ : جانم بر آن جان جهان رو کرده است
رباعی شماره ۲۷۸ : جان و سر آن یار که او پرده در است
رباعی شماره ۲۷۹ : جانی که به راه عشق تو در خطر است
رباعی شماره ۲۸۰ : جانی که حریف بود بیگانه شده است
رباعی شماره ۲۸۱ : جانی که شراب عشق از آن سو خورده است
رباعی شماره ۲۸۲ : جانی و جهانی و جهان با تو خوش است
رباعی شماره ۲۸۳ : چشمت که همه جهان فسونش بگرفت
رباعی شماره ۲۸۴ : چشم تو ز روزگار خونریزتر است
رباعی شماره ۲۸۵ : چشمی دارم همه پر از صورت دوست
رباعی شماره ۲۸۶ : چنگی صنمی که ساز چنگش بنواست
رباعی شماره ۲۸۷ : چون دانستم که عشق پیوست منست
رباعی شماره ۲۸۸ : چون دلبر من میان دلداران نیست
رباعی شماره ۲۸۹ : چون دید مرا مست به هم برزد دست
رباعی شماره ۲۹۰ : چونی که ترش مگر شکربارت نیست
رباعی شماره ۲۹۱ : چیزیست که در تو بی تو جویان ویست
رباعی شماره ۲۹۲ : حاشا که به عالم از تو خوشتر یاریست
رباعی شماره ۲۹۳ : حاشا که دلم ز شب نشینی سیر است
رباعی شماره ۲۹۴ : خاک قدمت سعادت جان من است
رباعی شماره ۲۹۵ : خواهی که تو را کشف شود هستی دوست
رباعی شماره ۲۹۶ : خویی به جهان خوبتر از خوی تو نیست
رباعی شماره ۲۹۷ : خورشید رخت ز آسمان بیرونست
رباعی شماره ۲۹۸ : خورشید و ستارگان و بدر ما اوست
رباعی شماره ۲۹۹ : خیزید که آن یار سلامت برخاست
رباعی شماره ۳۰۰ : دایم ز ولایت علی خواهم گفت
رباعی شماره ۳۰۱ : در باغ من ار سرو و اگر گلزار است
رباعی شماره ۳۰۲ : در بتکده تا خیال معشوقه ی ما است
رباعی شماره ۳۰۳ : در خواب مهی دوش روانم دیده است
رباعی شماره ۳۰۴ : در دایره ی وجود موجود علیست
رباعی شماره ۳۰۵ : در دیده ی صورت ار تو را دامی هست
رباعی شماره ۳۰۶ : در راه طلب عاقل و دیوانه یکیست
رباعی شماره ۳۰۷ : در صورت توست آنچه معنا همه اوست
رباعی شماره ۳۰۸ : در ظاهر و باطن آنچه خیر است و شر است
رباعی شماره ۳۰۹ : در عشق اگر چه که قدم بر قدم است
رباعی شماره ۳۱۰ : در عشق تو هر حیله که کردم هیچست
رباعی شماره ۳۱۱ : در عشق که جز می بقا خوردن نیست
رباعی شماره ۳۱۲ : در عهد و وفا چنان که دلدار منست
رباعی شماره ۳۱۳ : در کوی غم تو صبر بی فرمانست
رباعی شماره ۳۱۴ : در مجلس عشاق قراری دگر است
رباعی شماره ۳۱۵ : در مرگ حیات اهل داد و دین است
رباعی شماره ۳۱۶ : در من غم شبکور چرا پیچیده است
رباعی شماره ۳۱۷ : درنه قدم ار چه راه بیپایانست
رباعی شماره ۳۱۸ : درنه قدمی که چشمه ی حیوانست
رباعی شماره ۳۱۹ : در وصل جمالش گل خندان منست
رباعی شماره ۳۲۰ : درویشی و عاشقی به هم سلطانیست
رباعی شماره ۳۲۱ : دستت دو و پایت دو و چشمت دو رواست
رباعی شماره ۳۲۲ : دلتنگم و دیدار تو درمان منست
رباعی شماره ۳۲۳ : دلدار اگر مرا بدراند پوست
رباعی شماره ۳۲۴ : دلدار ز پردهای کز آن سوسو نیست
رباعی شماره ۳۲۵ : دلدار ظریف است و گناهنش اینست
رباعی شماره ۳۲۶ : دلدارم گفت کان فلان زنده ز چیست
رباعی شماره ۳۲۷ : دل در بر من زنده برای غم توست
رباعی شماره ۳۲۸ : دل در بر هر که هست از دلبر ماست
رباعی شماره ۳۲۹ : دل رفت بر کسی که بی ماش خوش است
رباعی شماره ۳۳۰ : دل رفت و سر راه دل استان بگرفت
رباعی شماره ۳۳۱ : دل یاد تو کرد چون به عشرت بنشست
رباعی شماره ۳۳۲ : دل یاد تو کرد چون طرب می انگیخت
رباعی شماره ۳۳۳ : دور است ز تو نظر بهانه اینست
رباعی شماره ۳۳۴ : دوش از سر لطف یار در من نگریست
رباعی شماره ۳۳۵ : دی آنکه ز سوی بام بر ما نگریست
رباعی شماره ۳۳۶ : دیوانه شدم خواب ز دیوانه خطاست
رباعی شماره ۳۳۷ : راهی ز زبان ما به دل پیوسته است
رباعی شماره ۳۳۸ : روزی ترش است و دیده ی ابرتر است
رباعی شماره ۳۳۹ : روزی که تو را ببینم آدینه ی ماست
رباعی شماره ۳۴۰ : روزی که مرا به نزد تو دورانست
رباعی شماره ۳۴۱ : زانروز که چشم من به رویت نگریست
رباعی شماره ۳۴۲ : زان روی که دل بسته ی آن زنجیر است
رباعی شماره ۳۴۳ : زان رونق هر سماع آواز دف است
رباعی شماره ۳۴۴ : زان می خوردم که روح پیمانه ی اوست
رباعی شماره ۳۴۵ : زان می مستم که نقش جامش عشق است
رباعی شماره ۳۴۶ : سرسبز بود خاک که آبش یار است
رباعی شماره ۳۴۷ : سر سخن دوست نمی آرم گفت
رباعی شماره ۳۴۸ : سرگشته چو آسیای گردان کنمت
رباعی شماره ۳۴۹ : سرگشته دلا به دوست از جان راهست
رباعی شماره ۳۵۰ : سرمایه ی عقل مرد دیوانگیست
رباعی شماره ۳۵۱ : سلطان ملاحت مه موزون منست
رباعی شماره ۳۵۲ : سنبل چو سر عقاب زلف تو نداشت
رباعی شماره ۳۵۳ : شاگرد توست دل که عشق آموز است
رباعی شماره ۳۵۴ : شاهی که شفیع هر گنه بود برفت
رباعی شماره ۳۵۵ : شب رو که شبت راهبر اسرار است
رباعی شماره ۳۵۶ : شمشیر ازل به دست مردان خداست
رباعی شماره ۳۵۷ : شمعی که در این خانه بدی خانه کجاست
رباعی شماره ۳۵۸ : صد بار بگفتمت چه هشیار و چه مست
رباعی شماره ۳۵۹ : عاشق نبود آنکه سبک چون جان نیست
رباعی شماره ۳۶۰ : عشق آمد و توبه را چو شیشه بشکست
رباعی شماره ۳۶۱ : عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست
رباعی شماره ۳۶۲ : عشقت به دلم درآمد و شاد برفت
رباعی شماره ۳۶۳ : عشق تو چنین حکیم و استاد چراست
رباعی شماره ۳۶۴ : عشق تو در اطراف گیایی میتاخت
رباعی شماره ۳۶۵ : عشقی که از او وجود بیجان میزیست
رباعی شماره ۳۶۶ : عشقی نه به اندازه ی ما در سر ماست
رباعی شماره ۳۶۷ : عقل آمد و پند عاشقان پیش گرفت
رباعی شماره ۳۶۸ : عمریست که جان بنده بی خویشتن است
رباعی شماره ۳۶۹ : قومی غمگین و خود مدان غم ز کجاست
رباعی شماره ۳۷۰ : گر آتش دل نیست پس این دود چراست
رباعی شماره ۳۷۱ : گر آه کنم آه بدین قانع نیست
رباعی شماره ۳۷۲ : گر باد بر آن زلف پریشان زندت
رباعی شماره ۳۷۳ : گر بر سر شهوت و ریا خواهی رفت
رباعی شماره ۳۷۴ : گر جمله ی آفاق همه غم بگرفت
رباعی شماره ۳۷۵ : گر دامن وصل تو کشم جنگی نیست
رباعی شماره ۳۷۶ : گر در وصلی بهشت یا باغ اینست
رباعی شماره ۳۷۷ : گر دف نبود نیشکر او دف ماست
رباعی شماره ۳۷۸ : گر شرم همی از آن و این باید داشت
رباعی شماره ۳۷۹ : گرمای تموز از دل پردرد شماست
رباعی شماره ۳۸۰ : گر حلقه ی آن زلف چو شستت نگرفت
رباعی شماره ۳۸۱ : کس دل ندهد بدو که خونخوار منست
رباعی شماره ۳۸۲ : کس نیست که اندر هوسی شیدا نیست
رباعی شماره ۳۸۳ : گفتار تو زر و نعلت ار زرین است
رباعی شماره ۳۸۴ : گفتا که بیا سماع در کار شدهاست
رباعی شماره ۳۸۵ : گفتا که شکست توبه بازآمد مست
رباعی شماره ۳۸۶ : گفتم بجهم همچو کبوتر ز کفت
رباعی شماره ۳۸۷ : گفتم چشمم که هست خاک کویت
رباعی شماره ۳۸۸ : گفتم دلم از تو بوسهای خواهانست
رباعی شماره ۳۸۹ : گفتم عشقت مرا بت و خویش منست
رباعی شماره ۳۹۰ : گفتم که بیا به چشم من درنگریست
رباعی شماره ۳۹۱ : گفتند که دل دگر هوایی میپخت
رباعی شماره ۳۹۲ : گفتم که دلم آلت و انگاز مست
رباعی شماره ۳۹۳ : گفتند که شش جهت همه نور خداست
رباعی شماره ۳۹۴ : گفتی چونی بنده چنانست که هست
رباعی شماره ۳۹۵ : گفتی گشتم ملول و سودام گرفت
رباعی شماره ۳۹۶ : کم باد سری که آن سران را پا نیست
رباعی شماره ۳۹۷ : کوچک بودن بزرگ را کوچک نیست
رباعی شماره ۳۹۸ : گویند بیا به باغ کانجا لاغ است
رباعی شماره ۳۹۹ : گویند که صاحب فنون عقل کل است
رباعی شماره ۴۰۰ : گویند که عشق عاقبت تسکین است
رباعی شماره ۴۰۱ : گویند مرا که این همه درد چراست
رباعی شماره ۴۰۲ : لطف تو جهانی و قرانی افراشت
رباعی شماره ۴۰۳ : ما را به جز این زبان زبانی دگر است
رباعی شماره ۴۰۴ : ما را بدم پیر نگه نتوان داشت
رباعی شماره ۴۰۵ : ما عاشق عشقیم که عشق است نجات
رباعی شماره ۴۰۶ : ما عاشق عشقیم و مسلمان دگر است
رباعی شماره ۴۰۷ : ماه عید است و خلق زیر و زبر است
رباعی شماره ۴۰۸ : ماهی تو که فتنهای ندارم ز تو دست
رباعی شماره ۴۰۹ : ماهی که نه زیر و نی به بالاست کجاست
رباعی شماره ۴۱۰ : مرغ جان را میل سوی بالا نیست
رباعی شماره ۴۱۱ : مرغ دل من چو ترک این دانه گرفت
رباعی شماره ۴۱۲ : مر وصل تو را هزار صاحب هوس است
رباعی شماره ۴۱۳ : مست است دو چشمم از دو چشم مستت
رباعی شماره ۴۱۴ : مستم ز خمار عبهر جادویت
رباعی شماره ۴۱۵ : مستی ز ره آمد و به ما درپیوست
رباعی شماره ۴۱۶ : معشوق شرابخوار و بی سامانست
رباعی شماره ۴۱۷ : من آن توام کام منت باید جست
رباعی شماره ۴۱۸ : من بنده ی آن کسم که بی ماش خوش است
رباعی شماره ۴۱۹ : من زان جانم که جان ها را جانست
رباعی شماره ۴۲۰ : منصور حلاجی که اناالحق میگفت
رباعی شماره ۴۲۱ : من کوهم و قال من صدای یار است
رباعی شماره ۴۲۲ : من محو خدایم و خدا آن منست
رباعی شماره ۴۲۳ : میدان که در درون تو مثال غاریست
رباعی شماره ۴۲۴ : میگرییم زار و یار گوید زرقست
رباعی شماره ۴۲۵ : میگفت یکی پری که او ناپیداست
رباعی شماره ۴۲۶ : مینال که آن ناله شنو همسایه است
رباعی شماره ۴۲۷ : ناگاه برویید یکی شاخ نبات
رباعی شماره ۴۲۸ : ناگه ز درم درآمد آن دلبر مست
رباعی شماره ۴۲۹ : نه چرخ غلام طبع خود رایه ی ماست
رباعی شماره ۴۳۰ : نی با تو دمی نشستنم سامانست
رباعی شماره ۴۳۱ : نی بیزر و زور شه سپه بتوان داشت
رباعی شماره ۴۳۲ : هان ای دل خسته روز مردانگیست
رباعی شماره ۴۳۳ : هجران خواهی طریق عشاقانست
رباعی شماره ۴۳۴ : هر جان عزیز کو شناسای رهست
رباعی شماره ۴۳۵ : هر جان که از او دلبر ما شادانست
رباعی شماره ۴۳۶ : هر چند به حلم یار ما جورکش است
رباعی شماره ۴۳۷ : هرچند شکر لذت جان و جگر است
رباعی شماره ۴۳۸ : هرچند فراق پشت امید شکست
رباعی شماره ۴۳۹ : هر چند که بار آن شترها شکر است
رباعی شماره ۴۴۰ : هر درویشی که در شکست خویش است
رباعی شماره ۴۴۱ : هر ذره که چون گرسنه بر خوان خداست
رباعی شماره ۴۴۲ : هر ذره که در هوا و در کیوانست
رباعی شماره ۴۴۳ : هر ذره که در هوا و در هامونست
رباعی شماره ۴۴۴ : هر ذره و هر خیال چون بیداریست
رباعی شماره ۴۴۵ : هر روز به نو برآید آن دلبر مست
رباعی شماره ۴۴۶ : هر روز حجاب بی قراران بیش است
رباعی شماره ۴۴۷ : هر روز دلم در غم تو زارتر است
رباعی شماره ۴۴۸ : هر روز دل مرا سماع و طربیست
رباعی شماره ۴۴۹ : هر صورت کاید به از او امکان هست
رباعی شماره ۴۵۰ : هرکز ز دماغ بنده بوی تو نرفت
رباعی شماره ۴۵۱ : هشیار اگر زر است و گر زرین است
رباعی شماره ۴۵۲ : هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است
رباعی شماره ۴۵۳ : یاری که به حسن از صفت افزونست
رباعی شماره ۴۵۴ : یاری که به نزد او گل و خار یکیست
رباعی شماره ۴۵۵ : یاری که غمش دوای هر بیمار است
رباعی شماره ۴۵۶ : یکبار بمردم و مرا کس نگریست
رباعی شماره ۴۵۷ : یک چشم من از روز جدایی بگریست
ث :
رباعی شماره ۴۵۸ : ای آنکه کنی کون و مکان را محدث
ج :
رباعی شماره ۴۵۹ : ما را چو ز عشق میشود راست مزاج
ح :
رباعی شماره ۴۶۰ : بودم شب و روز یار جویای صلاح
د :
رباعی شماره ۴۶۱ : آبی که از این دیده چو خون میریزد
رباعی شماره ۴۶۲ : آنان که محققان این درگاهند
رباعی شماره ۴۶۳ : آن تازه تنی که در بلای تو بود
رباعی شماره ۴۶۴ : آنجا بنشین که همنشین مردانند
رباعی شماره ۴۶۵ : آنجا که به هر سخن دل ما گردد
رباعی شماره ۴۶۶ : آن خوبانی که فتنه ی بتکدهاند
رباعی شماره ۴۶۷ : آن دشمن دوست روی دیدی که چه کرد
رباعی شماره ۴۶۸ : آن دل که به شاهد نهان درنگرد
رباعی شماره ۴۶۹ : آن دم که ز افلاک گهر ریز کند
رباعی شماره ۴۷۰ : آن ذره که جز همدم خورشید نشد
رباعی شماره ۴۷۱ : آن راحت جان گرد دلم میگردد
رباعی شماره ۴۷۲ : آن را که بضاعت قناعت باشد
رباعی شماره ۴۷۳ : آن را که به علم و عقل افراشتهاند
رباعی شماره ۴۷۴ : آن را که خدای ناف بر عشق برید
رباعی شماره ۴۷۵ : آن را که ز عشق دوست بیداد رسد
رباعی شماره ۴۷۶ : آن را منگر که ذوفنون آید مرد
رباعی شماره ۴۷۷ : آن رفت که بودمی من از عشق تو شاد
رباعی شماره ۴۷۸ : آن روز که جان خرقه ی قالب پوشید
رباعی شماره ۴۷۹ : آن روز که جانم ره کیوان گیرد
رباعی شماره ۴۸۰ : آن روز که چشم تو ز من برگردد
رباعی شماره ۴۸۱ : آن روز که روز ابر و باران باشد
رباعی شماره ۴۸۲ : آن روز که عشق با دلم بستیزد
رباعی شماره ۴۸۳ : آن روز که کار وصل را ساز آید
رباعی شماره ۴۸۴ : آن روز که مهرکان گردون زدهاند
رباعی شماره ۴۸۵ : آن سر که بود بیخبر از وی خسبد
رباعی شماره ۴۸۶ : آن طرفه جماعتی که جانشان بکشد
رباعی شماره ۴۸۷ : آن عشق که برق و بوش تا فرق رسید
