ورود-ثبت نام

رباعیات شمس تبریزی

در این بخش رباعیات شمس تبریزی نوشته شده است.

 

برای خواندن هر شعر روی آن کلیک کنید :

الف : 

رباعی شماره ۱ : آن دل که شد او قابل انوار خدا

رباعی شماره ۲ : آن شمع رخ تو لگنی نیست بیا

رباعی شماره ۳ : آن کس که ببسته است او خواب مرا

رباعی شماره ۴ : آن کس که تو را نقش کند او تنها

رباعی شماره ۵ : آن لعل سخن که جان دهد مرجان را

رباعی شماره ۶ : آن وقت که بحر کل شود ذات مرا

رباعی شماره ۷ : آواز تو را طبع دل ما بادا

رباعی شماره ۸ : از آتش عشق در جهان گرمی ها

رباعی شماره ۹ : از باده ی لعل ناب شد گوهر ما

رباعی شماره ۱۰ : از حال ندیده تیره ایامان را

رباعی شماره ۱۱ : از ذکر بسی نور فزاید مه را

رباعی شماره ۱۲ : افسوس که بیگاه شد و ما تنها

رباعی شماره ۱۳ : انجیرفروش را چه بهتر جانا

رباعی شماره ۱۴ : اول به هزار لطف بنواخت مرا

رباعی شماره ۱۵ : ای آنکه چو آفتاب فرداست بیا

رباعی شماره ۱۶ : ای آنکه نیافت ماه شب گرد تو را

رباعی شماره ۱۷ : ای اشک روان بگو دل‌افزای مرا

رباعی شماره ۱۸ : ای باد سحر خبر بده مر ما را

رباعی شماره ۱۹ : ای چرخ فلک به مکر و بدسازی ها

رباعی شماره ۲۰ : ای خواجه به خواب ور نبینی ما را

رباعی شماره ۲۱ : ای داده بنان گوهر ایمانی را

رباعی شماره ۲۲ : ای در سر زلف تو پریشانی ها

رباعی شماره ۲۳ : ای دریا دل تو گوهر و مرجان را

رباعی شماره ۲۴ : ای دل به چه زهره خواستی یاری را

رباعی شماره ۲۵ : ای دوست به دوستی قرینیم تو را

رباعی شماره ۲۶ : ای سبزی هر درخت و هر باغ و گیا

رباعی شماره ۲۷ : ای شب شادی همیشه بادی شادا

رباعی شماره ۲۸ : این آتش عشق می‌پزاند ما را

رباعی شماره ۲۹ : این روزه چو غربال به بیزد جان را

رباعی شماره ۳۰ : ای آنکه گرفت شربت از مشرب ما

رباعی شماره ۳۱ : با عشق روان شد از عدم مرکب ما

رباعی شماره ۳۲ : بر رهگذر بلا نهادم دل را

رباعی شماره ۳۳ : پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا

رباعی شماره ۳۴ : بیگاه شده است لیک مر سیران را

رباعی شماره ۳۵ : تا از تو جدا شده است آغوش مرا

رباعی شماره ۳۶ : تا با تو بوم نخسبم از یاری ها

رباعی شماره ۳۷ : تا چند از این غرور بسیار تو را

رباعی شماره ۳۸ : تا عشق تو را است این شکرخایی ها

رباعی شماره ۳۹ : تا کی باشی ز دور نظاره ی ما

رباعی شماره ۴۰ : تا نقش خیال دوست با ماست دلا

رباعی شماره ۴۱ : جانا به هلاک بنده مستیز و بیا

رباعی شماره ۴۲ : جز عشق نبود هیچ دمساز مرا

رباعی شماره ۴۳ : چون زود نبشته بود حق فرقت ما

رباعی شماره ۴۴ : خود را به خیل درافکنم مست آنجا

رباعی شماره ۴۵ : در جای تو جا نیست به جز آن جان را

رباعی شماره ۴۶ : در چشم ببین دو چشم آن مفتون را

رباعی شماره ۴۷ : در سر دارم ز می پریشانی ها

رباعی شماره ۴۸ : دستان کسی دست زنان کرد مرا

رباعی شماره ۴۹ : دل گفت به جان کای خلف هر دو سرا

رباعی شماره ۵۰ : دود دل ما نشان سوداست دلا

رباعی شماره ۵۱ : دیدم در خواب ساقی زیبا را

رباعی شماره ۵۲ : زنهار دلا به خود مده ره غم را

رباعی شماره ۵۳ : طنبور چو تن تن برآرد به نوا

رباعی شماره ۵۴ : عاشق شب خلوت از پی پی گم را

رباعی شماره ۵۵ : عاشق همه سال مست و رسوا بادا

رباعی شماره ۵۶ : عشق تو بکشت ترکی و تازی را

رباعی شماره ۵۷ : عشقست طریق و راه پیغمبر ما

رباعی شماره ۵۸ : عمریست ندیده‌ایم گلزار تو را

رباعی شماره ۵۹ : غم خود که بود که یاد آریم او را

رباعی شماره ۶۰ : گر بوی نمی‌بری در این کوی میا

رباعی شماره ۶۱ : گر جان داری بیا و جان باز آنجا

رباعی شماره ۶۲ : گر در طلب خودی ز خود بیرون‌آ

رباعی شماره ۶۳ : گر عمر بشد عمر دگر داد خدا

رباعی شماره ۶۴ : گر من میرم مرا بیارید شما

رباعی شماره ۶۵ : کوتاه کند زمانه این دمدمه را

رباعی شماره ۶۶ : گویم که کیست روح‌افراز مرا

رباعی شماره ۶۷ : گه می‌گفتم که من امیرم خود را

رباعی شماره ۶۸ : لاحول ولا دور کند آن غم را

رباعی شماره ۶۹ : ما اطیب ما الذما احلانا

رباعی شماره ۷۰ : من تجربه کردم صنم خوش‌خو را

رباعی شماره ۷۱ : من ذره و خورشید لقایی تو مرا

رباعی شماره ۷۲ : منصور بد آن خواجه که در راه خدا

رباعی شماره ۷۳ : مولای اناالتائب مما سلفا

رباعی شماره ۷۴ : می‌آمد یار مست و تنها تنها

رباعی شماره ۷۵ : نور فلکست این تن خاکی ما

رباعی شماره ۷۶ : هان ای سفری عزم کجایست کجا

رباعی شماره ۷۷ : یک چند به تقلید گزیدم خود را

رباعی شماره ۷۸ : یک طرفه عصاست موسی این رمه را

ب : 

رباعی شماره ۷۹ : آن لقمه که در دهان نگنجد بطلب

رباعی شماره ۸۰ : آنی که فلک با تو درآید به طرب

رباعی شماره ۸۱ : از بانگ سرافیل دمیده است رباب

رباعی شماره ۸۲ : امروز چو هر روز خرابیم خراب

رباعی شماره ۸۳ : امشب ز برای دل اصحاب مخسب

رباعی شماره ۸۴ : اندیشه مکن بکن تو خود را در خواب

رباعی شماره ۸۵ : اندیشه و غم را نبود هستی و تاب

رباعی شماره ۸۶ : ای آنکه تو دیر آمده‌ای در کتاب

رباعی شماره ۸۷ : ای آنکه تو یوسف منی من یعقوب

رباعی شماره ۸۸ : ای دل دو سه شام تا سحرگاه مخسب

رباعی شماره ۸۹ : ای روی تو را غلام گلنار مخسب

رباعی شماره ۹۰ : ای ماه جبین شبی تو مهوار مخسب

رباعی شماره ۹۱ : این باد سحر محرم رازست مخسب

رباعی شماره ۹۲ : ای یار که نیست همچو تو یار مخسب

رباعی شماره ۹۳ : بردار حجاب ها به یکبار امشب

رباعی شماره ۹۴ : بی‌جام در این دور شرابست شراب

رباعی شماره ۹۵ : بی‌طاعت دین بهشت رحمان مطلب

رباعی شماره ۹۶ : بیکار مشین درآ درآمیز شتاب

رباعی شماره ۹۷ : حاجت نبود مستی ما را به شراب

رباعی شماره ۹۸ : خواب آمد و در چشم نبد موضع خواب

رباعی شماره ۹۹ : دانی که چه می گوید این بانک رباب

رباعی شماره ۱۰۰ : در چشم آمد خیال آن در خوشاب

رباعی شماره ۱۰۱ : دل در هوس تو چون ربابست رباب

رباعی شماره ۱۰۲ : ساقی درده برای دیدار صواب

رباعی شماره ۱۰۳ : سبحان الله من و تو ای در خوشاب

رباعی شماره ۱۰۴ : شب گردم گرد شهر چون باد و چو آب

رباعی شماره ۱۰۵ : شب گشت درین سینه چه سوز است عجب

رباعی شماره ۱۰۶ : علمی که تو را گره گشاید بطلب

رباعی شماره ۱۰۷ : گر آب حیات خوشگواری ای خواب

رباعی شماره ۱۰۸ : گرم آمد عاشقانه و چست و شتاب

رباعی شماره ۱۰۹ : گر می‌خواهی بقا و پیروز مخسب

رباعی شماره ۱۱۰ : مستند مجردان اسرار امشب

رباعی شماره ۱۱۱ : هستم به وصال دوست دلشاد امشب

رباعی شماره ۱۱۲ : یارب یارب به حق تسبیح رباب

رباعی شماره ۱۱۳ : یاری کن و یار باش ای یار مخسب

ت :