رباعی شماره ۴۸۸ : آن کان نبات و تنگ شکر نامد
رباعی شماره ۴۸۹ : آن کز تو خدای این گدا میخواهد
رباعی شماره ۴۹۰ : آن کس که بر آتش جهانم بنهاد
رباعی شماره ۴۹۱ : آن کس که تو را بیند و خندان نشود
رباعی شماره ۴۹۲ : آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
رباعی شماره ۴۹۳ : آن کس که از آب و گل نگاری دارد
رباعی شماره ۴۹۴ : آن کس که ز چرخ نیم نانی دارد
رباعی شماره ۴۹۵ : آن کس که ز دل دم اناالحق میزد
رباعی شماره ۴۹۶ : آن کس که مرا به صدق اقرار کند
رباعی شماره ۴۹۷ : آن کیست که بیرون درون می نگرد
رباعی شماره ۴۹۸ : آن لحظه که آن سرو روانم پرسید
رباعی شماره ۴۹۹ : آن لحظه که از پیرهنت بوی رسد
رباعی شماره ۵۰۰ : آن نزدیکی که دلستان را باشد
رباعی شماره ۵۰۱ : آن وسوسهای که شرمها را ببرد
رباعی شماره ۵۰۲ : آنها که به آتش خزان سوختهاند
رباعی شماره ۵۰۳ : آنها که به کوی عارفان افتادند
رباعی شماره ۵۰۴ : آنها که چو آب صافی و ساده روند
رباعی شماره ۵۰۵ : آنها که دل از الست مست آوردند
رباعی شماره ۵۰۶ : آنها که شب و روز تو را بر اثرند
رباعی شماره ۵۰۷ : آن یار که از طبیب دل برباید
رباعی شماره ۵۰۸ : آن یار که عقلها شکارش میشد
رباعی شماره ۵۰۹ : آهو بدود چو در پیش سگ بیند
رباعی شماره ۵۱۰ : اجری ده ارواحی و سلطان ابد
رباعی شماره ۵۱۱ : از آب حیات دوست بیمار نماند
رباعی شماره ۵۱۲ : از آتش سودای توام تابی بود
رباعی شماره ۵۱۳ : از آتش عشق تو جوانی خیزد
رباعی شماره ۵۱۴ : از آتش عشق دوست تفها بزنید
رباعی شماره ۵۱۵ : از آتش عشق سردها گرم شود
رباعی شماره ۵۱۶ : از آدمیی دمی به جایی ارزد
رباعی شماره ۵۱۷ : از تاب تو بی یار عدو میماند
رباعی شماره ۵۱۸ : از خاک کف پات سران حیرانند
رباعی شماره ۵۱۹ : از درد چو جان تو به فریاد آید
رباعی شماره ۵۲۰ : از دیدن رویی که تو را دیده بود
رباعی شماره ۵۲۱ : از شبنم عشق خاک آدم گل شد
رباعی شماره ۵۲۲ : از شربت سودای تو هر جان که مزید
رباعی شماره ۵۲۳ : از عشق تو دریا همه شور انگیزد
رباعی شماره ۵۲۴ : از عشق دلا نه بر زیان خواهی شد
رباعی شماره ۵۲۵ : از لشکر صبرم علمی بیش نماند
رباعی شماره ۵۲۶ : از لطف تو هیچ بنده نومید نشد
رباعی شماره ۵۲۷ : از ما بت عیار گریزان باشد
رباعی شماره ۵۲۸ : از نیکی تو طبع بداندیش نماند
رباعی شماره ۵۲۹ : از یاد خدای مرد مطلق خیزد
رباعی شماره ۵۳۰ : افسوس که طبع دلفروزیت نبود
رباعی شماره ۵۳۱ : اکنون که رخت جان جهانی بربود
رباعی شماره ۵۳۲ : امروز خوش است هر که او جان دارد
رباعی شماره ۵۳۳ : امروز ما یار جنون میخواهد
رباعی شماره ۵۳۴ : امشب چه لطیف و با نوا میگذرد
رباعی شماره ۵۳۵ : امشب ساقی به مشک می گردان کرد
رباعی شماره ۵۳۶ : امشب شب آن نیست که از خانه روند
رباعی شماره ۵۳۷ : اندر دل بیوفا غم و ماتم باد
رباعی شماره ۵۳۸ : اندر رمضان خاک تو زر میگردد
رباعی شماره ۵۳۹ : اندر ره فقر دیده نادیده کنند
رباعی شماره ۵۴۰ : اندر طلب آن قوم که بشتافتهاند
رباعی شماره ۵۴۱ : اندیشه ی هشیار تو هشیار کشد
رباعی شماره ۵۴۲ : انوار صلاح دین برانگیخته باد
رباعی شماره ۵۴۳ : اول که رخم زرد و دلم پر خون بود
رباعی شماره ۵۴۴ : ای آن که ز تو مشکلم آسان گردد
رباعی شماره ۵۴۵ : ای آنکه نخست بر سحر چشم تو زد
رباعی شماره ۵۴۶ : ای از قدمت خاک زمین خرم و شاد
رباعی شماره ۵۴۷ : ای اطلس دعوی تو را معنی برد
رباعی شماره ۵۴۸ : ایام وصال یار گویی که نبود
رباعی شماره ۵۴۹ : ای اهل صفا که در جهان گردانید
رباعی شماره ۵۵۰ : ای اهل مناجات که در محرابید
رباعی شماره ۵۵۱ : ای دل اثر صبح گه شام که دید
رباعی شماره ۵۵۲ : ای دل اگرت رضای دلبر باید
رباعی شماره ۵۵۳ : ای دل این ره به قیل و قالت ندهند
رباعی شماره ۵۵۴ : ای دل سر آرزو به پای اندر بند
رباعی شماره ۵۵۵ : ای دوست مگو تو بندهای یا آزاد
رباعی شماره ۵۵۶ : ای روز برآ که ذرهها رقص کنند
رباعی شماره ۵۵۷ : ای سر روان باد خزانت مرساد
رباعی شماره ۵۵۸ : ای عشق تو را پری و انسان دانند
رباعی شماره ۵۵۹ : ای عشق تویی ان عذابی لشدید
رباعی شماره ۵۶۰ : ای عشق که جان ها اثر جان تواند
رباعی شماره ۵۶۱ : ای قوم که برتر از مه و مهتابید
رباعی شماره ۵۶۲ : ای لشکر عشق اگرچه بس جبارید
رباعی شماره ۵۶۳ : ای مرغ عجب که صید تو شیرانند
رباعی شماره ۵۶۴ : این پرده ی دل دگر مکن تا نرود
رباعی شماره ۵۶۵ : این تنهایی هزار جان بیش ارزد
رباعی شماره ۵۶۶ : ای نرم دلانی که وفا میکارید
رباعی شماره ۵۶۷ : این سر که در این سینه ی ما میگردد
رباعی شماره ۵۶۸ : این صورت آدمی که درهم بستند
رباعی شماره ۵۶۹ : این طرفه که یار در دامن گنجد
رباعی شماره ۵۷۰ : این عشق به جانب دلیران گردد
رباعی شماره ۵۷۱ : این مست به بادهای دگر میگردد
رباعی شماره ۵۷۲ : این واقعه را سخت بگیری شاید
رباعی شماره ۵۷۳ : بار دگر این خسته جگر بازآمد
رباعی شماره ۵۷۴ : با روی تو هیچکس ز باغ اندیشد
رباعی شماره ۵۷۵ : با سود وصال تو زیانت نرسد
رباعی شماره ۵۷۶ : با هر که دمی عشق تو آمیخته شد
رباعی شماره ۵۷۷ : بخشای بر آن بنده که خوابش نبود
رباعی شماره ۵۷۸ : بر بنده بخند تا ثوابت باشد
رباعی شماره ۵۷۹ : بر خاک نظر کند چو بر ما گذرد
رباعی شماره ۵۸۰ : پرسیدم از آن کسی که برهان داند
رباعی شماره ۵۸۱ : پرسید مهم که چشم تو مه را دید
رباعی شماره ۵۸۲ : برقی که ز میغ آن جهان روی نمود
رباعی شماره ۵۸۳ : بر گور من آن کو گذرد مست شود
رباعی شماره ۵۸۴ : بر یار نظر کنم خجل میگردد
رباعی شماره ۵۸۵ : بس درمانها کان مدد درد شود
رباعی شماره ۵۸۶ : بسیار تو را خسته روان باید شد
رباعی شماره ۵۸۷ : بشنو اگرت تاب شنیدن باشد
رباعی شماره ۵۸۸ : بعضی به صفات حیدر کرارند
رباعی شماره ۵۸۹ : بویت آمد گریز را روی نماند
رباعی شماره ۵۹۰ : بوی دم مقبلان چو گل خوش باشد
رباعی شماره ۵۹۱ : بیبحر صفا گوهر ما سنگ آمد
رباعی شماره ۵۹۲ : بیتو جانا قرار نتوانم کرد
رباعی شماره ۵۹۳ : بیت و غزل و شعر مرا آب ببرد
رباعی شماره ۵۹۴ : بیدار شو ای دل که جهان میگذرد
رباعی شماره ۵۹۵ : پیران خرابات غمت بسیارند
رباعی شماره ۵۹۶ : بیزارم از آن آب که آتش نشود
رباعی شماره ۵۹۷ : بیزارم از آن لعل که پیروزه بود
رباعی شماره ۵۹۸ : بیعشق نشاط و عشرت افزون نشود
رباعی شماره ۵۹۹ : بیمارم و غم در امتحانم دارد
رباعی شماره ۶۰۰ : بیمن به زبان من سخن می آید
رباعی شماره ۶۰۱ : پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد
رباعی شماره ۶۰۲ : بییاری تو دل به سوی یار نشد
رباعی شماره ۶۰۳ : تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
رباعی شماره ۶۰۴ : تا بنده ز خود فانی مطلق نشود
رباعی شماره ۶۰۵ : تا تو به خودی تو را به خود ره ندهد
رباعی شماره ۶۰۶ : تا در دل من عشق تو اندوخته شد
رباعی شماره ۶۰۷ : تا در طلب مات همی کام بود
رباعی شماره ۶۰۸ : تا رهبر تو طبع بدآموز بود
رباعی شماره ۶۰۹ : تا سر نشود یقین که سرکش نشود
رباعی شماره ۶۱۰ : تا گوهر جان در این طبایع افتاد
رباعی شماره ۶۱۱ : تا مدرسه و مناره ویران نشود
رباعی شماره ۶۱۲ : تا نی ببرید از نیستان استاد
رباعی شماره ۶۱۳ : تا یک هستی ز آسمان میآید
رباعی شماره ۶۱۴ : تنها بمرو که رهزنان بسیارند
رباعی شماره ۶۱۵ : تو جانی و هر زنده غم جان بکشد
رباعی شماره ۶۱۶ : تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود
رباعی شماره ۶۱۷ : تیری ز کمانچه ی ربابی بجهید
رباعی شماره ۶۱۸ : جامی که بگیرم میش انوار بود
رباعی شماره ۶۱۹ : جانا تبش عشق به غایت برسید
رباعی شماره ۶۲۰ : جان باز که وصل او به دستان ندهند
رباعی شماره ۶۲۱ : جان چو سمندرم نگاری دارد
رباعی شماره ۶۲۲ : جان را جستم به بحر مرجان آمد
رباعی شماره ۶۲۳ : جان روی به عالم همایون آورد
رباعی شماره ۶۲۴ : جان کیست که او بدیده کار تو کند
رباعی شماره ۶۲۵ : جان محرم درگاه همی باید برد
رباعی شماره ۶۲۶ : جانم ز هواهای تو یادی دارد
رباعی شماره ۶۲۷ : جانی که در او از تو خیالی باشد
رباعی شماره ۶۲۸ : جایی که در او چون تو نگاری باشد
رباعی شماره ۶۲۹ : جز دمدمه ی عشق تو در گوش نماند
رباعی شماره ۶۳۰ : جز صحبت عاشقان و مستان مپسند
رباعی شماره ۶۳۱ : چشمت صنما هزار دلدار کشد
رباعی شماره ۶۳۲ : چشم تو هزار سحر مطلق دارد
رباعی شماره ۶۳۳ : چشمی که نظر بدان گل و لاله کند
رباعی شماره ۶۳۴ : جودت همه آن کند که دریا نکند
رباعی شماره ۶۳۵ : جوزی که درونش مغز شیرین باشد
رباعی شماره ۶۳۶ : چون بدنامی به روزگاری افتد
رباعی شماره ۶۳۷ : چون خمر تو در ساغر ما درریزند
رباعی شماره ۶۳۸ : چون دیده بر آن عارض چون سیم افتاد
رباعی شماره ۶۳۹ : چون دیده برفت توتیای تو چه سود
رباعی شماره ۶۴۰ : چون روز وصال یار ما نیست پدید
رباعی شماره ۶۴۱ : چون زیر افکند در عراق آمیزد
رباعی شماره ۶۴۲ : چون شاهد پوشیده خرامان گردد
رباعی شماره ۶۴۳ : چون صبح ولای حق دمیدن گیرد
رباعی شماره ۶۴۴ : چون صورت تو در دل ما بازآید
رباعی شماره ۶۴۵ : چون نیستی تو محض اقرار بود
رباعی شماره ۶۴۶ : حاشا که دل از عشق جهان را نگرد
رباعی شماره ۶۴۷ : خاک توام و خدای حق میداند
رباعی شماره ۶۴۸ : خاموش مرا ز گفت و گفتار تو کرد
رباعی شماره ۶۴۹ : خوابم ز خیال روی تو پشت بداد
رباعی شماره ۶۵۰ : خواهم گردی که از هوای تو رسد
رباعی شماره ۶۵۱ : خواهم که دلم با غم همخو باشد
رباعی شماره ۶۵۲ : خورشید که باشد که به روی تو رسد
رباعی شماره ۶۵۳ : خورشید که در خانه بقا می نکند
رباعی شماره ۶۵۴ : خورشید مگر بسته به پیشت میرد
رباعی شماره ۶۵۵ : خوش عادت خوش خو که محمد دارد
رباعی شماره ۶۵۶ : خون دل عاشقان چو جیحون گردد
رباعی شماره ۶۵۷ : دامان جلال تو ز دستم نشود
رباعی شماره ۶۵۸ : دانی صوفی بهر چه بسیار خورد
رباعی شماره ۶۵۹ : در باغ آیید و سبز پوشان نگرید
رباعی شماره ۶۶۰ : در باغ هزار شاهد مهرو بود
رباعی شماره ۶۶۱ : در بندم از آن دو زلف بند اندر بند
رباعی شماره ۶۶۲ : در حضرت حق ستوده درویشانند
رباعی شماره ۶۶۳ : در خدمتت ای جان چو بدن می افتد
رباعی شماره ۶۶۴ : درد و زخم ار زلف تو در چنگ آید
رباعی شماره ۶۶۵ : در راه طلب رسیدهای می باید
رباعی شماره ۶۶۶ : در سلسلهات هر آنکه پابست شود
رباعی شماره ۶۶۷ : در سینه ی هر که ذرهای دل باشد
رباعی شماره ۶۶۸ : در صحبت حق خموش می باید بود
رباعی شماره ۶۶۹ : در عشق اگر چه خرده بینم کردند
رباعی شماره ۶۷۰ : در عشق توام نصیحت و پند چه سود
رباعی شماره ۶۷۱ : در عشق توام وفا قرین می باید
رباعی شماره ۶۷۲ : در عشق تو عقل ذوفنون می خسبد
رباعی شماره ۶۷۳ : در عشق اگر دمی قرارت باشد
رباعی شماره ۶۷۴ : در عشق نه پستی نه بلندی باشد
رباعی شماره ۶۷۵ : در عشق هزار جان و دل بس نکند
رباعی شماره ۶۷۶ : در کام دل آنچه بود نفسم همه راند
رباعی شماره ۶۷۷ : در گریه ی خون مرا شکرخند تو کرد
رباعی شماره ۶۷۸ : در کوی خرابات تکبر نخرند
رباعی شماره ۶۷۹ : در لشکر عشق چونکه خونریز کنند
رباعی شماره ۶۸۰ : در مدرسه ی عشق اگر قال بود
رباعی شماره ۶۸۱ : در مطبخ عشق جز نکو را نکشند
رباعی شماره ۶۸۲ : در معنی هست و در عیان نیست که دید
رباعی شماره ۶۸۳ : در مغز فلک چو عشق تو جا گیرد
رباعی شماره ۶۸۴ : در میکده ی عشق چنین مست که دید
رباعی شماره ۶۸۵ : در نفی تو عقل را امان نتوان داد
رباعی شماره ۶۸۶ : درویش که اسرار جهان می بخشد
رباعی شماره ۶۸۷ : درویشی را به نقد دردی باید
رباعی شماره ۶۸۸ : دریا نکند سیر مرا جو چه کند
رباعی شماره ۶۸۹ : دردی داری که بحر را پر دارد
رباعی شماره ۶۹۰ : دست تو به جود طعنه بر میغ زند
رباعی شماره ۶۹۱ : دشنام که از لب تو مهوش باشد
رباعی شماره ۶۹۲ : دل با هوس تو زاد و بودی دارد
رباعی شماره ۶۹۳ : دلتنگ مشو که دلگشایی آمد
رباعی شماره ۶۹۴ : دل جمله حکایت از بهار تو کند
رباعی شماره ۶۹۵ : دل داد مرا که دلستان را بزدم
رباعی شماره ۶۹۶ : دلدار ابد گرد دلم می گردد
رباعی شماره ۶۹۷ : دل در پی دلدار بسی تاخت نشد
رباعی شماره ۶۹۸ : دل دوش در این عشق حریف ما بود
رباعی شماره ۶۹۹ : دل را بدهم پند که عمدا نرود
رباعی شماره ۷۰۰ : دلها به سماع بی قرار افتادند
رباعی شماره ۷۰۱ : دل هر چه در آشکار و پنهان گوید
رباعی شماره ۷۰۲ : دوش آن بت من همچو مه گردون بود
رباعی شماره ۷۰۳ : دوش از قمر تو آسمان مینوشید