رباعی شماره ۱۱۴ : آب حیوان در آب و گل پیدا نیست

رباعی شماره ۱۱۵ : آری صنما بهانه خود کم بودت

رباعی شماره ۱۱۶ : آسوده کسی که در کم و بیشی نیست

رباعی شماره ۱۱۷ : آمد بر من چو در کفم زر پنداشت

رباعی شماره ۱۱۸ : آن آتش ساده که تو را خورد و بکاست

رباعی شماره ۱۱۹ : آن بت که جمال و زینت مجلس ماست

رباعی شماره ۱۲۰ : آن پیش روی که جان او پیش صف است

رباعی شماره ۱۲۱ : آن تلخ سخن ها که چنان دل شکن است

رباعی شماره ۱۲۲ : آنجا که تویی همه غم و جنگ و جفاست

رباعی شماره ۱۲۳ : آن جان که از او دلبر ما شادانست

رباعی شماره ۱۲۴ : آن جاه و جمالی که جهان‌افروز است

رباعی شماره ۱۲۵ : آن چشم فراز از پی تاب شده است

رباعی شماره ۱۲۶ : آن چشم که خون گشت غم او را جفت است

رباعی شماره ۱۲۷ : آن چیست کز او سماع ها را شرف است

رباعی شماره ۱۲۸ : آن چیست که لذتست از او در صورت

رباعی شماره ۱۲۹ : آن خواجه که بار او همه قند تر است

رباعی شماره ۱۳۰ : آن دم که مرا به گرد تو دورانست

رباعی شماره ۱۳۱ : آن را که بود کار نه زین مردانست

رباعی شماره ۱۳۲ : آن را که خدای چون تو یاری داده است

رباعی شماره ۱۳۳ : آن را که غمی باشد و بتواند گفت

رباعی شماره ۱۳۴ : آن روح که بسته بود در نقش صفات

رباعی شماره ۱۳۵ : آن روی ترش نیست چنینش فعل است

رباعی شماره ۱۳۶ : آن سایه ی تو جایگه و خانه ی ما است

رباعی شماره ۱۳۷ : آن شاه که خاک پای او تاج سر است

رباعی شماره ۱۳۸ : آن شب که تو را به خواب بینم پیداست

رباعی شماره ۱۳۹ : آن شه که ز چاکران بدخو نگریخت

رباعی شماره ۱۴۰ : آن عشق مجرد سوی صحرا می‌تاخت

رباعی شماره ۱۴۱ : آن قاضی ما چو دیگران قاضی نیست

رباعی شماره ۱۴۲ : آن کس که امید یاری غم داده است

رباعی شماره ۱۴۳ : آن کس که به روی خوب او رشک پریست

رباعی شماره ۱۴۴ : آن کس که تو را به چشم ظاهر دیده است

رباعی شماره ۱۴۵ : آن کس که درون سینه را دل پنداشت

رباعی شماره ۱۴۶ : آن کس که ز سر عاشقی باخبر است

رباعی شماره ۱۴۷ : آن کس که سرت برید غمخوار تو اوست

رباعی شماره ۱۴۸ : آن کس که نهال هوست او خیزانست

رباعی شماره ۱۴۹ : آن نور مبین که در جبین ما هست

رباعی شماره ۱۵۰ : آواز تو ارمغان نفخ صور است

رباعی شماره ۱۵۱ : از بس که دل تو دام حیلت افراخت

رباعی شماره ۱۵۲ : از بی‌یاری ظریف تر یاری نیست

رباعی شماره ۱۵۳ : از جمله طمع بریدنم آسانست

رباعی شماره ۱۵۴ : از حلقه ی گوش او دلم باخبر است

رباعی شماره ۱۵۵ : از دوستی دوست نگنجم در پوست

رباعی شماره ۱۵۶ : از دیدن اغیار چو ما را مدد است

رباعی شماره ۱۵۷ : از عهد مگو که او نه بر پای من است

رباعی شماره ۱۵۸ : از کفر و ز اسلام برون صحراییست

رباعی شماره ۱۵۹ : از نوح سفینه ایست میراث نجات

رباعی شماره ۱۶۰ : العین لفقدکم کثیرالعبرات

رباعی شماره ۱۶۱ : افغان کردم بر او فغانم می‌سوخت

رباعی شماره ۱۶۲ : افکند مرا دلم به غوغا و گریخت

رباعی شماره ۱۶۳ : امروز چه روز است که خورشید دوتاست

رباعی شماره ۱۶۴ : امروز در این خانه کسی رقصانست

رباعی شماره ۱۶۵ : امروز من و جام صبوحی در دست

رباعی شماره ۱۶۶ : امروز مهم دست زنان آمده است

رباعی شماره ۱۶۷ : امشب آمد خیال آن دلبر چست

رباعی شماره ۱۶۸ : امشب شب آن دولت بی‌پایانست

رباعی شماره ۱۶۹ : امشب شب آن است که جان شبهاست