رباعی شماره ۷۰۴ : دو کون خیال خانهای بیش نبود
رباعی شماره ۷۰۵ : دی باغ ز وی شکر سلامت میکرد
رباعی شماره ۷۰۶ : دی بنده بر آن قمر جانی شد
رباعی شماره ۷۰۷ : دی چشم تو رای سحر مطلق میزد
رباعی شماره ۷۰۸ : دیدم رخت از غم سر موییم نماند
رباعی شماره ۷۰۹ : دی میرفتی بر تو نظر میکردند
رباعی شماره ۷۱۰ : دیوانه میان خلق پیدا باشد
رباعی شماره ۷۱۱ : رفتم به در خانه ی آن خوش پیوند
رباعی شماره ۷۱۲ : رو دیده بدوز تا دلت دیده شود
رباعی شماره ۷۱۳ : روز آمد و غوغای تو در بر دارد
رباعی شماره ۷۱۴ : روز شادیست غم چرا باید خورد
رباعی شماره ۷۱۵ : روز محک محتشم و دون آمد
رباعی شماره ۷۱۶ : روزی که بود دلت ز جان پر از درد
رباعی شماره ۷۱۷ : روزی که جمال آن صنم دیده شود
رباعی شماره ۷۱۸ : روزی که خیال دلستان رقص کند
رباعی شماره ۷۱۹ : روزی که ز کار کمترک میآید
رباعی شماره ۷۲۰ : روزی که مرا عشق تو دیوانه کند
رباعی شماره ۷۲۱ : روزی که وجودها تولد گیرد
رباعی شماره ۷۲۲ : رو نیکی کن که دهر نیکی داند
رباعی شماره ۷۲۳ : زان آب که چرخ از آن به سر میگردد
رباعی شماره ۷۲۴ : زان مقصد صنع تو یکی نی ببرید
رباعی شماره ۷۲۵ : ز اول که مرا عشق نگارم بربود
رباعی شماره ۷۲۶ : زلفت چو بر آن لعل شکرخای زند
رباعی شماره ۷۲۷ : زلف تو به حسن ذوفنون ها بر زد
رباعی شماره ۷۲۸ : زندان تو از نجات خوشتر باشد
رباعی شماره ۷۲۹ : زنهار مگو که رهروان نیز نیند
رباعی شماره ۷۳۰ : سر دل عاشقان ز مطرب شنوید
رباعی شماره ۷۳۱ : سرمستان را ز محتسب ترسانند
رباعی شماره ۷۳۲ : سروی که ز باغ پاکبازان باشد
رباعی شماره ۷۳۳ : سرهای درختان گل تر میچینند
رباعی شماره ۷۳۴ : سرهای درختان گل رعنا چیدند
رباعی شماره ۷۳۵ : سودای تو را بهانهای بس باشد
رباعی شماره ۷۳۶ : سوز دل عاشقان شررها دارد
رباعی شماره ۷۳۷ : شاد آن که جمال ماهتابش ببرد
رباعی شماره ۷۳۸ : شاد آن که ز دور ما یار ما بنماید
رباعی شماره ۷۳۹ : شادی همه طالبان که مطلوب رسید
رباعی شماره ۷۴۰ : شادم که غم تو در دل من گنجد
رباعی شماره ۷۴۱ : شادی زمانه با غمم برنامد
رباعی شماره ۷۴۲ : شاهیست که تو هرچه بپوشی داند
رباعی شماره ۷۴۳ : شب چون دل عاشقان پر از سودا شد
رباعی شماره ۷۴۴ : شب رفت کجا رفت همانجای که بود
رباعی شماره ۷۴۵ : شب گشت که خلقان همه در خواب روند
رباعی شماره ۷۴۶ : شور آوردم که گاو گردون نکشد
رباعی شماره ۷۴۷ : شور عجبی در سر ما میگردد
رباعی شماره ۷۴۸ : شیرین سخنی در دل ما می خندد
رباعی شماره ۷۴۹ : صافی صفت و پاک نظر باید بود
رباعی شماره ۷۵۰ : صبح آمد و وقت روشنایی آمد
رباعی شماره ۷۵۱ : صبح است و صبا مشک فشان میگذرد
رباعی شماره ۷۵۲ : صد بار ز سر برفت عقلم و آمد
رباعی شماره ۷۵۳ : صد سال بقای آن بت مهوش باد
رباعی شماره ۷۵۴ : صد مرحله زان سوی خرد خواهم شد
رباعی شماره ۷۵۵ : طاوس نهای که بر جمالت نگرند
رباعی شماره ۷۵۶ : عارف چو گل و جز گل خندان نبود
رباعی شماره ۷۵۷ : عاشق باید که روز و شب باده خورد
رباعی شماره ۷۵۸ : عاشق تو یقین دان که مسلمان نبود
رباعی شماره ۷۵۹ : عاشق که به ناز و ناز کی فرد بود
رباعی شماره ۷۶۰ : عاشق که تواضع ننماید چه کند
رباعی شماره ۷۶۱ : عشاق به یک دم دو جهان دربازند
رباعی شماره ۷۶۲ : عشق آن باشد که خلق را دارد شاد
رباعی شماره ۷۶۳ : عشق آن خوشتر کز او بلاها خیزد
رباعی شماره ۷۶۴ : عشق از ازلست و تا ابد خواهد بود
رباعی شماره ۷۶۵ : عشق تو به هر صومعه مستی دارد
رباعی شماره ۷۶۶ : عشق تو خوشی چو قصد خونریز کند
رباعی شماره ۷۶۷ : عشق تو سلامت ز جهان میببرد
رباعی شماره ۷۶۸ : عشقی آمد که عشقها سودا شد
رباعی شماره ۷۶۹ : عقل و دل من چه عیشها میداند
رباعی شماره ۷۷۰ : علم فقها ز شرع و سنت باشد
رباعی شماره ۷۷۱ : غم را بر او گزیده میباید کرد
رباعی شماره ۷۷۲ : غم را بر او گزیده میباید کرد
رباعی شماره ۷۷۳ : غم کیست که گرد دل مردان گردد
رباعی شماره ۷۷۴ : فردا که به محشر اندر آید زن و مرد
رباعی شماره ۷۷۵ : قاصد پی اینکه بنده خندان نشود
رباعی شماره ۷۷۶ : قد الفم ز مشق چون جیم افتاد
رباعی شماره ۷۷۷ : قومی به خرابات تو اندر بندند
رباعی شماره ۷۷۸ : کاری ز درون جان تو میباید
رباعی شماره ۷۷۹ : کامل صفتی راه فنا میپیمود
رباعی شماره ۷۸۰ : گر با دل و دنده هیچ کارم افتد
رباعی شماره ۷۸۱ : گر چرخ تو را خدمت پیوست کند
رباعی شماره ۷۸۲ : گر خواب تو را خواجه گرفتار کند
رباعی شماره ۷۸۳ : گر در طلبی ز چشمه در بر ناید
رباعی شماره ۷۸۴ : گر دریا را همه نهنگان گیرند
رباعی شماره ۷۸۵ : گر صبر کنم جامه ی جان میسوزد
رباعی شماره ۷۸۶ : گر صبر کنم دل از غمت تنگ آید
رباعی شماره ۷۸۷ : اگر عاشق را فنا و مردن باشد
رباعی شماره ۷۸۸ : گرما نه همه تنور سوزان باشد
رباعی شماره ۷۸۹ : گر مرده شود تن بر خود جاش کنند
رباعی شماره ۷۹۰ : گر نگریزی ز ما به نازی چه شود
رباعی شماره ۷۹۱ : گر هر دو جهان ز خار غم پر باشد
رباعی شماره ۷۹۲ : کس از خم چوگان تو گویی نبرد
رباعی شماره ۷۹۳ : کس واقف آن حضرت شاهانه نشد
رباعی شماره ۷۹۴ : کشتی چو به دریای روان میگذرد
رباعی شماره ۷۹۵ : گفتم بیتی نگار از من رنجید
رباعی شماره ۷۹۶ : گفتم جانی به ترک جان نتوان کرد
رباعی شماره ۷۹۷ : گفتم که به من رسید دردت بمزید
رباعی شماره ۷۹۸ : گفتم که ز خردی دل من نیست پدید
رباعی شماره ۷۹۹ : گفتی که بگو زبان چه محرم باشد
رباعی شماره ۸۰۰ : کو پای که او باغ و چمن را شاید
رباعی شماره ۸۰۱ : گوید چونی خوشی و در خنده شود
رباعی شماره ۸۰۲ : گویند که فردوس برین خواهد بود
رباعی شماره ۸۰۳ : کی باشدم این نیش به نوش تو رسد
رباعی شماره ۸۰۴ : کی غم خورد آنکه شاد مطلق باشد
رباعی شماره ۸۰۵ : کی غم خورد آنکه شاد مطلق باشد
رباعی شماره ۸۰۶ : کی گفت که آن زنده ی جاوید بمرد
رباعی شماره ۸۰۷ : لب های تو آنگه که به استیز بود
رباعی شماره ۸۰۸ : لعلیست که او شکر فروشی داند
رباعی شماره ۸۰۹ : ما بسته بدیم بند دیگر آمد
رباعی شماره ۸۱۰ : ما را غم عشق تو امان می ندهد
رباعی شماره ۸۱۱ : ما میخواهیم و دیگران میخواهند
رباعی شماره ۸۱۲ : ماهی که کمر گرد قمر میبندد
رباعی شماره ۸۱۳ : ماییم ز عشق یافته مرهم خود
رباعی شماره ۸۱۴ : مردان رهت که سر معنی دانند
رباعی شماره ۸۱۵ : مردان رهش زنده به جان دگرند
رباعی شماره ۸۱۶ : مردی که به هست و نیست قانع گردد
رباعی شماره ۸۱۷ : مرغ دل من ز بس که پرواز آورد
رباعی شماره ۸۱۸ : مرغی که ز باغ پاکبازان باشد
رباعی شماره ۸۱۹ : مرغی ملکی زان سوی گردون بپرد
رباعی شماره ۸۲۰ : مستان غمت بار دگر شوریدند
رباعی شماره ۸۲۱ : مشکین رسنت چو پرده ی ماه شود
رباعی شماره ۸۲۲ : مطرب خواهم که عاشق مست بود
رباعی شماره ۸۲۳ : معشوق چو آفتاب تابان گردد
رباعی شماره ۸۲۴ : معشوقه ی خانگی به کاری ناید
رباعی شماره ۸۲۵ : مگذار که غصه در میانت گیرد
رباعی شماره ۸۲۶ : مگذار که وسوسه زبونت گیرد
رباعی شماره ۸۲۷ : من بنده ی آن عقل کز او مجنون شد
رباعی شماره ۸۲۸ : من بنده ی آن قوم که خود را دانند
رباعی شماره ۸۲۹ : من بنده ی یاری که ملالش نبود
رباعی شماره ۸۳۰ : من بیخبرم خدای خود میداند
رباعی شماره ۸۳۱ : من چوب گرفتم به کفم عود آمد
رباعی شماره ۸۳۲ : مه را طرفی به ماه رو میماند
رباعی شماره ۸۳۳ : مهرویان را یکان یکان برشمرید
رباعی شماره ۸۳۴ : میآید یار و چون شکر میخندد
رباعی شماره ۸۳۵ : میجوشد دل که تا به جوش تو رسد
رباعی شماره ۸۳۶ : میگوید عشق هر که جان پیش کشد
رباعی شماره ۸۳۷ : نی آب روان ز ماهیان سیر شود
رباعی شماره ۸۳۸ : وقت است که بحر و بر فرو آسایند
رباعی شماره ۸۳۹ : و هو معکم از او خبر میآید
رباعی شماره ۸۴۰ : هان ای دل خسته وقت مرهم آمد
رباعی شماره ۸۴۱ : هر جا به جهان تخم وفا برکارند
رباعی شماره ۸۴۲ : هر چند دلم رضای او میجوید
رباعی شماره ۸۴۳ : هر چیز که بسیار شود خوار شود
رباعی شماره ۸۴۴ : هر دل که به سوی دلربایی نرود
رباعی شماره ۸۴۵ : هر روز دلم نوشکری نوش کند
رباعی شماره ۸۴۶ : هر شب که دل سپهر گلشن گردد
رباعی شماره ۸۴۷ : هر شب که ز سودای تو نوبت نزنند
رباعی شماره ۸۴۸ : هر عمر که بیدیدن اصحاب بود
رباعی شماره ۸۴۹ : هر قبض اثر علت اولی باشد
رباعی شماره ۸۵۰ : هرگز حق صحبت قدیمت نبود
رباعی شماره ۸۵۱ : هر کو بگشاده گرهی میبندد
رباعی شماره ۸۵۲ : هر لحظه همی خوانمش از راه بعید
رباعی شماره ۸۵۳ : هر لقمه ی خوش که بر دهان میگردد
رباعی شماره ۸۵۴ : هر موی ز زلف او یکی جان دارد
رباعی شماره ۸۵۵ : هستی اثری ز نرگس مست تو بود
رباعی شماره ۸۵۶ : هشدار که فضل حق به ناگاه آید
رباعی شماره ۸۵۷ : هل تا برود سرش به دیوار آید
رباعی شماره ۸۵۸ : هم کفرم و هم دینم و هم صافم و درد
رباعی شماره ۸۵۹ : همواره خوشی و دلکشی نامیزد
رباعی شماره ۸۶۰ : یاد تو کنم دلم تپیدن گیرد
رباعی شماره ۸۶۱ : یاران یاران ز هم جدایی مکنید
رباعی شماره ۸۶۲ : یاری خواهم که فتنهانگیز بود
رباعی شماره ۸۶۳ : یاری که مرا در غم خود میبندد
رباعی شماره ۸۶۴ : یک سو مشکوة امر پیغام نهاد
رباعی شماره ۸۶۵ : یک لحظه اگر نفس تو محکوم شود
ر:
رباعی شماره ۸۶۶ : آن جمع کن جان پراکنده بیار
رباعی شماره ۸۶۷ : آن زلف سیاه و قد رعناش نگر
رباعی شماره ۸۶۸ : آن ساقی روح دردهد جام آخر
رباعی شماره ۸۶۹ : آن کس که تو را دیده بود ای دلبر
رباعی شماره ۸۷۰ : از عاشق بدنام بتا ننگ مدار
رباعی شماره ۸۷۱ : امروز شدم تشنه زبان مست و خمار
رباعی شماره ۸۷۲ : اندیشه ی دهرت ز چه بگداخت جگر
رباعی شماره ۸۷۳ : ای آمده ز آسمان درین عالم دیر
رباعی شماره ۸۷۴ : ای آنکه دلت باید بر وی مگذر
رباعی شماره ۸۷۵ : ای بوده سماع آسمان را ره و در
رباعی شماره ۸۷۶ : ای خاک درت ز آب کوثر خوشتر
رباعی شماره ۸۷۷ : ای دلبر عیار دل نیکوفر
رباعی شماره ۸۷۸ : ای دل بگذر ز عشق و معشوق و دیار
رباعی شماره ۸۷۹ : ای زاده ی ساقی هله از غم بگذر
رباعی شماره ۸۸۰ : ای ظل تو از سایه ی طوبی خوشتر
رباعی شماره ۸۸۱ : ای عشق خوشی چه خوش که از خوش خوشتر
رباعی شماره ۸۸۲ : ای مرد سماع معده را خالی دار
رباعی شماره ۸۸۳ : این صورت باغست و در او نیست ثمر
رباعی شماره ۸۸۴ : بالا بنگر دو چشم را بالا دار
رباعی شماره ۸۸۵ : بالا منشین که هست پستی خوشتر
رباعی شماره ۸۸۶ : با همت باز باش و با هیبت شیر
رباعی شماره ۸۸۷ : بسیار بخواندهایم دستان و سمر
رباعی شماره ۸۸۸ : تا بتوانی مدام میباش به ذکر
رباعی شماره ۸۸۹ : تا چند کشی سخره ی نفست بیکار
رباعی شماره ۸۹۰ : چون از رخ یار بازگشتم به بهار
رباعی شماره ۸۹۱ : چون بت رخ توست بتپرستی خوشتر
رباعی شماره ۸۹۲ : چون دید رخ زرد من آن شهره نگار
رباعی شماره ۸۹۳ : خواهی بستان حلقه ی مستان بنگر
رباعی شماره ۸۹۴ : خورشید همی زرد شود بر دیوار
رباعی شماره ۸۹۵ : در باغ تو در نیامدم گرد آور
رباعی شماره ۸۹۶ : در خاک در وفای آن سیمین بر
رباعی شماره ۸۹۷ : در مصطبهها گرد و خرابات نگر
رباعی شماره ۸۹۸ : در نوبت عشق چشم باشد بر یار
رباعی شماره ۸۹۹ : دست و دل ما هرچه تهیتر خوشتر
رباعی شماره ۹۰۰ : دوری ز برادر منافق بهتر
رباعی شماره ۹۰۱ : رفتم به سر گور نگار دلدار
رباعی شماره ۹۰۲ : روی چو مهت پیش چراغ اولیتر
رباعی شماره ۹۰۳ : زان ابروی چون کمانت ای بدر منیر
رباعی شماره ۹۰۴ : ساقی گفتم تو را می ساده بیار
رباعی شماره ۹۰۵ : سیلاب گرفت گرد ویرانه ی عمر
رباعی شماره ۹۰۶ : طبعم چو حیات یافت از جلوه ی ذکر
رباعی شماره ۹۰۷ : فرمود خدا به وحی کای پیغمبر
رباعی شماره ۹۰۸ : گر جان داری بیار جان باز آخر
رباعی شماره ۹۰۹ : گر در سر و چشم عقل داری و صبر
رباعی شماره ۹۱۰ : گر گل کارم بی تو نروید جز خار
رباعی شماره ۹۱۱ : گفتم بنما که چه کنم گفت بمیر
رباعی شماره ۹۱۲ : گفتم چشمم گفت به راهش میدار
رباعی شماره ۹۱۳ : گفتم چشمم گفت سحابی کم گیر
رباعی شماره ۹۱۴ : گفتی که برو به باغ خندیده بهار
رباعی شماره ۹۱۵ : گوش ما را بی دم اسرار مدار
رباعی شماره ۹۱۶ : مانند رخت به باغ دیدم دی نار
رباعی شماره ۹۱۷ : ماییم چو حال عاشقان زیر و زبر
رباعی شماره ۹۱۸ : مجموع تن و قالب خود را بنگر
رباعی شماره ۹۱۹ : مجنون و پریشان توام دستم گیر
رباعی شماره ۹۲۰ : من دم نزنم از این جهان دمگیر
رباعی شماره ۹۲۱ : من رنگ خزان دارم و تو رنگ بهار
رباعی شماره ۹۲۲ : من مسخره ی تو نیسستم ای فاجر
رباعی شماره ۹۲۳ : میآید گرگ نزد ما وقت سحر
رباعی شماره ۹۲۴ : هر دم دل جمع را برنجاند یار
رباعی شماره ۹۲۵ : هر دم دل خستهام برنجاند یار
رباعی شماره ۹۲۶ : هین وقت صبوحست می ناب بیار
ز :
رباعی شماره ۹۲۷ : آمد آمد آنکه نرفت او هرگز
رباعی شماره ۹۲۸ : آمد بر من دوش نگاری سر تیز
رباعی شماره ۹۲۹ : آمد دی دیوانه و شبهای دراز
رباعی شماره ۹۳۰ : آن تاب که من دانم و تو ای دل سوز
رباعی شماره ۹۳۱ : آن یار کشید باز دستم امروز
رباعی شماره ۹۳۲ : ای تنگ شکر از ترشان چشم بدوز
رباعی شماره ۹۳۳ : ای جان سماع و روزه و حج و نماز
رباعی شماره ۹۳۴ : ای جان لطیف بی غم عشق مساز
رباعی شماره ۹۳۵ : ای دل ز جفای دلستانان مگریز
رباعی شماره ۹۳۶ : ای دل همه رخت را در این کوی انداز
رباعی شماره ۹۳۷ : ای ذره ز خورشید توانی بگریز
رباعی شماره ۹۳۸ : ای صلح تو با بنده همه جنگ آمیز
رباعی شماره ۹۳۹ : ای عشق تو داده باز جان را پرواز
رباعی شماره ۹۴۰ : ای عشق نخسبی و نخفتی هرگز
رباعی شماره ۹۴۱ : ای کرده ز نقش آدمی چنگی ساز
رباعی شماره ۹۴۲ : ای لاله بیا و از رخم رنگ آموز
رباعی شماره ۹۴۳ : امروز خوشم به جان تو فردا نیز
رباعی شماره ۹۴۴ : امروز مرو از برم ای یار بساز
رباعی شماره ۹۴۵ : امشب که گشاده است صنم با ما راز
رباعی شماره ۹۴۶ : بازآمدم اینک که زنم آتش نیز
رباعی شماره ۹۴۷ : بازی بودم پریده از عالم راز
رباعی شماره ۹۴۸ : بنمای به من رخ خود ای شمع طراز
رباعی شماره ۹۴۹ : جهدی بکن ار پند پذیری دو سه روز
رباعی شماره ۹۵۰ : خواهی که ببینی تو به بیداری راز
رباعی شماره ۹۵۱ : درد تو علاج کس پذیرد هرگز
رباعی شماره ۹۵۲ : در سر هوس عشق تو دارم همه روز
رباعی شماره ۹۵۳ : دل آمد و گفت هست سوداش دراز
رباعی شماره ۹۵۴ : دل بر سر تو به دل نجوید هرگز
رباعی شماره ۹۵۵ : زین سنگدلان نشد دلی نرم هنوز
رباعی شماره ۹۵۶ : شب گشت و خبر نیست مرا از شب و روز
رباعی شماره ۹۵۷ : صد بار بگفتمت ز مستان مگریز
رباعی شماره ۹۵۸ : صد بار بگفت یار هر جا مگریز
رباعی شماره ۹۵۹ : گر بکشندم نگردم از عشق تو باز
رباعی شماره ۹۶۰ : گر در ره عشق او نباشی سرباز
رباعی شماره ۹۶۱ : گر گوهر طاعتی نسفتم هرگز
رباعی شماره ۹۶۲ : ماییم و تویی و خانه خالی برخیز
رباعی شماره ۹۶۳ : ماییم و دمی کوته و سودای دراز
رباعی شماره ۹۶۴ : ماییم و هوای یار مه رو شب و روز
رباعی شماره ۹۶۵ : مردانه بیا که نیست کار تو مجاز
رباعی شماره ۹۶۶ : معشوقهی ما کران نگیرد هرگز
رباعی شماره ۹۶۷ : من بودم و دوش آن بت بنده نواز
رباعی شماره ۹۶۸ : من سیر نگشتهام ز تو یار هنوز
رباعی شماره ۹۶۹ : من همتیم کجا برد چون من باز
رباعی شماره ۹۷۰ : میگویدمی مرا نگار دلسوز
رباعی شماره ۹۷۱ : نی چارهی آنکه با تو باشم همراز
رباعی شماره ۹۷۲ : هین وقت صبوحست میان شب و روز
رباعی شماره ۹۷۳ : یاری خواهی ز یار با یار بساز
رباعی شماره ۹۷۴ : یک شب چو ستاره گر نخسبی تا روز
س :
رباعی شماره ۹۷۵ : آمد آمد ترش ترش یعنی بس
رباعی شماره ۹۷۶ : احوال دلم هر سحر از باد بپرس
رباعی شماره ۹۷۷ : از حادثهی جهان زاینده مترس
رباعی شماره ۹۷۸ : از روز قیامت جهانسوز بترس
رباعی شماره ۹۷۹ : ای یوسف جان ز حال یعقوب بپرس
رباعی شماره ۹۸۰ : جانا صفت قدم ز ابروت بپرس
رباعی شماره ۹۸۱ : چون روبه من شدی تو از شیر مترس
رباعی شماره ۹۸۲ : دارد به قدح می حرامی که مپرس
رباعی شماره ۹۸۳ : دلدار چنان مشوش آمد که مپرس
رباعی شماره ۹۸۴ : رو در صف بندگان ما باش و مترس
رباعی شماره ۹۸۵ : رو مرکب عشق را قوی ران و مترس
رباعی شماره ۹۸۶ : رویم چو زر زمانه میبین و مپرس
رباعی شماره ۹۸۷ : زین عشق پر از قتل جهانسوز بترس
رباعی شماره ۹۸۸ : عاشق چو نمیشوی برو پشم بریس
رباعی شماره ۹۸۹ : مر تشنهی عشق را شرابیست مترس
رباعی شماره ۹۹۰ : هستم ز غمش چنان پریشان که مپرس
ش :
رباعی شماره ۹۹۱ : آتش در زن بگیر پا در کویش
رباعی شماره ۹۹۲ : آن دل که من آن خویش پنداشتمش
رباعی شماره ۹۹۳ : آن دم که حق بندهگزاری همه خوش
رباعی شماره ۹۹۴ : آن دیده که هست عاشق گلزارش
رباعی شماره ۹۹۵ : آن را که رسول دوست پنداشتمش
رباعی شماره ۹۹۶ : آن رند و قلندر نهان آمد فاش
رباعی شماره ۹۹۷ : آنکس که نظر کند به چشم مستش
رباعی شماره ۹۹۸ : از آتش تو فتاده جانم در جوش
رباعی شماره ۹۹۹ : امروز حریف عشق بانگی زد فاش
رباعی شماره ۱۰۰۰ : اندر بر خویشم بفشاری همه خوش
رباعی شماره ۱۰۰۱ : ای باد صبا به کوی آن دلبر کش
رباعی شماره ۱۰۰۲ : ای جان جهان و روشنایی همه خوش
رباعی شماره ۱۰۰۳ : ای چشم بیا دامن خود در خون کش
رباعی شماره ۱۰۰۴ : گفتی چونی بیا که چون روزم خوش
رباعی شماره ۱۰۰۵ : گه باده لقب نهادم و گه جامش
رباعی شماره ۱۰۰۶ : مرغان رفتند بر سلیمان به خروش
رباعی شماره ۱۰۰۷ : من شیشه زنم بر آن دل سنگ خوشش
رباعی شماره ۱۰۰۸ : ناگه بزدم دست به سوی جیبش
رباعی شماره ۱۰۰۹ : نیمی دف من به موش داری همه خوش
رباعی شماره ۱۰۱۰ : هان ای دل تشنه جوی را جویان باش
رباعی شماره ۱۰۱۱ : هرچند ملولی نفسی با ما باش
رباعی شماره ۱۰۱۲ : ای دل برو از عاقبت اندیشان باش
رباعی شماره ۱۰۱۳ : ای روز نشاط و روشنی وقت تو خوش
رباعی شماره ۱۰۱۴ : ای روی چو آفتاب تو شادی کش
رباعی شماره ۱۰۱۵ : ای زلف پر از مشک تتاری همه خوش
رباعی شماره ۱۰۱۶ : ای سودایی برو پی سودا باش
رباعی شماره ۱۰۱۷ : ای عشق بتا به تلخ خویان خو بخش
رباعی شماره ۱۰۱۸ : ای کرده ی پنج شمع روشن هوسش
رباعی شماره ۱۰۱۹ : ای گنج بیا زود به ویرانه ی خویش
رباعی شماره ۱۰۲۰ : ای یار مرا موافقی وقتت خوش
رباعی شماره ۱۰۲۱ : با دل گفتم ز دیگران بیش مباش
رباعی شماره ۱۰۲۲ : با پیر خرد نهفته میگفتم دوش
رباعی شماره ۱۰۲۳ : با ما چو نهای مشو رفیق اوباش
رباعی شماره ۱۰۲۴ : بر جان و دل و دیده سواری همه خوش
رباعی شماره ۱۰۲۵ : بر دل چو شکفته گشت اسرار غمش
رباعی شماره ۱۰۲۶ : بر من نگریست نرگس خمارش
رباعی شماره ۱۰۲۷ : بیچاره دل سوخته ی محنت کش
رباعی شماره ۱۰۲۸ : پیوسته مرید حق شو و باقی باش
رباعی شماره ۱۰۲۹ : تا بتوانی تو جامه ی عشق مپوش
رباعی شماره ۱۰۳۰ : تا در نزنی بهر چه داری آتش
رباعی شماره ۱۰۳۱ : جان جانی بیا میان جان باش
رباعی شماره ۱۰۳۲ : چون رنگ بدزدید گل از رخسارش
رباعی شماره ۱۰۳۳ : خاییدن آن لب که چشیدی شکرش
رباعی شماره ۱۰۳۴ : دانم که برای ما نخفتی همه دوش
رباعی شماره ۱۰۳۵ : از انجمنی نشسته دیدم دوشش
رباعی شماره ۱۰۳۶ : در حلقه ی مستان تو ای دلبر دوش
رباعی شماره ۱۰۳۷ : در مجلس سلطان بشکستم جامش
رباعی شماره ۱۰۳۸ : دلدار مرا وعده دهد نشنومش
رباعی شماره ۱۰۳۹ : دل یاد تو آرد برود هوش ز هوش
رباعی شماره ۱۰۴۰ : رفت آنکه نبود کس به خوبی یارش
رباعی شماره ۱۰۴۱ : سودای توام در جنون میزد دوش
رباعی شماره ۱۰۴۲ : سوگند بدان دل که شده است او پستش
رباعی شماره ۱۰۴۳ : شب چیست برای ما زمان نالش
رباعی شماره ۱۰۴۴ : کاری کردم نگه نکردم پس و پیش
رباعی شماره ۱۰۴۵ : گر میکشدم غم تو هر دم تو مکش
رباعی شماره ۱۰۴۶ : گر ناله کنم گوید یعقوب مباش
ع :
رباعی شماره ۱۰۴۷ : گفتم چشمم گفت که جیحون کنمش
ض :
رباعی شماره ۱۰۴۸ : الجوهر فقر و سوی الفقر عرض
ع :
رباعی شماره ۱۰۴۹ : امروز سماعست و سماعست و سماع
رباعی شماره ۱۰۵۰ : صد موج زند بهر دل از یاد سماع
رباعی شماره ۱۰۵۱ : عاشق گردد بگرد اطلال و ربوع
رباعی شماره ۱۰۵۲ : مهمان توایم ما و مهمان سماع
رباعی شماره ۱۰۵۳ : هر روز بیاید آن سپهدار سماع
غ :
رباعی شماره ۱۰۵۴ : ای بنده ی سردی به زمستان چون زاغ
رباعی شماره ۱۰۵۵ : بلبل آمد به باغ و رستیم ز زاغ
رباعی شماره ۱۰۵۶ : گر با دیگری مجلس میسازم و لاغ
رباعی شماره ۱۰۵۷ : گفتی مگری چو ابر در فرقت باغ
رباعی شماره ۱۰۵۸ : گویند که عشق بانک نامست دروغ
رباعی شماره ۱۰۵۹ : گویند که یار را وفا نیست دروغ
ف :
رباعی شماره ۱۰۶۰ : از دل سوی دلدار شکافست شکاف
رباعی شماره ۱۰۶۱ : امروز طوافست طوافست طواف
رباعی شماره ۱۰۶۲ : با زنگی امشب چو شدستی به مصاف
رباعی شماره ۱۰۶۳ : در فقر فقیر باش و در صفوت صاف
رباعی شماره ۱۰۶۴ : گویند مرا چند بخندی ز گزاف
رباعی شماره ۱۰۶۵ : مهمان تو نیست دو سه روز و گزاف
ق :
رباعی شماره ۱۰۶۶ : آن تاق که نیست جفتش اندر آفاق
رباعی شماره ۱۰۶۷ : آنکس که تو را بدید ای خوب اخلاق
رباعی شماره ۱۰۶۸ : ای داروی فربهی جان عاشق
رباعی شماره ۱۰۶۹ : تمکین و قرار من که دارد در عشق
رباعی شماره ۱۰۷۰ : لو کان اقل هذه الاشواق
رباعی شماره ۱۰۷۱ : هر دل که طواف کرد گرد در عشق
رباعی شماره ۱۰۷۲ : هر روز به نو برآید آن دلبر عشق
ک :
رباعی شماره ۱۰۷۳ : چون گشت طلسم جسم آدم چالاک
رباعی شماره ۱۰۷۴ : حاشا که شود سینه ی عاشق غمناک
رباعی شماره ۱۰۷۵ : خندید فرح تا بزنی انگشتک
رباعی شماره ۱۰۷۶ : در بحر صفا گداختم همچو نمک
گ :
رباعی شماره ۱۰۷۷ : آنجا که عنایتست چه صلح و چه جنگ
رباعی شماره ۱۰۷۸ : با همت باز باش و با کبر پلنگ
رباعی شماره ۱۰۷۹ : برزن به سوی صحبت نادانان سنگ
رباعی شماره ۱۰۸۰ : چون چنگ خودت بگیرم اندر بر تنگ
رباعی شماره ۱۰۸۱ : میگردد این روی جهان رنگ به رنگ
رباعی شماره ۱۰۸۲ : یک چند میان خلق کردیم درنگ
ل :
رباعی شماره ۱۰۸۳ : آنکس که تو را دید و نخندید چو گل
رباعی شماره ۱۰۸۴ : آن می که گشود مرغ جان را پر و بال
رباعی شماره ۱۰۸۵ : آواز گرفته است خروشان مینال
رباعی شماره ۱۰۸۶ : از عقل دلیل آمد و از عشق خلیل
رباعی شماره ۱۰۸۷ : از من زر و دل خواستی ای مهر گسل
رباعی شماره ۱۰۸۸ : اسرار حقیقت نشود حل به سوال
رباعی شماره ۱۰۸۹ : این عشق کمالست و کمالست و کمال
رباعی شماره ۱۰۹۰ : این نکته شنو ز بنده ای شمع چگل
رباعی شماره ۱۰۹۱ : پر از عیسی است این جهان مالامال
رباعی شماره ۱۰۹۲ : جانی دارم لجوج و سرمست و فضول
رباعی شماره ۱۰۹۳ : چون آمدهای در این بیابان حاصل
رباعی شماره ۱۰۹۴ : چون دم زدی از مهر رخ یار ای دل
رباعی شماره ۱۰۹۵ : حاشا که کند دل به دگر جا منزل
رباعی شماره ۱۰۹۶ : الخمر و من الزق ینادیک تعال
رباعی شماره ۱۰۹۷ : در خاموشی چرا شوی کند و ملول
رباعی شماره ۱۰۹۸ : در عشق تو را جزو زند آنگه کل
رباعی شماره ۱۰۹۹ : عشقی به کمال و دلربایی به جمال
رباعی شماره ۱۱۰۰ : عشقی دارم پاکتر از آب زلال
رباعی شماره ۱۱۰۱ : عمری به هوس در تک و تاز آمد دل
رباعی شماره ۱۱۰۲ : عندی جمل و من اشتیاق و فصول
رباعی شماره ۱۱۰۳ : مردا منشین جز که به پهلوی رجال
رباعی شماره ۱۱۰۴ : ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل
رباعی شماره ۱۱۰۵ : نومید مشو امید میدار ای دل
رباعی شماره ۱۱۰۶ : هم شاهد دیدهای و هم شاهد دل
رباعی شماره ۱۱۰۷ : یاران که در این بساط کردند نزول
رباعی شماره ۱۱۰۸ : یا من هو سیدی و اعلا و اجل
م :
رباعی شماره ۱۱۰۹ : آمد بت خوش عربده ی میکشیم
رباعی شماره ۱۱۱۰ : آمد شد خود به کوی تو میبینم
رباعی شماره ۱۱۱۱ : آن باده که بر جسم حرامست حرام
رباعی شماره ۱۱۱۲ : آن خوش سخنان که ما بگفتیم به هم
رباعی شماره ۱۱۱۳ : آن کس که به آب دیدهاش میجویم
رباعی شماره ۱۱۱۴ : آن کس که ببست خواب ما را بستم
رباعی شماره ۱۱۱۵ : آنم که چو غمخوار شوم من شادم
رباعی شماره ۱۱۱۶ : آن وقت آمد که ما به تو پردازیم
رباعی شماره ۱۱۱۷ : آنها که به پیش دلستان میگردم
رباعی شماره ۱۱۱۸ : آواز تو بشنوم خوش آوازه شوم
رباعی شماره ۱۱۱۹ : آواز سرافیل طرب میرسدم
رباعی شماره ۱۱۲۰ : از باد همه پیام او میشنوم
رباعی شماره ۱۱۲۱ : از بس که به نزدیک توام من دورم
رباعی شماره ۱۱۲۲ : از بلبل سرمست نوایی شنوم
رباعی شماره ۱۱۲۳ : از بهر تو صد بار ملامت بکشم
رباعی شماره ۱۱۲۴ : از بهر تو گر جان بدهم خوش میرم
رباعی شماره ۱۱۲۵ : از ثور فلک شیر وفا میدوشم
رباعی شماره ۱۱۲۶ : از چشم تو سحر مطلق آموختهام
رباعی شماره ۱۱۲۷ : از جوی خوشاب دوست آبی خوردم
رباعی شماره ۱۱۲۸ : از خاک در تو چون جدا میباشم
رباعی شماره ۱۱۲۹ : از خویشتن بجستن آرزو میکندم
رباعی شماره ۱۱۳۰ : از خویش خوشم زنی نباشد خویشم
رباعی شماره ۱۱۳۱ : از درد همیشه من دوا میبینم
رباعی شماره ۱۱۳۲ : از روی تو من همیشه گلشن بودم
رباعی شماره ۱۱۳۳ : از سوز غم تو آتشی میطلبم
رباعی شماره ۱۱۳۴ : از شور و جنون رشک جنان را بزدم
رباعی شماره ۱۱۳۵ : از صنع برآیم بر صانع باشم
رباعی شماره ۱۱۳۶ : از طبع ملول دوست ما می دانیم