رباعی شماره ۱۷۰ : امشب شب من بسی ضعیف و زار است

رباعی شماره ۱۷۱ : امشب منم و طواف کاشانه ی دوست

رباعی شماره ۱۷۲ : امشب هر دل که همچو مه در طلب است

رباعی شماره ۱۷۳ : اندر دل من درون و بیرون همه او است

رباعی شماره ۱۷۴ : اندر سر ما همت کاری دگر است

رباعی شماره ۱۷۵ : انصاف بده که عشق نیکوکار است

رباعی شماره ۱۷۶ : او پاک شده است و خاص کو در حرم است

رباعی شماره ۱۷۷ : ای آب حیات قطره از آب رخت

رباعی شماره ۱۷۸ : ای آمده بامداد شوریده و مست

رباعی شماره ۱۷۹ : ای آنکه درین جهان چو تو پاکی نیست

رباعی شماره ۱۸۰ : ای بنده بدان که خواجه ی شرق اینست

رباعی شماره ۱۸۱ : ای بی‌خبر از مغز شده غره به پوست

رباعی شماره ۱۸۲ : ای تن تو نمیری که چنان جان با توست

رباعی شماره ۱۸۳ : ای جان جهان جان و جهان باقی نیست

رباعی شماره ۱۸۴ : ای جان خبرت هست که جانان تو کیست

رباعی شماره ۱۸۵ : ای جان ز دل تو بر دل من راهست

رباعی شماره ۱۸۶ : ای حسرت خوبان جهان روی خوشت

رباعی شماره ۱۸۷ : ای خرمنت از سنبله ی آب حیات

رباعی شماره ۱۸۸ : ای خواجه تو را غم جمال و جاهست

رباعی شماره ۱۸۹ : ای در دل من نشسته شد وقت نشست

رباعی شماره ۱۹۰ : ای دل تا ریش و خسته می دارندت

رباعی شماره ۱۹۱ : ای دل تو و درد او که درمان اینست

رباعی شماره ۱۹۲ : ای دوست مکن که روزها را فرداست

رباعی شماره ۱۹۳ : ای ذکر تو مانع تماشای تو دوست

رباعی شماره ۱۹۴ : ای ساقی اگر سعادتی هست تو راست

رباعی شماره ۱۹۵ : ای ساقی جان مطرب ما را چه شده است

رباعی شماره ۱۹۶ : ای شب چه شبی که روزها چاکر توست

رباعی شماره ۱۹۷ : ای شب ز می تو مر مرا مستی نیست

رباعی شماره ۱۹۸ : ای طالب اگر تو را سر این راهست

رباعی شماره ۱۹۹ : ای عقل برو که عاقلی اینجا نیست

رباعی شماره ۲۰۰ : ای فکر تو بر بسته نه پایت باز است

رباعی شماره ۲۰۱ : ای کز تو دلم پر سمن و یاسمنست

رباعی شماره ۲۰۲ : ای لعل و عقیق و در دریای درست

رباعی شماره ۲۰۳ : این بانک خوش از جانب کیوان منست

رباعی شماره ۲۰۴ : این چرخ غلام طبع خود رایه ی ماست

رباعی شماره ۲۰۵ : این چرخ و فلک ها که حد بینش ماست

رباعی شماره ۲۰۶ : این جمله شراب های بی‌جام کراست

رباعی شماره ۲۰۷ : این جو که تو راست هر کسی جویان نیست

رباعی شماره ۲۰۸ : این سینه ی پرمشغله از مکتب اوست

رباعی شماره ۲۰۹ : این شکل سفالین تنم جام دلست

رباعی شماره ۲۱۰ : این عشق شهست و رایتش پیدا نیست

رباعی شماره ۲۱۱ : این غمزه که میرنی ز نوری دگر است

رباعی شماره ۲۱۲ : این فتنه که اندر دل تنگ است از چیست

رباعی شماره ۲۱۳ : این فصل بهار نیست فصلی دگر است

رباعی شماره ۲۱۴ : این گرمابه که خانه ی دیوانست

رباعی شماره ۲۱۵ : این مستی من ز باده ی حمرا نیست

رباعی شماره ۲۱۶ : این من نه منم آنکه منم گویی کیست

رباعی شماره ۲۱۷ : این نعره ی عاشقان ز شمع طرب است

رباعی شماره ۲۱۸ : این همدم اندرون که دم میدهدت

رباعی شماره ۲۱۹ : ای هر بیدار با خبرهای تو خفت

رباعی شماره ۲۲۰ : ای هرچه صدف بسته ی دریای لبت

رباعی شماره ۲۲۱ : ای همچو خر و گاو که و جو طلبت

رباعی شماره ۲۲۲ : با تو سخنان بی زبان خواهم گفت

رباعی شماره ۲۲۳ : با جان دو روزه تو چنان گشتی جفت

رباعی شماره ۲۲۴ : باد آمد و گل بر سر میخواران ریخت

رباعی شماره ۲۲۵ : با دشمن تو چو یار بسیار نشست

رباعی شماره ۲۲۶ : با دل گفتم که دل از او جیحونست

رباعی شماره ۲۲۷ : باران به سر گرم دلی بر میریخت

رباعی شماره ۲۲۸ : با روز بجنگیم که چون روز گذشت

رباعی شماره ۲۲۹ : بازآی که یار بر سر پیمانست

رباعی شماره ۲۳۰ : با شاه هر آنکسی که در خرگاهست

رباعی شماره ۲۳۱ : با شب گفتم گر به مهت ایمانست

رباعی شماره ۲۳۲ : تا شب میگو که روز ما را شب نیست

رباعی شماره ۲۳۳ : با عشق کلاه بر کمر دوز خوش است

رباعی شماره ۲۳۴ : با عشق نشین که گوهر کان تو است

رباعی شماره ۲۳۵ : با ما ز ازل رفته قراری دگر است

رباعی شماره ۲۳۶ : با نی گفتم که بر تو بیداد ز کیست

رباعی شماره ۲۳۷ : با هر که نشستی و نشد جمع دلت

رباعی شماره ۲۳۸ : با هستی و نیستیم بیگانگی است

رباعی شماره ۲۳۹ : پای تو گرفته‌ام ندارم ز تو دست

رباعی شماره ۲۴۰ : پایی که همی رفت به سروستان مست

رباعی شماره ۲۴۱ : برجه که سماع روح برپای شده است

رباعی شماره ۲۴۲ : برخیز و طواف کن بر آن قطب نجات

رباعی شماره ۲۴۳ : بر کان شکر چند مگس را غوغاست

رباعی شماره ۲۴۴ : بر ما رقم خطاپرستی همه هست

رباعی شماره ۲۴۵ : بر من در وصل بسته میدارد دوست

رباعی شماره ۲۴۶ : پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا

رباعی شماره ۲۴۷ : بر هر جایی که سرنهم مسجود اوست

رباعی شماره ۲۴۸ : بر هر جزوم نشان معشوق منست

رباعی شماره ۲۴۹ : بستم سر خم باده و بوی برفت

رباعی شماره ۲۵۰ : بگذشت سوار غیب و گردی برخاست

رباعی شماره ۲۵۱ : بگرفت دلت زانکه تو را دل نگرفت

رباعی شماره ۲۵۲ : پی بر به جهانی که چو خون در رگ ماست

رباعی شماره ۲۵۳ : بیچاره تر از عاشق بی صبر کجاست

رباعی شماره ۲۵۴ : بی‌دیده اگر راه روی عین خطاست

رباعی شماره ۲۵۵ : بیرون ز تن و جان و روان درویش است

رباعی شماره ۲۵۶ : بیرون ز جهان کفر و ایمان جاییست

رباعی شماره ۲۵۷ : بیرون ز جهان و جان یکی دایه ی ماست

رباعی شماره ۲۵۸ : بی‌یار نماند هرکه با یار بساخت

رباعی شماره ۲۵۹ : تا این فلک آینه‌گون بر کار است

رباعی شماره ۲۶۰ : تا با تو ز هستی تو هستی باقیست

رباعی شماره ۲۶۱ : تا چهره ی آفتاب جان رخشانست

رباعی شماره ۲۶۲ : تا حاصل دردم سبب درمان گشت

رباعی شماره ۲۶۳ : تا در دل من صورت آن رشک پریست

رباعی شماره ۲۶۴ : تا ظن نبری دور زمانم کشته است

رباعی شماره ۲۶۵ : تا ظن نبری که این زمین بیهوشست

رباعی شماره ۲۶۶ : تا عرش ز سودای رخش ولوله‌هاست

رباعی شماره ۲۶۷ : تا من بزیم پیشه و کارم اینست

رباعی شماره ۲۶۸ : تا مهر نگار باوفایم بگرفت

رباعی شماره ۲۶۹ : تنها نه همین خنده و سیماش خوشست

رباعی شماره ۲۷۰ : توبه چه کنم که توبه‌ام سایه ی توست

رباعی شماره ۲۷۱ : توبه کردم که تا جانم برجاست

رباعی شماره ۲۷۲ : توبه که دل خویش چو آهن کرده است

رباعی شماره ۲۷۳ : تو سیر شدی من نشدم درمان چیست

رباعی شماره ۲۷۴ : تو کان جهانی و جهان نیم جو است

رباعی شماره ۲۷۵ : تهدید عدو چه بشنود عاشق راست

رباعی شماره ۲۷۶ : جانا غم تو ز هرچه گویی بتر است

رباعی شماره ۲۷۷ : جانم بر آن جان جهان رو کرده است

رباعی شماره ۲۷۸ : جان و سر آن یار که او پرده در است

رباعی شماره ۲۷۹ : جانی که به راه عشق تو در خطر است

رباعی شماره ۲۸۰ : جانی که حریف بود بیگانه شده است