رباعی شماره ۱۱۳۷ : از عشق تو گشتم ارغنون عالم
رباعی شماره ۱۱۳۸ : از عشق تو من بلند قد میگردم
رباعی شماره ۱۱۳۹ : از مطبخ غمهات بلا میرسدم
رباعی شماره ۱۱۴۰ : از هر چه که آن خوشست نهی است مدام
رباعی شماره ۱۱۴۱ : اسرار ز دست دادمی نتوانم
رباعی شماره ۱۱۴۲ : افتاده مرا عجب شکاری چه کنم
رباعی شماره ۱۱۴۳ : المنة لله که به تو پیوستم
رباعی شماره ۱۱۴۴ : امروز چو حلقه مانده بیرون دریم
رباعی شماره ۱۱۴۵ : امروز همه روز به پیش نظرم
رباعی شماره ۱۱۴۶ : امروز یکی گردش مستانه کنم
رباعی شماره ۱۱۴۷ : امشب که حریف دلبر دلداریم
رباعی شماره ۱۱۴۸ : امشب که حریف مشتری و ماهم
رباعی شماره ۱۱۴۹ : امشب که شراب جان مدامست مدام
رباعی شماره ۱۱۵۰ : امشب که غم عشق مدامست مدام
رباعی شماره ۱۱۵۱ : امشب که مه عشق تمامست تمام
رباعی شماره ۱۱۵۲ : امشب که همی رسد ز دلدار سلام
رباعی شماره ۱۱۵۳ : امشب همه شب نشسته اندر حزنم
رباعی شماره ۱۱۵۴ : اندر طلب دوست همی بشتابم
رباعی شماره ۱۱۵۵ : انگورم و در زیر لگد میگردم
رباعی شماره ۱۱۵۶ : ای آنکه چو ماه من گذاران توام
رباعی شماره ۱۱۵۷ : ای از تو برون ز خانهها جای دلم
رباعی شماره ۱۱۵۸ : ای بانک رباب از تو تابی دارم
رباعی شماره ۱۱۵۹ : ای جان و جهان و جان و جهان گم کردم
رباعی شماره ۱۱۶۰ : ای دوست شکارم و شکاری دارم
رباعی شماره ۱۱۶۱ : ای دل چو به هر خسی نشینی چه کنم
رباعی شماره ۱۱۶۲ : ای دل ز جهانیان چرا داری بیم
رباعی شماره ۱۱۶۳ : ای راحت و آرامگه پیوستم
رباعی شماره ۱۱۶۴ : ای عشق که هستی به یقین معشوقم
رباعی شماره ۱۱۶۵ : ای نرگس پر خواب ربودی خوابم
رباعی شماره ۱۱۶۶ : این گردش را ز جان خود دزدیدم
رباعی شماره ۱۱۶۷ : با تو قصص درد و فغان میگویم
رباعی شماره ۱۱۶۸ : با درد بساز چون دوای تو منم
رباعی شماره ۱۱۶۹ : باز آمدم و برابرت بنشستم
رباعی شماره ۱۱۷۰ : باز آمد و باز آمد ره بگشاییم
رباعی شماره ۱۱۷۱ : با سرکشی عشق اگر سر دارم
رباعی شماره ۱۱۷۲ : باغی که من از بهار او بشکفتم
رباعی شماره ۱۱۷۳ : بالا سر او دست زند این دستم
رباعی شماره ۱۱۷۴ : با ملک غمت چرا تکبر نکنم
رباعی شماره ۱۱۷۵ : بخروشیدم گفت خموشت خواهم
رباعی شماره ۱۱۷۶ : بر بوی تو هر کجا گلی دیدستم
رباعی شماره ۱۱۷۷ : بر بوی وفا دست زنانت باشم
رباعی شماره ۱۱۷۸ : بر زلف تو گر دست درازی کردم
رباعی شماره ۱۱۷۹ : بر شاه حبش زنیم و بر قیصر روم
رباعی شماره ۱۱۸۰ : بر میکده وقف است دلم سرمستم
رباعی شماره ۱۱۸۱ : بر یاد لبت لعل نگین میبوسم
رباعی شماره ۱۱۸۲ : بوی دهن تو از چمن میشنوم
رباعی شماره ۱۱۸۳ : بهر تو زنم نوا چو نی برگیرم
رباعی شماره ۱۱۸۴ : بی دف بر ما میا که ما در سوریم
رباعی شماره ۱۱۸۵ : بیرون ز دو کون من مرادی دارم
رباعی شماره ۱۱۸۶ : بیکار شدم ای غم عشقت کارم
رباعی شماره ۱۱۸۷ : بیگانه مگیرید مرا زین کویم
رباعی شماره ۱۱۸۸ : بیگاه شد و ز بیگهی من شادم
رباعی شماره ۱۱۸۹ : تا آتش و آب عشق بشناختهام
رباعی شماره ۱۱۹۰ : تا ترک دل خویش نگیری ندهم
رباعی شماره ۱۱۹۱ : تا جان دارم بندهی مرجان توام
رباعی شماره ۱۱۹۲ : تا چند به هرزه چون غباری گردم
رباعی شماره ۱۱۹۳ : تا چند چو دف دست ستمهات خورم
رباعی شماره ۱۱۹۴ : تا خواستهام از تو تو را خواستهام
رباعی شماره ۱۱۹۵ : تا روی تو دیدم از جهان سیر شدم
رباعی شماره ۱۱۹۶ : تا زلف تو را به جان و دل بنده شدیم
رباعی شماره ۱۱۹۷ : تا شمع تو افروخته پروانه شدم
رباعی شماره ۱۱۹۸ : تا ظن نبری که از تو بگریختهام
رباعی شماره ۱۱۹۹ : تا ظن نبری که از غمانت رستم
رباعی شماره ۱۲۰۰ : تا ظن نبری که من دویی میبینم
رباعی شماره ۱۲۰۱ : تا ظن نبری که من کمت میبینم
رباعی شماره ۱۲۰۲ : تا کاسهی دوغ خویش باشد پیشم
رباعی شماره ۱۲۰۳ : تا کی ز زمانه رنگ و بو را بینم
رباعی شماره ۱۲۰۴ : تا میرود آن نگار ما میرانیم
رباعی شماره ۱۲۰۵ : تو بحر لطافتی و ما همچو کفیم
رباعی شماره ۱۲۰۶ : جان را که در این خانه وثاقش دادم
رباعی شماره ۱۲۰۷ : جانی که در او دو صد جهان میدانم
رباعی شماره ۱۲۰۸ : چندانکه به کار خود فرو میبینم
رباعی شماره ۱۲۰۹ : چون تاج منی ز فرق خود افکندیم
رباعی شماره ۱۲۱۰ : چون مار ز افسون کسی میپیچم
رباعی شماره ۱۲۱۱ : چون میدانی که از نکویی دورم
رباعی شماره ۱۲۱۲ : حاشا که ز زخم تیر و خنجر ترسیم
رباعی شماره ۱۲۱۳ : خواهم که به عشق تو ز جان برخیزم
رباعی شماره ۱۲۱۴ : خود راز چنین لطف چه مانع باشیم
رباعی شماره ۱۲۱۵ : خیزید که تا بر شب مهتاب زنیم
رباعی شماره ۱۲۱۶ : در آتش خویش چون دمی جوش کنم
رباعی شماره ۱۲۱۷ : در باغ شدم صبوح و گل میچیدم
رباعی شماره ۱۲۱۸ : در بحر خیال غرقهی گردابم
رباعی شماره ۱۲۱۹ : در چنگ توام بتا در آن چنک خوشم
رباعی شماره ۱۲۲۰ : در دور سپهر و مهر ساقی ماییم
رباعی شماره ۱۲۲۱ : دز دوستیت خون جگر را بخورم
رباعی شماره ۱۲۲۲ : در عالم گل گنج نهانی ماییم
رباعی شماره ۱۲۲۳ : در عشق تو گر دل بدهم جان ببرم
رباعی شماره ۱۲۲۴ : در عشق تو معرفت خطا دانستیم
رباعی شماره ۱۲۲۵ : در کوی خرابات گذر میکردم
رباعی شماره ۱۲۲۶ : در کوی خرابات نگاری دیدم
رباعی شماره ۱۲۲۷ : در هر فلکی مردمکی میبینم
رباعی شماره ۱۲۲۸ : دستارم و جبه و سرم هر سه به هم
رباعی شماره ۱۲۲۹ : دشنامم ده که مست دشنام توام
رباعی شماره ۱۲۳۰ : دلدار چو دید خسته و غمگینم
رباعی شماره ۱۲۳۱ : دل راز وثاق سینه آواره کنم
رباعی شماره ۱۲۳۲ : دل میگوید که نقد این باغ دریم
رباعی شماره ۱۲۳۳ : دوش آمده بود از سر لطفی یارم
رباعی شماره ۱۲۳۴ : دوش از سر مستی بخراشید رخم
رباعی شماره ۱۲۳۵ : دوش از طربی به سوی اصحاب شدیم
رباعی شماره ۱۲۳۶ : دوشینه هزار نام بر ننگ زدم
رباعی شماره ۱۲۳۷ : ده دینارم بگفتی اول به کرم
رباعی شماره ۱۲۳۸ : دیوانهام ولیک همی خوانندم
رباعی شماره ۱۲۳۹ : ذات تو ز عیب ها جدا دانستم
رباعی شماره ۱۲۴۰ : رازی که بگفتی ای بت بدخویم
رباعی شماره ۱۲۴۱ : رفتی و ز رفتن تو من خون گریم
رباعی شماره ۱۲۴۲ : روزت بستودم و نمیدانستم
رباعی شماره ۱۲۴۳ : روزی به خرابات تو می میخوردم
رباعی شماره ۱۲۴۴ : رویت بینم بدر من آن را دانم
رباعی شماره ۱۲۴۵ : زان دم که تو را به عشق بشناختهام
رباعی شماره ۱۲۴۶ : ز اول که حدیث عاشقی بشنودم
رباعی شماره ۱۲۴۷ : زاهد بودی ترانه گویت کردم
رباعی شماره ۱۲۴۸ : زنبور نیم که من به دودی بروم
رباعی شماره ۱۲۴۹ : زین پیش اگر دم از جنون میزدهام
رباعی شماره ۱۲۵۰ : زین گونه که من به نیستی خرسندم
رباعی شماره ۱۲۵۱ : ساقی امروز در خمارت بودم
رباعی شماره ۱۲۵۲ : ساقی چو دهد بادهی حمرا چه کنم
رباعی شماره ۱۲۵۳ : سر در خاک آستان تو نهم
رباعی شماره ۱۲۵۴ : شادم که ز شادی جهان آزادم
رباعی شماره ۱۲۵۵ : شادی کردم چو آن گهر شد جفتم
رباعی شماره ۱۲۵۶ : شاعر نیم و ز شاعری نان نخورم
رباعی شماره ۱۲۵۷ : شب رفت و هنوز ما به خمار خودیم
رباعی شماره ۱۲۵۸ : شب گوید من انیس میخوارانم
رباعی شماره ۱۲۵۹ : شد گلشن روی تو تماشای دلم
رباعی شماره ۱۲۶۰ : صد نام ز یاد دوست بر ننگ زدیم
رباعی شماره ۱۲۶۱ : عالم جسم است و نور جانی ماییم
رباعی شماره ۱۲۶۲ : عشق آمد و گفت تا بر او باشم
رباعی شماره ۱۲۶۳ : عشق از بنه بیبنست و بحریست عظیم
رباعی شماره ۱۲۶۴ : عشق است صبوح و من بدو بیدارم
رباعی شماره ۱۲۶۵ : عشق است قدح وز قدحش خوشحالم
رباعی شماره ۱۲۶۶ : عشق تو گرفته آستین میکشدم
رباعی شماره ۱۲۶۷ : عمری رخ یکدگر بدیدیم به چشم
رباعی شماره ۱۲۶۸ : فانی شدم و برید اجزای تنم
رباعی شماره ۱۲۶۹ : فرمود که دست و پا به کاری بزنیم
رباعی شماره ۱۲۷۰ : قد صبحنا الله بعیش و مدام
رباعی شماره ۱۲۷۱ : قاشانیم و لاابالی حالیم
رباعی شماره ۱۲۷۲ : قومی که چو آفتاب دارند قدوم
رباعی شماره ۱۲۷۳ : گاه از غم دلبران بر آتش باشم
رباعی شماره ۱۲۷۴ : گاهی ز هوس دست زنان میباشم
رباعی شماره ۱۲۷۵ : گر باده نهان خوریم بو را چه کنیم
رباعی شماره ۱۲۷۶ : گر چرخ پر از ناله کنم معذورم
رباعی شماره ۱۲۷۷ : گر چرخ زنم گرد تو خورشید زنم
رباعی شماره ۱۲۷۸ : گر جنگ کند به جای چنگش گیرم
رباعی شماره ۱۲۷۹ : گر خوب کنی روی مرا خوب توام
رباعی شماره ۱۲۸۰ : گردان به هوای یار چون گردونیم
رباعی شماره ۱۲۸۱ : گر دریایی ماهی دریای توام
رباعی شماره ۱۲۸۲ : گر دل دهم و از سر جان برخیزم
رباعی شماره ۱۲۸۳ : گر دل طلبم در خم مویت بینم
رباعی شماره ۱۲۸۴ : کردیم قبول و من ز رد میترسم
رباعی شماره ۱۲۸۵ : گر رنج دهد به جای بختش گیرم
رباعی شماره ۱۲۸۶ : گر شاد ببینمت بر این دیده نهم
رباعی شماره ۱۲۸۷ : گر صبر کنی پردهی صبرت بدریم
رباعی شماره ۱۲۸۸ : گر کبر بخوردهام که سرمست توام
رباعی شماره ۱۲۸۹ : گر ماه شوی بر آسمان کم نگرم
رباعی شماره ۱۲۹۰ : گر من به در سرای تو کم گذرم
رباعی شماره ۱۲۹۱ : گر یار کنی خصم تواش گردانیم
رباعی شماره ۱۲۹۲ : گفتم به فراق مدتی بگذارم
رباعی شماره ۱۲۹۳ : گفتم چه کنم گفت همین که چه کنم
رباعی شماره ۱۲۹۴ : گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
رباعی شماره ۱۲۹۵ : گفتم سگ نفس را مگر پیر کنم
رباعی شماره ۱۲۹۶ : گفتم که دل از تو برکنم نتوانم
رباعی شماره ۱۲۹۷ : گفتم که ز چشم خلق با درد سریم
رباعی شماره ۱۲۹۸ : گفتم که مگر غمش بود درمانم
رباعی شماره ۱۲۹۹ : گنجینهی اسرار الهی ماییم
رباعی شماره ۱۳۰۰ : گویی که به تن دور و به دل با یارم
رباعی شماره ۱۳۰۱ : گه در طلب وصل مشوش باشیم
رباعی شماره ۱۳۰۲ : لا الفجر بقینة و لا شرب مدام
رباعی شماره ۱۳۰۳ : لب بستم و صد نکته خموشت گفتم
رباعی شماره ۱۳۰۴ : لیلم که نهاری نکند من چه کنم
رباعی شماره ۱۳۰۵ : ما از دو صفت ز کار بیکار شویم
رباعی شماره ۱۳۰۶ : ما باده ز خون دل خود مینوشیم
رباعی شماره ۱۳۰۷ : ما باده ز یار دلفروز آوردیم
رباعی شماره ۱۳۰۸ : ما برزگران این کهن دشت نویم
رباعی شماره ۱۳۰۹ : ما جان لطیفیم و نظر در ناییم
رباعی شماره ۱۳۱۰ : ما خاک تو را به آب زمزم ندهیم
رباعی شماره ۱۳۱۱ : ما خواجهی ره نهایم ما قلاشیم
رباعی شماره ۱۳۱۲ : ما را بس و ما را بس و ما بس کردیم
رباعی شماره ۱۳۱۳ : ما رخت وجود بر عدم بربندیم
رباعی شماره ۱۳۱۴ : ما عاشق خود را به عدو نسپاریم
رباعی شماره ۱۳۱۵ : ما کار و دکان و پیشه را سوختهایم
رباعی شماره ۱۳۱۶ : ما مذهب چشم شوخ مستش داریم
رباعی شماره ۱۳۱۷ : مانند قلم سپید کار سیهم
رباعی شماره ۱۳۱۸ : ماهی فارغ ز چار و ده میبینم
رباعی شماره ۱۳۱۹ : ماییم که از بادهی بیجام خوشیم
رباعی شماره ۱۳۲۰ : مائیم که پوستین به گازر دادیم
رباعی شماره ۱۳۲۱ : ماییم که بیقماش و بیسیم خوشیم
رباعی شماره ۱۳۲۲ : ماییم که تا مهر تو آموختهایم
رباعی شماره ۱۳۲۳ : ماییم که دل ز جسم و جوهر کندیم
رباعی شماره ۱۳۲۴ : ماییم که دوست خویش دشمن داریم
رباعی شماره ۱۳۲۵ : ماییم که گه نهان و گه پیداییم
رباعی شماره ۱۳۲۶ : مردم زغم عشق دمی در من دم
رباعی شماره ۱۳۲۷ : مصنوع حقیم و صید صانع باشیم
رباعی شماره ۱۳۲۸ : مگریز ز من که من خریدار توام
رباعی شماره ۱۳۲۹ : من بحر تمامم و یکی قطره نیم
رباعی شماره ۱۳۳۰ : من بر سر کویت آستین گردانم
رباعی شماره ۱۳۳۱ : من بندهی قرآنم اگر جان دارم
رباعی شماره ۱۳۳۲ : من پیر شدم پیر نه ز ایام شدم
رباعی شماره ۱۳۳۳ : من چشم تو را بسته به کین میبینم
رباعی شماره ۱۳۳۴ : من خاک تو را به چرخ اعظم ندهم
رباعی شماره ۱۳۳۵ : من درد تو را ز دست آسان ندهم
رباعی شماره ۱۳۳۶ : من دوش فراق را جفا می گفتم
رباعی شماره ۱۳۳۷ : من زخم تو را به هیچ مرهم ندهم
رباعی شماره ۱۳۳۸ : من سر بنهم در رهت ای کان کرم
رباعی شماره ۱۳۳۹ : من سیر نیم سیر نیم سیر نیم
رباعی شماره ۱۳۴۰ : من سیر نیم ولی ز سیران سیرم
رباعی شماره ۱۳۴۱ : من عادت و خوی آن صنم میدانم
رباعی شماره ۱۳۴۲ : من عاشق روی تو نگارم چه کنم
رباعی شماره ۱۳۴۳ : من عاشقی از کمال تو آموزم
رباعی شماره ۱۳۴۴ : من عشق تو را به جای ایمان دارم
رباعی شماره ۱۳۴۵ : من عهد شکسته بر شکستی بزنم
رباعی شماره ۱۳۴۶ : من غیر تو را گزین ندارم چه کنم
رباعی شماره ۱۳۴۷ : من قاعدهی درد و دوا میشکنم
رباعی شماره ۱۳۴۸ : من کاستهی وفای آن مهرویم
رباعی شماره ۱۳۴۹ : من گردانم مطرب گردان خواهم
رباعی شماره ۱۳۵۰ : من گرسنهام نشاط سیری دارم
رباعی شماره ۱۳۵۱ : من مالک ملک لامکانی شدهام
رباعی شماره ۱۳۵۲ : من مهر تو بر تارک افلاک نهم