رباعی شماره ۲۸۱ : جانی که شراب عشق از آن سو خورده است

رباعی شماره ۲۸۲ : جانی و جهانی و جهان با تو خوش است

رباعی شماره ۲۸۳ : چشمت که همه جهان فسونش بگرفت

رباعی شماره ۲۸۴ : چشم تو ز روزگار خونریزتر است

رباعی شماره ۲۸۵ : چشمی دارم همه پر از صورت دوست

رباعی شماره ۲۸۶ : چنگی صنمی که ساز چنگش بنواست

رباعی شماره ۲۸۷ : چون دانستم که عشق پیوست منست

رباعی شماره ۲۸۸ : چون دلبر من میان دلداران نیست

رباعی شماره ۲۸۹ : چون دید مرا مست به هم برزد دست

رباعی شماره ۲۹۰ : چونی که ترش مگر شکربارت نیست

رباعی شماره ۲۹۱ : چیزیست که در تو بی تو جویان ویست

رباعی شماره ۲۹۲ : حاشا که به عالم از تو خوشتر یاریست

رباعی شماره ۲۹۳ : حاشا که دلم ز شب نشینی سیر است

رباعی شماره ۲۹۴ : خاک قدمت سعادت جان من است

رباعی شماره ۲۹۵ : خواهی که تو را کشف شود هستی دوست

رباعی شماره ۲۹۶ : خویی به جهان خوبتر از خوی تو نیست

رباعی شماره ۲۹۷ : خورشید رخت ز آسمان بیرونست

رباعی شماره ۲۹۸ : خورشید و ستارگان و بدر ما اوست

رباعی شماره ۲۹۹ : خیزید که آن یار سلامت برخاست

رباعی شماره ۳۰۰ : دایم ز ولایت علی خواهم گفت

رباعی شماره ۳۰۱ : در باغ من ار سرو و اگر گلزار است

رباعی شماره ۳۰۲ : در بتکده تا خیال معشوقه ی ما است

رباعی شماره ۳۰۳ : در خواب مهی دوش روانم دیده است

رباعی شماره ۳۰۴ : در دایره ی وجود موجود علیست

رباعی شماره ۳۰۵ : در دیده ی صورت ار تو را دامی هست

رباعی شماره ۳۰۶ : در راه طلب عاقل و دیوانه یکیست

رباعی شماره ۳۰۷ : در صورت توست آنچه معنا همه اوست

رباعی شماره ۳۰۸ : در ظاهر و باطن آنچه خیر است و شر است

رباعی شماره ۳۰۹ : در عشق اگر چه که قدم بر قدم است

رباعی شماره ۳۱۰ : در عشق تو هر حیله که کردم هیچست

رباعی شماره ۳۱۱ : در عشق که جز می بقا خوردن نیست

رباعی شماره ۳۱۲ : در عهد و وفا چنان که دلدار منست

رباعی شماره ۳۱۳ : در کوی غم تو صبر بی فرمانست

رباعی شماره ۳۱۴ : در مجلس عشاق قراری دگر است

رباعی شماره ۳۱۵ : در مرگ حیات اهل داد و دین است

رباعی شماره ۳۱۶ : در من غم شبکور چرا پیچیده است

رباعی شماره ۳۱۷ : درنه قدم ار چه راه بی‌پایانست

رباعی شماره ۳۱۸ : درنه قدمی که چشمه ی حیوانست

رباعی شماره ۳۱۹ : در وصل جمالش گل خندان منست

رباعی شماره ۳۲۰ : درویشی و عاشقی به هم سلطانیست

رباعی شماره ۳۲۱ : دستت دو و پایت دو و چشمت دو رواست

رباعی شماره ۳۲۲ : دلتنگم و دیدار تو درمان منست

رباعی شماره ۳۲۳ : دلدار اگر مرا بدراند پوست

رباعی شماره ۳۲۴ : دلدار ز پرده‌ای کز آن سوسو نیست

رباعی شماره ۳۲۵ : دلدار ظریف است و گناهنش اینست

رباعی شماره ۳۲۶ : دلدارم گفت کان فلان زنده ز چیست

رباعی شماره ۳۲۷ : دل در بر من زنده برای غم توست

رباعی شماره ۳۲۸ : دل در بر هر که هست از دلبر ماست

رباعی شماره ۳۲۹ : دل رفت بر کسی که بی ماش خوش است

رباعی شماره ۳۳۰ : دل رفت و سر راه دل استان بگرفت

رباعی شماره ۳۳۱ : دل یاد تو کرد چون به عشرت بنشست

رباعی شماره ۳۳۲ : دل یاد تو کرد چون طرب می انگیخت

رباعی شماره ۳۳۳ : دور است ز تو نظر بهانه اینست

رباعی شماره ۳۳۴ : دوش از سر لطف یار در من نگریست

رباعی شماره ۳۳۵ : دی آنکه ز سوی بام بر ما نگریست

رباعی شماره ۳۳۶ : دیوانه شدم خواب ز دیوانه خطاست

رباعی شماره ۳۳۷ : راهی ز زبان ما به دل پیوسته است

رباعی شماره ۳۳۸ : روزی ترش است و دیده ی ابرتر است

رباعی شماره ۳۳۹ : روزی که تو را ببینم آدینه ی ماست

رباعی شماره ۳۴۰ : روزی که مرا به نزد تو دورانست

رباعی شماره ۳۴۱ : زانروز که چشم من به رویت نگریست

رباعی شماره ۳۴۲ : زان روی که دل بسته ی آن زنجیر است

رباعی شماره ۳۴۳ : زان رونق هر سماع آواز دف است

رباعی شماره ۳۴۴ : زان می خوردم که روح پیمانه ی اوست

رباعی شماره ۳۴۵ : زان می مستم که نقش جامش عشق است

رباعی شماره ۳۴۶ : سرسبز بود خاک که آبش یار است

رباعی شماره ۳۴۷ : سر سخن دوست نمی آرم گفت

رباعی شماره ۳۴۸ : سرگشته چو آسیای گردان کنمت

رباعی شماره ۳۴۹ : سرگشته دلا به دوست از جان راهست

رباعی شماره ۳۵۰ : سرمایه ی عقل مرد دیوانگیست

رباعی شماره ۳۵۱ : سلطان ملاحت مه موزون منست

رباعی شماره ۳۵۲ : سنبل چو سر عقاب زلف تو نداشت

رباعی شماره ۳۵۳ : شاگرد توست دل که عشق آموز است

رباعی شماره ۳۵۴ : شاهی که شفیع هر گنه بود برفت

رباعی شماره ۳۵۵ : شب رو که شبت راهبر اسرار است

رباعی شماره ۳۵۶ : شمشیر ازل به دست مردان خداست

رباعی شماره ۳۵۷ : شمعی که در این خانه بدی خانه کجاست

رباعی شماره ۳۵۸ : صد بار بگفتمت چه هشیار و چه مست

رباعی شماره ۳۵۹ : عاشق نبود آنکه سبک چون جان نیست

رباعی شماره ۳۶۰ : عشق آمد و توبه را چو شیشه بشکست

رباعی شماره ۳۶۱ : عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

رباعی شماره ۳۶۲ : عشقت به دلم درآمد و شاد برفت

رباعی شماره ۳۶۳ : عشق تو چنین حکیم و استاد چراست

رباعی شماره ۳۶۴ : عشق تو در اطراف گیایی میتاخت

رباعی شماره ۳۶۵ : عشقی که از او وجود بی‌جان میزیست

رباعی شماره ۳۶۶ : عشقی نه به اندازه ی ما در سر ماست

رباعی شماره ۳۶۷ : عقل آمد و پند عاشقان پیش گرفت

رباعی شماره ۳۶۸ : عمریست که جان بنده بی خویشتن است

رباعی شماره ۳۶۹ : قومی غمگین و خود مدان غم ز کجاست

رباعی شماره ۳۷۰ : گر آتش دل نیست پس این دود چراست

رباعی شماره ۳۷۱ : گر آه کنم آه بدین قانع نیست

رباعی شماره ۳۷۲ : گر باد بر آن زلف پریشان زندت

رباعی شماره ۳۷۳ : گر بر سر شهوت و ریا خواهی رفت

رباعی شماره ۳۷۴ : گر جمله ی آفاق همه غم بگرفت

رباعی شماره ۳۷۵ : گر دامن وصل تو کشم جنگی نیست

رباعی شماره ۳۷۶ : گر در وصلی بهشت یا باغ اینست

رباعی شماره ۳۷۷ : گر دف نبود نیشکر او دف ماست

رباعی شماره ۳۷۸ : گر شرم همی از آن و این باید داشت

رباعی شماره ۳۷۹ : گرمای تموز از دل پردرد شماست

رباعی شماره ۳۸۰ : گر حلقه ی آن زلف چو شستت نگرفت

رباعی شماره ۳۸۱ : کس دل ندهد بدو که خونخوار منست

رباعی شماره ۳۸۲ : کس نیست که اندر هوسی شیدا نیست

رباعی شماره ۳۸۳ : گفتار تو زر و نعلت ار زرین است

رباعی شماره ۳۸۴ : گفتا که بیا سماع در کار شده‌است

رباعی شماره ۳۸۵ : گفتا که شکست توبه بازآمد مست

رباعی شماره ۳۸۶ : گفتم بجهم همچو کبوتر ز کفت

رباعی شماره ۳۸۷ : گفتم چشمم که هست خاک کویت

رباعی شماره ۳۸۸ : گفتم دلم از تو بوسه‌ای خواهانست

رباعی شماره ۳۸۹ : گفتم عشقت مرا بت و خویش منست

رباعی شماره ۳۹۰ : گفتم که بیا به چشم من درنگریست

رباعی شماره ۳۹۱ : گفتند که دل دگر هوایی می‌پخت

رباعی شماره ۳۹۲ : گفتم که دلم آلت و انگاز مست