رباعی شماره ۱۳۵۳ : من نای توام از لب تو مینوشم
رباعی شماره ۱۳۵۴ : من نیز چو تو عاقل و هشیار بدم
رباعی شماره ۱۳۵۵ : من همچو کسی نشسته بر اسب رخام
رباعی شماره ۱۳۵۶ : من یک جانم که صد هزار است تنم
رباعی شماره ۱۳۵۷ : مهتاب بلند گشت و ما پست شدیم
رباعی شماره ۱۳۵۸ : میپنداری که از غمانت رستم
رباعی شماره ۱۳۵۹ : میپنداری که من به فرمان خودم
رباعی شماره ۱۳۶۰ : میگوید دف که هان بزن بر رویم
رباعی شماره ۱۳۶۱ : ناساز از آنیم که سازی داریم
رباعی شماره ۱۳۶۲ : نی از پی کسب سوی بازار شویم
رباعی شماره ۱۳۶۳ : نی دست که در مصاف خونریز کنم
رباعی شماره ۱۳۶۴ : نی سخرهی آسمان پیروزه شوم
رباعی شماره ۱۳۶۵ : هر گه که دل از خلق جدا میبینم
رباعی شماره ۱۳۶۶ : همچون سر زلف تو پریشان توایم
رباعی شماره ۱۳۶۷ : هم خوان توایم و نیز مهمان توایم
رباعی شماره ۱۳۶۸ : هم مستم و هم بادهی مستان توام
رباعی شماره ۱۳۶۹ : هم منزل عشق و هم رهت میبینم
رباعی شماره ۱۳۷۰ : هوش عاشق کجا بود سوی نسیم
رباعی شماره ۱۳۷۱ : یار آمده یار آمده ره بگشاییم
رباعی شماره ۱۳۷۲ : یا صورت خودنمای تا نقش کنیم
رباعی شماره ۱۳۷۳ : برغوش بک و قیر بک و سالارم
رباعی شماره ۱۳۷۴ : یک بار دگر قبول کن بندگیم
رباعی شماره ۱۳۷۵ : یک جرعه ز جام تو تمامست تمام
رباعی شماره ۱۳۷۶ : یک چند به کودکی به استاد شدیم
رباعی شماره ۱۳۷۷ : یک دم که ز دیدار تو یک سو افتم
ن :
رباعی شماره ۱۳۷۸ : آشفته همی روی به کویی ای جان
رباعی شماره ۱۳۷۹ : آمد دل تا درد نهانم گفتن
رباعی شماره ۱۳۸۰ : آمد شب و غمهای تو همچون عسسان
رباعی شماره ۱۳۸۱ : آن حلوایی که کم رسد زو به دهن
رباعی شماره ۱۳۸۲ : آن صورت غیبی که شندیش دشمن
رباعی شماره ۱۳۸۳ : آن کس که نساخت با لقای یاران
رباعی شماره ۱۳۸۴ : آن کو طمع وفا برد بر شکران
رباعی شماره ۱۳۸۵ : آن کیست کز این تیر نشد همچو کمان
رباعی شماره ۱۳۸۶ : احرام درش گیرد لافرمان کن
رباعی شماره ۱۳۸۷ : از بس که برآورد غمت آه از من
رباعی شماره ۱۳۸۸ : از بس که فساد و ابلهی زاد از من
رباعی شماره ۱۳۸۹ : از حاصل کار این جهانی کردن
رباعی شماره ۱۳۹۰ : از روز شریفتر شد از وی شب من
رباعی شماره ۱۳۹۱ : از عمر که بی یار شود هر دم من
رباعی شماره ۱۳۹۲ : اسرار مرا نهانی اندر جان کن
رباعی شماره ۱۳۹۳ : امروز مراست روز میدان منشین
رباعی شماره ۱۳۹۴ : امشب منم و هزار صوفی پنهان
رباعی شماره ۱۳۹۵ : ای آنکه گرفتهای به دستان دستان
رباعی شماره ۱۳۹۶ : ای بیتو حرام زندگانی ای جان
رباعی شماره ۱۳۹۷ : ای بیتو حرام زندگانی کردن
رباعی شماره ۱۳۹۸ : ای جانب عشاق به خیره نگران
رباعی شماره ۱۳۹۹ : ای جان منزه ز غم پالودن
رباعی شماره ۱۴۰۰ : ای جمله جهان به روی خوبت نگران
رباعی شماره ۱۴۰۱ : ای خورده مرا جگر برای دگران
رباعی شماره ۱۴۰۲ : ای خوی تو در جهان می و شیر ای جان
رباعی شماره ۱۴۰۳ : ای داد که هست جمله بیداد از من
رباعی شماره ۱۴۰۴ : ای در دو جهان یگانه تعجیل مکن
رباعی شماره ۱۴۰۵ : ای دف تو بخوان ز دفتر مشتاقان
رباعی شماره ۱۴۰۶ : ای دل تو در این واقعه دمسازی کن
رباعی شماره ۱۴۰۷ : ای دل چه شدی ز دست دستی میزن
رباعی شماره ۱۴۰۸ : ای دوست قبولم کن و جانم بستان
رباعی شماره ۱۴۰۹ : ای رفته ز یاران تو به یک گوشه گران
رباعی شماره ۱۴۱۰ : ای روی تو باغ و چمن هر دو جهان
رباعی شماره ۱۴۱۱ : ای روی تو کعبه ی دل و قوت روان
رباعی شماره ۱۴۱۲ : ای زخم تو خوشتر از دوای دگران
رباعی شماره ۱۴۱۳ : ای زخم زننده بر رباب دل من
رباعی شماره ۱۴۱۴ : ای سنگ ز سودای لبت آبستان
رباعی شماره ۱۴۱۵ : ای شاه تو مات گشته را مات مکن
رباعی شماره ۱۴۱۶ : ای عادت تو خشم و جفا ورزیدن
رباعی شماره ۱۴۱۷ : ای عادت عشق عین ایمان خوردن
رباعی شماره ۱۴۱۸ : ای عاشق گفتار و تفاصیل سخن
رباعی شماره ۱۴۱۹ : ای عالم دل از تو شده قابل جان
رباعی شماره ۱۴۲۰ : ای عشق تو در جان کسی و آن کس من
رباعی شماره ۱۴۲۱ : ای کرده ز گل دستک من پایک من
رباعی شماره ۱۴۲۲ : ای گرسنه ی وصل تو سیران جهان
رباعی شماره ۱۴۲۳ : ای لعل لبت معدن شکر چیدن
رباعی شماره ۱۴۲۴ : ای ماه لطیف جانفزا خرمن من
رباعی شماره ۱۴۲۵ : ای مجمع دل راه پراکنده مزن
رباعی شماره ۱۴۲۶ : ای مفخر و سلطان همه دلداران
رباعی شماره ۱۴۲۷ : ای مونس روزگار چونی بی من
رباعی شماره ۱۴۲۸ : ای ناله ی عشق تو رباب دل من
رباعی شماره ۱۴۲۹ : این بنده مراعات نداند کردن
رباعی شماره ۱۴۳۰ : این دیده ی من کز نگرد دور از من
رباعی شماره ۱۴۳۱ : ای یار به انکار سوی ما نگران
رباعی شماره ۱۴۳۲ : ای یار بیا و بر دلم بر میزان
رباعی شماره ۱۴۳۳ : ای یک قدح از درد تو دریای جهان
رباعی شماره ۱۴۳۴ : با دل گفتم اگر بود جای سخن
رباعی شماره ۱۴۳۵ : با دل گفتم عشق تو آغاز مکن
رباعی شماره ۱۴۳۶ : باغست و بهار و سرو عالی ای جان
رباعی شماره ۱۴۳۷ : پالوده شوید در طلب پالودن
رباعی شماره ۱۴۳۸ : با هر دو جهان چو رنگ باید بودن
رباعی شماره ۱۴۳۹ : بر خسته دلان راه ملامت میزن
رباعی شماره ۱۴۴۰ : بر گرد جهان این دل آواره ی من
رباعی شماره ۱۴۴۱ : بر گردن ما بهانه خواهی بستن
رباعی شماره ۱۴۴۲ : بسیار علاقهها بباید ای جان
رباعی شماره ۱۴۴۳ : بیدل من و بیدل من و بیدل تو و من
رباعی شماره ۱۴۴۴ : پیموده شدم ز راه تو پیمودن
رباعی شماره ۱۴۴۵ : تا با خودی دوری ار چه هستی با من
رباعی شماره ۱۴۴۶ : تا روی تو قبلهام شد ای جان جهان
رباعی شماره ۱۴۴۷ : توبه کردم ز توبه کردن ای جان
رباعی شماره ۱۴۴۸ : تو شاه دل منی و شاهی میکن
رباعی شماره ۱۴۴۹ : جانم بر آن قوم که جانند ایشان
رباعی شماره ۱۴۵۰ : جانهاست همه جانوران را جز جان
رباعی شماره ۱۴۵۱ : جز بادهی لعل لامکان یاد مکن
رباعی شماره ۱۴۵۲ : جز جام جلالت ازل نوش مکن
رباعی شماره ۱۴۵۳ : جز شاه جهان نیست کسی در دو جهان
رباعی شماره ۱۴۵۴ : چندان بدویده ام پی دل بی جان
رباعی شماره ۱۴۵۵ : چندین به تو بر مهر و وفا بستهی من
رباعی شماره ۱۴۵۶ : چون آتش میشود عذارش به سخن
رباعی شماره ۱۴۵۷ : چون بنده نهای ندای شاهی میزن
رباعی شماره ۱۴۵۸ : چون جوشش خنب عشق دیدم ز تو من
رباعی شماره ۱۴۵۹ : حرص و حسد و کینه ز دل بیرون کن
رباعی شماره ۱۴۶۰ : حل می نکند هیچ کسی مشکل من
رباعی شماره ۱۴۶۱ : خود حال دلی بود پریشانتر از این
رباعی شماره ۱۴۶۲ : در بادهکشی تو خویش را ریشه مکن
رباعی شماره ۱۴۶۳ : در بحر کرم حرص و حسد پیمودن
رباعی شماره ۱۴۶۴ : در پوش سلاح وقت جنگ است ای جان
رباعی شماره ۱۴۶۵ : در چشم منست ابروی همچو کمان
رباعی شماره ۱۴۶۶ : در حضرت توحید پس و پیش مدان
رباعی شماره ۱۴۶۷ : در دیدهی ما نگر جمال حق بین
رباعی شماره ۱۴۶۸ : در راه نیاز فرد باید بودن
رباعی شماره ۱۴۶۹ : در عشق تو شوخ و شنگ باید بودن
رباعی شماره ۱۴۷۰ : دل از طلب خوبی بیچون گشتن
رباعی شماره ۱۴۷۱ : دل باغ نهانست و درختان پنهان
رباعی شماره ۱۴۷۲ : دل برد ز من دوش به صد عشق و فسون
رباعی شماره ۱۴۷۳ : دل گرسنهی عید تو شد چون رمضان
رباعی شماره ۱۴۷۴ : دلها مثل رباب و عشق تو کمان
رباعی شماره ۱۴۷۵ : دوش آنچه برفت در میان تو و من
رباعی شماره ۱۴۷۶ : دوشست دیدم یار جدایی جویان
رباعی شماره ۱۴۷۷ : دی از تو چنان بدم که گل در بستان
رباعی شماره ۱۴۷۸ : دیدم رویت بتا تو روپوش مکن
رباعی شماره ۱۴۷۹ : رفتم به طبیب و گفتم ای زینالدین
رباعی شماره ۱۴۸۰ : رفتی و نرفت ای بت بگزیدهی من
رباعی شماره ۱۴۸۱ : رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
رباعی شماره ۱۴۸۲ : رو درد گزین درد گزین درد گزین
رباعی شماره ۱۴۸۳ : روزی که گذر کنی به خر پشتهی من
رباعی شماره ۱۴۸۴ : زان خسرو جان تو مهر شاهی بستان
رباعی شماره ۱۴۸۵ : سرمست توام نه از می و نز افیون
رباعی شماره ۱۴۸۶ : سرمست شدم در هوس سرمستان
رباعی شماره ۱۴۸۷ : شاخ گل تر بر سر عنبر میزن
رباعی شماره ۱۴۸۸ : شب رفت و نرفت ای بت سیمین بر من
رباعی شماره ۱۴۸۹ : شد کودکی و رفت جوانی ز جوان
رباعی شماره ۱۴۹۰ : شمع ازلست عالم افروزی من
رباعی شماره ۱۴۹۱ : شوری دارم که برنتابد گردون
رباعی شماره ۱۴۹۲ : صورت همه مقبول هیولا میدان
رباعی شماره ۱۴۹۳ : طبع تو چو سنگست و دلت چون آهن
رباعی شماره ۱۴۹۴ : طبعی نه که با دوست در آمیزم من
رباعی شماره ۱۴۹۵ : عقلی که خلاف تو گزیدن نتوان
رباعی شماره ۱۴۹۶ : عید آمد و عیدانه جمال سلطان
رباعی شماره ۱۴۹۷ : فرخ باشد جمال سلطان دیدن
رباعی شماره ۱۴۹۸ : گر تیغ اجل مرا کند بیسر و جان
رباعی شماره ۱۴۹۹ : گر دست بشد ز کار پایی میزن
رباعی شماره ۱۵۰۰ : گر شام وگر عراق و گر لورستان
رباعی شماره ۱۵۰۱ : گر کشته شوم به رزم و پیکار تو من
رباعی شماره ۱۵۰۲ : گر مشتاقی به پیش مشتاق نشین
رباعی شماره ۱۵۰۳ : کس نیست به غیر از او در این جمله جهان
رباعی شماره ۱۵۰۴ : گفتم که بر حریف غمگین منشین
رباعی شماره ۱۵۰۵ : گفتم مکن ایروت حسن خوب حسن
رباعی شماره ۱۵۰۶ : گلباغ نهانست و درختان پنهان
رباعی شماره ۱۵۰۷ : ما زیباییم خویش را زیبا کن
رباعی شماره ۱۵۰۸ : ما کاهگلان عشق و پهلو به زمین
رباعی شماره ۱۵۰۹ : ما مرد سنانیم نه از بهر سه نان
رباعی شماره ۱۵۱۰ : مجموع جهان عاشق یک پارهی من
رباعی شماره ۱۵۱۱ : معشوق من از همه نهانست بدان
رباعی شماره ۱۵۱۲ : من بندهی مستی که بود دست زنان
رباعی شماره ۱۵۱۳ : من بی رخ تو باده ندانم خوردن
رباعی شماره ۱۵۱۴ : من بینم آن را که خود نمیبینم من
رباعی شماره ۱۵۱۵ : من دفترهای مصر و بغداد ای جان
رباعی شماره ۱۵۱۶ : من عاشق عشق و عشق هم عاشق من
رباعی شماره ۱۵۱۷ : من کی خندم تات نبینم خندان
رباعی شماره ۱۵۱۸ : میدان تو در دایرهی کن فیکون
رباعی شماره ۱۵۱۹ : نزدیک منی مرا مبین چون دوران
رباعی شماره ۱۵۲۰ : هر خانه که بیچراغ باشد ای جان
رباعی شماره ۱۵۲۱ : هر روز خوش است منزلی بسپردن
رباعی شماره ۱۵۲۲ : هر روز ز نو برآیی ای دلبر جان
رباعی شماره ۱۵۲۳ : هر مطرب کو نیست ز دل دفتر خوان
رباعی شماره ۱۵۲۴ : هشدار که میروند هر سو غولان
رباعی شماره ۱۵۲۵ : هم خانه از آن اوست هم جامه و نان
رباعی شماره ۱۵۳۶ : هم نور دل منی و هم راحت جان
رباعی شماره ۱۵۲۷ : هنگام اجل چو جان بپردازد تن
رباعی شماره ۱۵۲۸ : یا دلبر من باید و یا دل بر من
رباعی شماره ۱۵۲۹ : یا رب چه دلست این و چه خو دارد این
رباعی شماره ۱۵۳۰ : یا اوحد بالجمال یا جانمسن
و :
رباعی شماره ۱۵۳۱ : آن رهزن دل که پای کوبانم از او
رباعی شماره ۱۵۳۲ : آن شاه که هست عقل دیوانهی او
رباعی شماره ۱۵۳۳ : آن شخص که رشک برد بر جامهی تو
رباعی شماره ۱۵۳۴ : آن کس که همیشه دل پر از دردم از او
رباعی شماره ۱۵۳۵ : آن لاله رخی که با رخ زردم از او
رباعی شماره ۱۵۳۶ : از جان بشنیدهام نوای غم تو
رباعی شماره ۱۵۳۷ : از گنج قدم شدیم ویرانه ی او
رباعی شماره ۱۵۳۸ : ای آب از این دیدهی بی خواب برو
رباعی شماره ۱۵۳۹ : ای از دل و جان لطیفتر قالب تو
رباعی شماره ۱۵۴۰ : ای پردهی پندار پسندیدهی تو
رباعی شماره ۱۵۴۱ : ای بسته تو خواب من به چشم جادو
رباعی شماره ۱۵۴۲ : ای بلبل مست بوستانی برگو
رباعی شماره ۱۵۴۳ : ای جان جهان به حق احسانت مرو
رباعی شماره ۱۵۴۴ : ای جان جهان جان و جهان بندهی تو
رباعی شماره ۱۵۴۵ : ای جان جهان جز تو کسی کیست بگو
رباعی شماره ۱۵۴۶ : ای چرخ فلک پایهی پیروزهی تو
رباعی شماره ۱۵۴۷ : ای در دل من میل و تمنا همه تو
رباعی شماره ۱۵۴۸ : ای دل اگرت طاقت غم نیست برو
رباعی شماره ۱۵۴۹ : ای دل تو به هر خیال مغرور مشو
رباعی شماره ۱۵۵۰ : ای دل گر ازین حدیث آگاهی تو
رباعی شماره ۱۵۵۱ : ای زندگی تن و توانم همه تو
رباعی شماره ۱۵۵۲ : ای ساقی جان برین خوش آواز برو
رباعی شماره ۱۵۵۳ : ای ظلمت شب مانع خورشید مشو
رباعی شماره ۱۵۵۴ : ای عارف گوینده نوایی برگو
رباعی شماره ۱۵۵۵ : ای عشرت نزدیک ز ما دور مشو
رباعی شماره ۱۵۵۶ : ای ماه چو ابر بس گرستم بی تو
رباعی شماره ۱۵۵۷ : ای مشفق فرزند دو بیتی میگو
رباعی شماره ۱۵۵۸ : با توست مراد از چه روی هر سو تو
رباعی شماره ۱۵۵۹ : با نامحرم حدیث اسرار مگو
رباعی شماره ۱۵۶۰ : بر آتش چون دیک تو خود را میجو
رباعی شماره ۱۵۶۱ : بر تخته ی دل که من نگهبانم و تو
رباعی شماره ۱۵۶۲ : ترکی که دلم شاد کند خنده ی او
رباعی شماره ۱۵۶۳ : چون پاک شد از رنگ خودی سینه ی تو
رباعی شماره ۱۵۶۴ : خواهی که مقیم و خوش شوی با ما تو
رباعی شماره ۱۵۶۵ : داروی ملولی رخ و رخساره ی تو
رباعی شماره ۱۵۶۶ : در اصل یکی بد است جان من و تو
رباعی شماره ۱۵۶۷ : در چرخ نگنجد آنکه شد لاغر تو
رباعی شماره ۱۵۶۸ : در کوی خیال خود چه میپویی تو
رباعی شماره ۱۵۶۹ : درها همه بستهاند الا در تو
رباعی شماره ۱۵۷۰ : دل در تو گمان بد برد دور از تو
رباعی شماره ۱۵۷۱ : رشک آیدم از شانه و سنگ ای دلجو
رباعی شماره ۱۵۷۲ : زان دم که شنیدهام نوای غم تو
رباعی شماره ۱۵۷۳ : سر رشته ی شادیست خیال خوش تو
رباعی شماره ۱۵۷۴ : سوگند بدان روی تو و هستی تو
رباعی شماره ۱۵۷۵ : صد داد همی رسد ز بیدادی تو
رباعی شماره ۱۵۷۶ : عشقست که کیمیای شرقست در او
رباعی شماره ۱۵۷۷ : عمرم به کنار زد کناری با تو
رباعی شماره ۱۵۷۸ : فرزانه ی عشق را تو دیوانه مگو
رباعی شماره ۱۵۷۹ : گر جمله برفتند نگارا تو مرو
رباعی شماره ۱۵۸۰ : گر رشک برد نبات بر خنده ی تو
رباعی شماره ۱۵۸۱ : گر عاقل عالمی به عشق ابله شو
رباعی شماره ۱۵۸۲ : گر هیچ تو را میل سوی ماست بگو
رباعی شماره ۱۵۸۳ : گفتم روزی که من به جانم با تو
رباعی شماره ۱۵۸۴ : گفتم که کجا بود مها خانه ی تو
رباعی شماره ۱۵۸۵ : گه در دل ما نشین چو اسرار و مرو
رباعی شماره ۱۵۸۶ : ما چاره ی عالمیم و بیچاره ی تو
رباعی شماره ۱۵۸۷ : مردی یارا که بوی فقر آید از او
رباعی شماره ۱۵۸۸ : مستم ز دو لعل شکرت ای مه رو
رباعی شماره ۱۵۸۹ : من بنده ی تو بنده ی تو بنده ی تو
رباعی شماره ۱۵۹۰ : نی هرکه کند رقص و جهد بالا او
رباعی شماره ۱۵۹۱ : هان ای تن خاکی سخن از خاک مگو
رباعی شماره ۱۵۹۲ : هر چند در این هوس بسی باشی تو
رباعی شماره ۱۵۹۳ : هرچند که قد بی بدل دارد سرو
ه :
رباعی شماره ۱۵۹۴ : آمد بر من خیال جانان ز بکه
رباعی شماره ۱۵۹۵ : آن دم که رسی به گوهر ناسفته
رباعی شماره ۱۵۹۶ : آن کس که ز دست شد بر او دست منه
رباعی شماره ۱۵۹۷ : آنی که وجود و عدمت اوست همه
رباعی شماره ۱۵۹۸ : از دیده ی کژ دلبر رعنا را چه
رباعی شماره ۱۵۹۹ : السکر صار کاسدا من شفتیه
رباعی شماره ۱۶۰۰ : ان کان علی العباد ما اهواه
رباعی شماره ۱۶۰۱ : اهوی قمرا سهامه عیناه
رباعی شماره ۱۶۰۲ : ای آنکه به جان این جهانی زنده
رباعی شماره ۱۶۰۳ : ای پارسی و تازی تو پوشیده
رباعی شماره ۱۶۰۴ : ای بر نمک تو خلق نانی بزده
رباعی شماره ۱۶۰۵ : ای بیادبانه من ز تو نالیده
رباعی شماره ۱۶۰۶ : ای جان تو بر مقصران آشفته
رباعی شماره ۱۶۰۷ : ای چشم تو چشم چشمه سر چشم همه
رباعی شماره ۱۶۰۸ : ای خواب مرا بسته و مدفون کرده
رباعی شماره ۱۶۰۹ : ای در طلب گرهگشایی مرده
رباعی شماره ۱۶۱۰ : ای دوست مرا دمدمه بسیار مده
رباعی شماره ۱۶۱۱ : ای روز الست ملک و دولت رانده
رباعی شماره ۱۶۱۲ : ای سرو ز قامت تو قد دزدیده
رباعی شماره ۱۶۱۳ : ای کوران را به لطف ره بین کرده
رباعی شماره ۱۶۱۴ : ای میر ملیحان و مهان شیئی الله
رباعی شماره ۱۶۱۵ : باز آمد یار با دلی چون خاره
رباعی شماره ۱۶۱۶ : بازیچه ی قدرت خداییم همه
رباعی شماره ۱۶۱۷ : بفروخت مرا یار به یک دسته تره
رباعی شماره ۱۶۱۸ : بیگانه شوی ز صحبت بیگانه
رباعی شماره ۱۶۱۹ : بیگاه شد و دل نرهید از ناله
رباعی شماره ۱۶۲۰ : تا روی تو را بدیدم ای بت ناآگاه
رباعی شماره ۱۶۲۱ : تو آبی و ما جمله گیاهیم همه
رباعی شماره ۱۶۲۲ : تو توبه مکن که من شکستم توبه
رباعی شماره ۱۶۲۳ : جانیست غذای او غم و اندیشه
رباعی شماره ۱۶۲۴ : دانی شب چیست بشنو ای فرزانه
رباعی شماره ۱۶۲۵ : در باغ جهان طرفه گلم بشکفته
رباعی شماره ۱۶۲۶ : در بندگیت حلقه به گوشم ای شاه
رباعی شماره ۱۶۲۷ : در عشق خلاصه ی جنون از من خواه
رباعی شماره ۱۶۲۸ : دی از سر سودای تو من شوریده
رباعی شماره ۱۶۲۹ : روی تو نماز آمد و چشمت روزه
رباعی شماره ۱۶۳۰ : زلف تو که یک روزم از او روشن نه
رباعی شماره ۱۶۳۱ : سه چیز ز من ربوده ای بگزیده
رباعی شماره ۱۶۳۲ : صاحب نظران راست تحیر پیشه
رباعی شماره ۱۶۳۳ : صحت که کشد به سقم و رنجوری به
رباعی شماره ۱۶۳۴ : صوفی نشوی به فوطه و پشمینه
رباعی شماره ۱۶۳۵ : عشق غلب القلب و قد صار به
رباعی شماره ۱۶۳۶ : فصلیست چو وصل دوست فرخنده شده
رباعی شماره ۱۶۳۷ : گفتم چه کنم گفت که ای بیچاره
رباعی شماره ۱۶۳۸ : گفتم که تویی می و منم پیمانه
رباعی شماره ۱۶۳۹ : گفتم که ز عشقت شدهام دیوانه
رباعی شماره ۱۶۴۰ : گنجیست نهاده در زمین پوشیده
رباعی شماره ۱۶۴۱ : گیر ای دل من عنان آن شاهنشاه
رباعی شماره ۱۶۴۲ : ما را می کهنه باید و دیرینه
رباعی شماره ۱۶۴۳ : ما مردابیم شسته بر تنگ دره
رباعی شماره ۱۶۴۴ : ماننده ی زنبیل بگیر این روزه
رباعی شماره ۱۶۴۵ : مستم ز می عشق خراب افتاده
رباعی شماره ۱۶۴۶ : من میگویم که گشت بیگاه ای ماه
رباعی شماره ۱۶۴۷ : میخوردم باده بابت آشفته
رباعی شماره ۱۶۴۸ : میدان فراخ و مرد میدانی نه
رباعی شماره ۱۶۴۹ : وه وه که به دیدار تو چونم تشنه
رباعی شماره ۱۶۵۰ : هان نوبت صبر آمد و ماه روزه
رباعی شماره ۱۶۵۱ : هر چند در این پرده اسیرید همه
رباعی شماره ۱۶۵۲ : هم آینه ایم و هم لقاییم همه
رباعی شماره ۱۶۵۳ : یا رب تو مرا به نفس طناز مده
رباعی شماره ۱۶۵۴ : یا رب تو یکی یار جفاکارش ده
ی :
رباعی شماره ۱۶۵۵ : آمد بر من دوش مه یغمایی
رباعی شماره ۱۶۵۶ : آن چیز که هست در سبد میدانی
رباعی شماره ۱۶۵۷ : آن خوش باشد که صاحب تمییزی
رباعی شماره ۱۶۵۸ : آن دل که به یاد خود صبورش کردی
رباعی شماره ۱۶۵۹ : آن را که نکرد زهر سود ای ساقی
رباعی شماره ۱۶۶۰ : آن رطل گران را اگر ارزان کنئی
رباعی شماره ۱۶۶۱ : آن روز که دیوانه سر و سودایی
رباعی شماره ۱۶۶۲ : آن روی ترش نگر چو قندستانی
رباعی شماره ۱۶۶۳ : آن ظلم رسیده ای که دادش دادی
رباعی شماره ۱۶۶۴ : آن میوه تویی که نادر ایامی
رباعی شماره ۱۶۶۵ : آنی تو که در صومعه مستم داری
رباعی شماره ۱۶۶۶ : آنی که بر دلشدگان دیر آیی
رباعی شماره ۱۶۶۷ : آنی که به صد شفاعت و صد زاری
رباعی شماره ۱۶۶۸ : احوال من زار حزین میپرسی
رباعی شماره ۱۶۶۹ : از آب و گلی نیست بنای چو تویی
رباعی شماره ۱۶۷۰ : از جان بگریزم ار ز جان بگریزی
رباعی شماره ۱۶۷۱ : از چهره ی آفتاب مهوش گردی
رباعی شماره ۱۶۷۲ : از خلق ز راه تیزهوشی نرهی
رباعی شماره ۱۶۷۳ : از رنج و ملال ما چه فریاد کنی
رباعی شماره ۱۶۷۴ : از سایه ی عاشقان اگر دور شوی
رباعی شماره ۱۶۷۵ : از شادی تو پر است شهر و وادی
رباعی شماره ۱۶۷۶ : از عشق ازل ترانه گویان گشتی
رباعی شماره ۱۶۷۷ : از عشق تو هر طرف یکی شبخیزی
رباعی شماره ۱۶۷۸ : از گل قفس هدهد جان ها تو کنی
رباعی شماره ۱۶۷۹ : از کم خوردن زیرک و هشیار شوی
رباعی شماره ۱۶۸۰ : استادم را بگفتم اندر مستی
رباعی شماره ۱۶۸۱ : اسرار شنو ز طوطی ربانی
رباعی شماره ۱۶۸۲ : افتاد مرا با لب او گفتاری
رباعی شماره ۱۶۸۳ : امروز مرا سخت پریشان کردی
رباعی شماره ۱۶۸۴ : امشب برو ای خواب اگر بنشینی
رباعی شماره ۱۶۸۵ : امشب که فتادهای به چنگال رهی
رباعی شماره ۱۶۸۶ : امشب منم و یکی حریف چو منی
رباعی شماره ۱۶۸۷ : اندر دل من مها دلافروز تویی
رباعی شماره ۱۶۸۸ : اندر دو جهان دلبر و جانم تو بسی
رباعی شماره ۱۶۸۹ : اندر ره حق چو چست و چالاک شوی
رباعی شماره ۱۶۹۰ : اندر سرم ار عقل و تمیز است تویی
رباعی شماره ۱۶۹۱ : ای آتش بخت سوی گردون رفتی
رباعی شماره ۱۹۶۲ : ای آنکه به کوی یار ما افتادی
رباعی شماره ۱۶۹۳ : ای آنکه تو از درش بیادم دادی
رباعی شماره ۱۶۹۴ : ای آنکه تو خون عاشقان آشامی
رباعی شماره ۱۶۹۵ : ای آنکه ره گریز میاندیشی
رباعی شماره ۱۶۹۶ : ای آنکه ز اهل دنیی ام پنداری
رباعی شماره ۱۶۹۷ : ای آنکه ز حال بندگان میدانی
رباعی شماره ۱۶۹۸ : ای آنکه ز خاک تیره نطعی سازی
رباعی شماره ۱۶۹۹ : ای آنکه صلیب دار و هم ترسایی
رباعی شماره ۱۷۰۰ : ای آنکه طبیب دردهای مایی
رباعی شماره ۱۷۰۱ : ای آنکه غلام خسرو شیرینی
رباعی شماره ۱۷۰۲ : ای آنکه مرا بسته ی صد دام کنی
رباعی شماره ۱۷۰۳ : ای آنکه مرا دهر زبان میدانی
رباعی شماره ۱۷۰۴ : ای آنکه نظر به طعنه میاندازی
رباعی شماره ۱۷۰۵ : ای ابر که تو جهان خورشیدانی
رباعی شماره ۱۷۰۶ : ای از تو مرا گوش پرودیده بهی
رباعی شماره ۱۷۰۷ : ای باد سحر به کوی آن سلسله موی
رباعی شماره ۱۷۰۸ : ای باد سحر تو از سر نیکویی
رباعی شماره ۱۷۰۹ : ای باده تو شاهی که همه داد کنی
رباعی شماره ۱۷۱۰ : ای باطل اگر ز حق گریزی چه کنی
رباعی شماره ۱۷۱۱ : ای باغ خدا که پر بت و پر حوری
رباعی شماره ۱۷۱۲ : ای بانک رباب از کجا میآیی
رباعی شماره ۱۷۱۳ : ای پر ز جفا چند از این طراری
رباعی شماره ۱۷۱۴ : ای بر سر ره نشسته ره میطلبی
رباعی شماره ۱۷۱۵ : ای بنده اگر تو خواجه بشناختیئی
رباعی شماره ۱۷۱۶ : ای پیر اگر تو روی با حق داری
رباعی شماره ۱۷۱۷ : ای ترک چرا به زلف چون هندویی
رباعی شماره ۱۷۱۸ : ای چون علم بلند در صحرایی
رباعی شماره ۱۷۱۹ : ای چون علم سپید در صحرایی
رباعی شماره ۱۷۲۰ : ای خواجه چرا بی پر و بالم کردی
رباعی شماره ۱۷۲۱ : ای خواجه ز هر خیال پر باد شوی
رباعی شماره ۱۷۲۲ : ای خواجه گنه مکن که بدنام شوی
رباعی شماره ۱۷۲۳ : ای داده مرا به خواب در بیداری
رباعی شماره ۱۷۲۴ : ای داده مرا چو عشق خود بیداری
رباعی شماره ۱۷۲۵ : ای دام هزار فتنه و طراری
رباعی شماره ۱۷۲۶ : ای در دل من نشسته بگشاده دری
رباعی شماره ۱۷۲۷ : ای در دل هر کسی ز مهرت تابی
رباعی شماره ۱۷۲۸ : ای دشمن جان و جان شیرین که تویی
رباعی شماره ۱۷۲۹ : ای دل تو اگر هزار دلبر داری
رباعی شماره ۱۷۳۰ : ای دل تو بدین مفلسی و رسوایی
رباعی شماره ۱۷۳۱ : ای دل تو دمی مطیع سبحان نشدی
رباعی شماره ۱۷۳۲ : ای دل تو و درد او اگر خود مردی
رباعی شماره ۱۷۳۳ : ای دل چو به صدق از تو نیاید کاری
رباعی شماره ۱۷۳۴ : ای دل چو وصال یار دیدی حالی
رباعی شماره ۱۷۳۵ : ای دل چه حدیث ماجرا میجویی
رباعی شماره ۱۷۳۶ : ای دوست به حق آنکه جان را جانی
رباعی شماره ۱۷۳۷ : ای دوست به هر سخن در جنگ زنی
رباعی شماره ۱۷۳۸ : ای دوست تو را رسد اگر ناز کنی
رباعی شماره ۱۷۳۹ : ای دوست ز من طمع مکن غمخواری
رباعی شماره ۱۷۴۰ : ای دیده تو از گریه زبون مینشوی
رباعی شماره ۱۷۴۱ : ای روی تو را پیشه جهانآرایی
رباعی شماره ۱۷۴۲ : ای ساقی از آن باده که اول دادی
رباعی شماره ۱۷۴۳ : ای ساقی جان که سرو سیم اندامی
رباعی شماره ۱۷۴۴ : ای سر سبب اندر سبب اندر سببی
رباعی شماره ۱۷۴۵ : ای شاخ گلی که از صبا می رنجی
رباعی شماره ۱۷۴۶ : ای شادی راز تو هزاران شادی
رباعی شماره ۱۷۴۷ : ای شمع تو صوفی صفتی پنداری
رباعی شماره ۱۷۴۸ : ای صاف که می شوی چنین می گردی
رباعی شماره ۱۷۴۹ : ای طالب دنیا تو یکی مزدوری
رباعی شماره ۱۷۵۰ : ای عشق تو عین عالم حیرانی
رباعی شماره ۱۷۵۱ : ای قاصد جان من به جان میارزی
رباعی شماره ۱۷۵۲ : ای کاش که من بدانمی کیستمی
رباعی شماره ۱۷۵۳ : ای گل تو ز لطف گلستان میخندی
رباعی شماره ۱۷۵۴ : ای کمتر مهمانیت آب گرمی
رباعی شماره ۱۷۵۵ : ای گوی زنخ زلف چو چوگان داری
رباعی شماره ۱۷۵۶ : ای ماه اگر چه روشن و پرنوری
رباعی شماره ۱۷۵۷ : ای ماه درآمدی و تابان گشتی
رباعی شماره ۱۷۵۸ : ای موسی ما به طور سینا رفتی
رباعی شماره ۱۷۵۹ : این شاخ شکوفه بارگیرد روزی
رباعی شماره ۱۷۶۰ : ای نرگس بیچشم و دهن حیرانی
رباعی شماره ۱۷۶۱ : ای نسخه ی نامه ی الهی که تویی
رباعی شماره ۱۷۶۲ : این عرصه که عرض آن ندارد طولی
رباعی شماره ۱۷۶۳ : ای نقش عجب که با دلم همنفسی
رباعی شماره ۱۷۶۴ : ای نور دل و دیده و جانم چونی
رباعی شماره ۱۷۶۵ : ای هیزم تو خشک نگردد روزی
رباعی شماره ۱۷۶۶ : ای یار گرفته و شراب آمیزی
رباعی شماره ۱۷۶۷ : امروز بیا که سخت آراسته ای
رباعی شماره ۱۷۶۸ : امروز ندانم به چه دست آمدهای
رباعی شماره ۱۷۶۹ : ای آنکه به جز شادی و جز نور نه ای
رباعی شماره ۱۷۷۰ : ای آنکه به لطف دلستان همه ای
رباعی شماره ۱۷۷۱ : ای آنکه تو بر فلک وطن داشته ای
رباعی شماره ۱۷۷۲ : ای آنکه تو جان بنده را جان شده ای
رباعی شماره ۱۷۷۳ : ای آنکه حریف بازی ما بده ای
رباعی شماره ۱۷۷۴ : ای آنکه رخت چو آتش افروخته ای
رباعی شماره ۱۷۷۵ : ای آنکه مرا به لطف ننواخته ای
رباعی شماره ۱۷۷۶ : ای خورشیدی که چهره افروخته ای
رباعی شماره ۱۷۷۷ : ای دوست که دل ز دوست برداشته ای
رباعی شماره ۱۷۷۸ : ای عشرت نیست کشته هستک شده ای
رباعی شماره ۱۷۷۹ : این نیست ره وصل که پنداشته ای
رباعی شماره ۱۷۸۰ : با بی خبران اگر نشستی فردی
رباعی شماره ۱۷۸۱ : با خنده ی بربسته چرا خرسندی
رباعی شماره ۱۷۸۲ : با دل گفتم که ای دل از نادانی
رباعی شماره ۱۷۸۳ : بازآی که تا به خود نیازم بینی
رباعی شماره ۱۷۸۴ : با زهره و با ماه اگر انبازی
رباعی شماره ۱۷۸۵ : با صورت دین صورت زردشت کشی
رباعی شماره ۱۷۸۶ : با قلاشان چو در نهادی پایی
رباعی شماره ۱۷۸۷ : بالا شجری لب شکر و دل حجری
رباعی شماره ۱۷۸۸ : تو میخندی بهانه ای یافته ای
رباعی شماره ۱۷۸۹ : جانم ز طرب چون شکر انباشته ای
رباعی شماره ۱۷۹۰ : خوش خوش صنما تازه رخان آمدهای
رباعی شماره ۱۷۹۱ : در باغ درآ با گل اگر خار نهای
رباعی شماره ۱۷۹۲ : گر آب دهی نهال خود کاشتهای
رباعی شماره ۱۷۹۳ : گر با همه ای چو بی منی بیهمه ای
رباعی شماره ۱۷۹۴ : لطفی که مرا شبانه اندوخته ای
رباعی شماره ۱۷۹۵ : با من ترش است روی یار قدری
رباعی شماره ۱۷۹۶ : با نااهلان اگر چو جانی باشی
رباعی شماره ۱۷۹۷ : با یار به گلزار شدم رهگذری
رباعی شماره ۱۷۹۸ : بد میکنی و نیک طمع میداری
رباعی شماره ۱۷۹۹ : پران باشی چو در صف یارانی
رباعی شماره ۱۸۰۰ : برخیز و به گرد آن نکونام درآی
رباعی شماره ۱۸۰۱ : بر ظلمت شب خیمه ی مهتاب زدی
رباعی شماره ۱۸۰۲ : بر کار گذشته بین که حسرت نخوری
رباعی شماره ۱۸۰۳ : بر گلشن یارم گذرت بایستی
رباعی شماره ۱۸۰۴ : بنمای به من رخت بکن مردمئی
رباعی شماره ۱۸۰۵ : بویی ز تو و گل معطر نی نی
رباعی شماره ۱۸۰۶ : بی آتش عشق تو نخوردم آبی
رباعی شماره ۱۸۰۷ : بیچاره دلا سجنجل هر اثری
رباعی شماره ۱۸۰۸ : بی جهد به عالم معانی نرسی
رباعی شماره ۱۸۰۹ : بی خود باشی هزار رحمت بینی
رباعی شماره ۱۸۱۰ : بیرون نگری صورت بی جان بینی
رباعی شماره ۱۸۱۱ : پیش آی خیال او که شوری داری
رباعی شماره ۱۸۱۲ : بی نام و نشان چون دل و جانم کردی
رباعی شماره ۱۸۱۳ : پیوسته مها عزم سفر میداری
رباعی شماره ۱۸۱۴ : تا چند ز جان مستمند اندیشی
رباعی شماره ۱۸۱۵ : تا خاک قدوم هر مقدم نشوی
رباعی شماره ۱۸۱۶ : تا درد نیابی تو به درمان نرسی
رباعی شماره ۱۸۱۷ : تا در طلب گوهر کانی کانی
رباعی شماره ۱۸۱۸ : تا عاشق آن روی پریزاد شوی
رباعی شماره ۱۸۱۹ : تا هشیاری به طعم مستی نرسی
رباعی شماره ۱۸۲۰ : تقصیر نکرد عشق در خماری
رباعی شماره ۱۸۲۱ : تو آب نئی خاک نئی تو دگری
رباعی شماره ۱۸۲۲ : توبه کردم ز شور و بی خویشتنی
رباعی شماره ۱۸۲۳ : تو دوش چه خواب دیده ای میدانی
رباعی شماره ۱۸۲۴ : تو سیر شدی من نشدم زین مستی
رباعی شماره ۱۸۲۵ : جانا ز تو بیزار شوم نی نی نی
رباعی شماره ۱۸۲۶ : جان بگریزد اگر ز جان بگریزی
رباعی شماره ۱۸۲۷ : جان در ره ما بباز اگر مرد دلی
رباعی شماره ۱۸۲۸ : جان دیده ز جانان ازل دمسازی
رباعی شماره ۱۸۲۹ : جان روز چو مار است به شب چون ماهی
رباعی شماره ۱۸۳۰ : جانم دارد ز عشق جانافزایی
رباعی شماره ۱۸۳۱ : چشمان خمار و روی رخشان داری
رباعی شماره ۱۸۳۲ : چشم تو بهر غمزه بسوزد مستی
رباعی شماره ۱۸۳۳ : چشم سیهت ز عادت خماری
رباعی شماره ۱۸۳۴ : چندان گفتی که از بیان بگذشتی
رباعی شماره ۱۸۳۵ : چون جمله خطا کنم صوابم تو بسی
رباعی شماره ۱۸۳۶ : چون خار بکاری رخ گل میخاری
رباعی شماره ۱۸۳۷ : چون ساز کند عدم حیات افزایی
رباعی شماره ۱۸۳۸ : چونست به درد دیگران درمانی
رباعی شماره ۱۸۳۹ : چون شب بر من تو پای کوبان آیی
رباعی شماره ۱۸۴۰ : چون کار مسافران دینم کردی
رباعی شماره ۱۸۴۱ : چون مست شوی قرابه بر پای زنی
رباعی شماره ۱۸۴۲ : چون ممکن نیست اینکه از بر ما برهی
رباعی شماره ۱۸۴۳ : چونی ای آنکه از کمال فردی
رباعی شماره ۱۸۴۴ : چون نیشکر است این نیت ای نایی
رباعی شماره ۱۸۴۵ : حاشا که به ماه گویمت میمانی
رباعی شماره ۱۸۴۶ : حیف است که پیش کر زنی طنبوری
رباعی شماره ۱۸۴۷ : خواهی که حیات جاودانی بینی
رباعی شماره ۱۸۴۸ : خواهی که در این زمانه فردی گردی
رباعی شماره ۱۸۴۹ : خود را چو دمی به یار محرم یابی
رباعی شماره ۱۸۵۰ : خود هیچ به سوی ما نگاهی نکنی
رباعی شماره ۱۸۵۱ : خوش باش که خوش نهاد باشد صوفی
رباعی شماره ۱۸۵۲ : خوش میسازی مرا و خوش می سوزی
رباعی شماره ۱۸۵۳ : خیری بنمودی و ولیکن شری
رباعی شماره ۱۸۵۴ : در بادیه ی عشق تو کردم سفری
رباعی شماره ۱۸۵۵ : در بی خبری خبر نبودی چه بدی
رباعی شماره ۱۸۵۶ : در چشم منست این زمان ناز کسی
رباعی شماره ۱۸۵۷ : در چشم منی و گرنه بینا کیمی
رباعی شماره ۱۸۵۸ : در خاک اگر رفت تن بیجانی
رباعی شماره ۱۸۵۹ : در دست اجل چو درنهم من پایی
رباعی شماره ۱۸۶۰ : در دل نگذشت کز دلم بگذاری
رباعی شماره ۱۸۶۱ : در دل نگذارمت که افکار شوی
رباعی شماره ۱۸۶۲ : در روزه چو از طبع دمی پاک شوی
رباعی شماره ۱۸۶۳ : در زهد اگر موسی و هارون آیی
رباعی شماره ۱۸۶۴ : در زیر غزل ها و نفیر زاری
رباعی شماره ۱۸۶۵ : در عالم حسن اینت سلطان که تویی
رباعی شماره ۱۸۶۶ : در عشق تو خون ز دیده پالید بسی
رباعی شماره ۱۸۶۷ : در عشق موافقت بود چون جانی
رباعی شماره ۱۸۶۸ : در عشق هر آنکه برگزیند چیزی
رباعی شماره ۱۸۶۹ : درویشان را عار بود محتشمی
رباعی شماره ۱۸۷۰ : در هر دو جهان دلبر و یارم تو بسی
رباعی شماره ۱۸۷۱ : دستار نهاده ای به مطرب ندهی
رباعی شماره ۱۸۷۲ : دل از می عشق مست می پنداری
رباعی شماره ۱۸۷۳ : دلدار به زیر لب بخواند چیزی
رباعی شماره ۱۸۷۴ : دلدار مرا گفت ز هر دلداری
رباعی شماره ۱۸۷۵ : دل گفت مرا بگو که را می جویی
رباعی شماره ۱۸۷۶ : دل کیست همه کار و گیاییش تویی
رباعی شماره ۱۸۷۷ : دوش آمد آن خیال تو رهگذری
رباعی شماره ۱۸۷۸ : دوش از سر عاشقی و از مشتاقی
رباعی شماره ۱۸۷۹ : دوشینه مرا گذاشتی خوش خفتی
رباعی شماره ۱۸۸۰ : دی بلبلکی لطیفکی خوش گویی
رباعی شماره ۱۸۸۱ : دی بود چنان دولت روزافروزی
رباعی شماره ۱۸۸۲ : دیروز فسون سرد برخواند کسی
رباعی شماره ۱۸۸۳ : دی عاقل و هشیار شدم در کاری
رباعی شماره ۱۸۸۴ : دی مست بدی دلا و چست و سفری
رباعی شماره ۱۸۸۵ : رفتم بر یار از سر سر دستی
رباعی شماره ۱۸۸۶ : رفتم به طبیب گفتم از بینایی
رباعی شماره ۱۸۸۷ : رقص آن نبود که هر زمان برخیزی
رباعی شماره ۱۸۸۸ : رو ای غم و اندیشه خطا می گویی
رباعی شماره ۱۸۸۹ : روزی به خرابات گذر می کردی
رباعی شماره ۱۸۹۰ : زان ماه چهارده که بود اشراقی
رباعی شماره ۱۸۹۱ : زاهد بودم ترانه گویم کردی
رباعی شماره ۱۸۹۲ : زاهد که نبرد هیچ سود ای ساقی
رباعی شماره ۱۸۹۳ : سرسبزتر از تو من ندیدم شجری
رباعی شماره ۱۸۹۴ : سرسبزی باغ و گلشن و شمشادی
رباعی شماره ۱۸۹۵ : سرمستم و سرمستم و سرمست کسی
رباعی شماره ۱۸۹۶ : سوگند همی خورد پریر آن ساقی
رباعی شماره ۱۸۹۷ : شادی شادی و ای حریفان شادی
رباعی شماره ۱۸۹۸ : شب رفت و دلت نگشت سرای ایچی
رباعی شماره ۱۸۹۹ : شمشیر اگر گردن جان ببریدی
رباعی شماره ۱۹۰۰ : شمعی است دل مراد افروختنی
رباعی شماره ۱۹۰۱ : صد روز دراز گر به هم پیوندی
رباعی شماره ۱۹۰۲ : عاشق شوی ای دل و ز جان اندیشی
رباعی شماره ۱۹۰۳ : عالم سبز است و هر طرف بستانی
رباعی شماره ۱۹۰۴ : عانیت حمامة تحاکی حالی
رباعی شماره ۱۹۰۵ : عشق آن نبود که هر زمان برخیزی
رباعی شماره ۱۹۰۶ : عشقت صنما چه دلبری ها کردی
رباعی شماره ۱۹۰۷ : عید آمد و عید بس مبارک عیدی
رباعی شماره ۱۹۰۸ : عید آمد و هر کس قدری مقداری
رباعی شماره ۱۹۰۹ : غم را دیدم گرفته جام دردی
رباعی شماره ۱۹۱۰ : غمهای مرا همه بناغم داری
رباعی شماره ۱۹۱۱ : کافر نشدی حدیث ایمان چه کنی
رباعی شماره ۱۹۱۲ : گاه از غم او دست ز جان می شویی
رباعی شماره ۱۹۱۳ : گر آنکه امین و محرم این رازی
رباعی شماره ۱۹۱۴ : گر بگریزی چو آهوان بگریزی
رباعی شماره ۱۹۱۵ : گر تو نکنی سلام ما را در پی
رباعی شماره ۱۹۱۶ : گر خار بدین دیده ی چون جوی زنی
رباعی شماره ۱۹۱۷ : گر خوب نیم خوب پرستم باری
رباعی شماره ۱۹۱۸ : گر داد کنی درخور خود داد کنی
رباعی شماره ۱۹۱۹ : گر دود دلم به نقش پیدا بودی
رباعی شماره ۱۹۲۰ : گر سوزش سینه را به کس می داری
رباعی شماره ۱۹۲۱ : گر صید خدا شوی ز غم رسته شوی
رباعی شماره ۱۹۲۲ : گر عاشق روی قیصر روم شوی
رباعی شماره ۱۹۲۳ : گر عاشق زار روی تو نیستمی
رباعی شماره ۱۹۲۴ : گر عقل به کوی دوست رهبر نبدی
رباعی شماره ۱۹۲۵ : گر قدر کمال خویش بشناختمی
رباعی شماره ۱۹۲۶ : گر گفتن اسرار تو امکان بودی
رباعی شماره ۱۹۲۷ : گر مجلس انس را به کار آمدمی
رباعی شماره ۱۹۲۸ : گر من مستم ز روی بدکرداری
رباعی شماره ۱۹۲۹ : گر نقل و کباب و باده ی ناب خوری
رباعی شماره ۱۹۳۰ : گر نه حذر از غیرت مردان کنمی
رباعی شماره ۱۹۳۱ : گرنه کشش یار مرا یار بدی
رباعی شماره ۱۹۳۲ : گر هیچ نشانه نیست اندر وادی
رباعی شماره ۱۹۳۳ : گر یک نفسی واقف اسرار شوی
رباعی شماره ۱۹۳۴ : گر یک ورق از کتاب ما برخوانی
رباعی شماره ۱۹۳۵ : گفتم به طبیب دارویی فرمایی
رباعی شماره ۱۹۳۶ : گفتم صنما مگر تو جانان منی
رباعی شماره ۱۹۳۷ : گفتم صنمی شدی که جان را وطنی
رباعی شماره ۱۹۳۸ : گفتم که چونی مها خوشی محزونی
رباعی شماره ۱۹۳۹ : گفتم که دلا تو در بلا افتادی
رباعی شماره ۱۹۴۰ : گفتم که کدامست طریق هستی
رباعی شماره ۱۹۴۱ : گفتند که هست یار را شور و شری
رباعی شماره ۱۹۴۲ : گفتی که تو دیوانه و مجنون خویی
رباعی شماره ۱۹۴۳ : گوهر چه بود به بحر او جز سنگی
رباعی شماره ۱۹۴۴ : گویی که مگر به باغ رز رشته امی
رباعی شماره ۱۹۴۵ : کی پست شود آنکه بلندش تو کنی
رباعی شماره ۱۹۴۶ : کیوان گردی چو گرد کیوان گردی
رباعی شماره ۱۹۴۷ : لب بر لب هر بوسه ربایی بنهی
رباعی شماره ۱۹۴۸ : مادام که در راه هوا و هوسی
رباعی شماره ۱۹۴۹ : ما را ز هوای خویش دف زن کردی
رباعی شماره ۱۹۵۰ : ماننده ی گل ز اصل خندان زادی
رباعی شماره ۱۹۵۱ : ماه آمد پیش او که تو جان منی
رباعی شماره ۱۹۵۲ : ماییم در این زمان زمین پیمایی
رباعی شماره ۱۹۵۳ : ماییم و هوای روی شاهنشاهی
رباعی شماره ۱۹۵۴ : مردی که فلک رخنه کند از دردی
رباعی شماره ۱۹۵۵ : مرغان ز قفس قفس ز مرغان خالی
رباعی شماره ۱۹۵۶ : مست است خبر از تو و یا خود خبری
رباعی شماره ۱۹۵۷ : من با تو چنین سوخته خرمن تا کی
رباعی شماره ۱۹۵۸ : من بادم و تو برگ نلرزی چه کنی
رباعی شماره ۱۹۵۹ : من بیدلم ای نگار و تو دلداری
رباعی شماره ۱۹۶۰ : من پیر فنا بدم جوانم کردی
رباعی شماره ۱۹۶۱ : من جان تو نیستم مگو جان غلطی
رباعی شماره ۱۹۶۲ : من جمله خطا کنم صوابم تو بسی
رباعی شماره ۱۹۶۳ : من خشک لب ار با تو دم تر زدمی
رباعی شماره ۱۹۶۴ : من دوش به خواب در بدیدم قمری
رباعی شماره ۱۹۶۵ : من دوش به کاسه ی رباب سحری
رباعی شماره ۱۹۶۶ : من ذره بدم ز کوه بیشم کردی
رباعی شماره ۱۹۶۷ : من من نیم و اگر دمی من منمی
رباعی شماره ۱۹۶۸ : مه دوش به بالین تو آمد به سرای
رباعی شماره ۱۹۶۹ : مهمان دو دیده شد خیالت گذری
رباعی شماره ۱۹۷۰ : میدان و مگو تا نشود رسوایی
رباعی شماره ۱۹۷۱ : می فرماید خدا که ای هرجایی
رباعی شماره ۱۹۷۲ : ناخوانده به هر جا که روی غم باشی
رباعی شماره ۱۹۷۳ : نقاش رخت اگر نه یزدان بودی
رباعی شماره ۱۹۷۴ : نومید نیم گر چه ز من ببریدی
رباعی شماره ۱۹۷۵ : نی گفت که پای من به گل بود بسی
رباعی شماره ۱۹۷۶ : نی من منم و نی تو تویی نی تو منی
رباعی شماره ۱۹۷۷ : واپس مانی ز یار واپس باشی
رباعی شماره ۱۹۷۸ : وقف است مرا عمر در این مشتاقی
رباعی شماره ۱۹۷۹ : هر پاره ی خاک را چو ماهی کردی
رباعی شماره ۱۹۸۰ : هر روز بگاه خیمه بر جوی زنی
رباعی شماره ۱۹۸۱ : هر روز ز عاشقی و شیرین رایی
رباعی شماره ۱۹۸۲ : هر روز یکی شور بر این جمع زنی
رباعی شماره ۱۹۸۳ : هر شب که به بنده همنشین میافتی
رباعی شماره ۱۹۸۴ : هرگز به مزاج خود یکی دم نزنی
رباعی شماره ۱۹۸۵ : هرگز نبود میل تو کافراشت کنی
رباعی شماره ۱۹۸۶ : هر کس کسکی دارد و هر کس یاری
رباعی شماره ۱۹۸۷ : هر کس کسکی دارد و هر کس یاری
رباعی شماره ۱۹۸۸ : هر لحظه مها پیش خودم میخوانی
رباعی شماره ۱۹۸۹ : همدست همه دست زنانم کردی
رباعی شماره ۱۹۹۰ : هم دل به دلستانت رساند روزی
رباعی شماره ۱۹۹۱ : همسایگی مست فزاید مستی
رباعی شماره ۱۹۹۲ : یاد تو کنم میان یادم باشی
رباعی شماره ۱۹۹۳ : یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی
رباعی شماره ۱۹۹۴ : یک دم غم جان دار غم نان تا کی
رباعی شماره ۱۹۹۵ : یک شفتالو از آن لب عنابی
پایان اشعار این بخش