رباعی شماره ۳۹۳ : گفتند که شش جهت همه نور خداست

رباعی شماره ۳۹۴ : گفتی چونی بنده چنانست که هست

رباعی شماره ۳۹۵ : گفتی گشتم ملول و سودام گرفت

رباعی شماره ۳۹۶ : کم باد سری که آن سران را پا نیست

رباعی شماره ۳۹۷ : کوچک بودن بزرگ را کوچک نیست

رباعی شماره ۳۹۸ : گویند بیا به باغ کانجا لاغ است

رباعی شماره ۳۹۹ : گویند که صاحب فنون عقل کل است

رباعی شماره ۴۰۰ : گویند که عشق عاقبت تسکین است

رباعی شماره ۴۰۱ : گویند مرا که این همه درد چراست

رباعی شماره ۴۰۲ : لطف تو جهانی و قرانی افراشت

رباعی شماره ۴۰۳ : ما را به جز این زبان زبانی دگر است

رباعی شماره ۴۰۴ : ما را بدم پیر نگه نتوان داشت

رباعی شماره ۴۰۵ : ما عاشق عشقیم که عشق است نجات

رباعی شماره ۴۰۶ : ما عاشق عشقیم و مسلمان دگر است

رباعی شماره ۴۰۷ : ماه عید است و خلق زیر و زبر است

رباعی شماره ۴۰۸ : ماهی تو که فتنه‌ای ندارم ز تو دست

رباعی شماره ۴۰۹ : ماهی که نه زیر و نی به بالاست کجاست

رباعی شماره ۴۱۰ : مرغ جان را میل سوی بالا نیست

رباعی شماره ۴۱۱ : مرغ دل من چو ترک این دانه گرفت

رباعی شماره ۴۱۲ : مر وصل تو را هزار صاحب هوس است

رباعی شماره ۴۱۳ : مست است دو چشمم از دو چشم مستت

رباعی شماره ۴۱۴ : مستم ز خمار عبهر جادویت

رباعی شماره ۴۱۵ : مستی ز ره آمد و به ما درپیوست

رباعی شماره ۴۱۶ : معشوق شراب‌خوار و بی سامانست

رباعی شماره ۴۱۷ : من آن توام کام منت باید جست

رباعی شماره ۴۱۸ : من بنده ی آن کسم که بی ماش خوش است

رباعی شماره ۴۱۹ : من زان جانم که جان ها را جانست

رباعی شماره ۴۲۰ : منصور حلاجی که اناالحق میگفت

رباعی شماره ۴۲۱ : من کوهم و قال من صدای یار است

رباعی شماره ۴۲۲ : من محو خدایم و خدا آن منست

رباعی شماره ۴۲۳ : میدان که در درون تو مثال غاریست

رباعی شماره ۴۲۴ : می‌گرییم زار و یار گوید زرقست

رباعی شماره ۴۲۵ : می‌گفت یکی پری که او ناپیداست

رباعی شماره ۴۲۶ : مینال که آن ناله شنو همسایه است

رباعی شماره ۴۲۷ : ناگاه برویید یکی شاخ نبات

رباعی شماره ۴۲۸ : ناگه ز درم درآمد آن دلبر مست

رباعی شماره ۴۲۹ : نه چرخ غلام طبع خود رایه ی ماست

رباعی شماره ۴۳۰ : نی با تو دمی نشستنم سامانست

رباعی شماره ۴۳۱ : نی بی‌زر و زور شه سپه بتوان داشت

رباعی شماره ۴۳۲ : هان ای دل خسته روز مردانگیست

رباعی شماره ۴۳۳ : هجران خواهی طریق عشاقانست

رباعی شماره ۴۳۴ : هر جان عزیز کو شناسای رهست

رباعی شماره ۴۳۵ : هر جان که از او دلبر ما شادانست

رباعی شماره ۴۳۶ : هر چند به حلم یار ما جورکش است

رباعی شماره ۴۳۷ : هرچند شکر لذت جان و جگر است

رباعی شماره ۴۳۸ : هرچند فراق پشت امید شکست

رباعی شماره ۴۳۹ : هر چند که بار آن شترها شکر است

رباعی شماره ۴۴۰ : هر درویشی که در شکست خویش است

رباعی شماره ۴۴۱ : هر ذره که چون گرسنه بر خوان خداست

رباعی شماره ۴۴۲ : هر ذره که در هوا و در کیوانست

رباعی شماره ۴۴۳ : هر ذره که در هوا و در هامونست

رباعی شماره ۴۴۴ : هر ذره و هر خیال چون بیداریست

رباعی شماره ۴۴۵ : هر روز به نو برآید آن دلبر مست

رباعی شماره ۴۴۶ : هر روز حجاب بی قراران بیش است

رباعی شماره ۴۴۷ : هر روز دلم در غم تو زارتر است

رباعی شماره ۴۴۸ : هر روز دل مرا سماع و طربیست

رباعی شماره ۴۴۹ : هر صورت کاید به از او امکان هست

رباعی شماره ۴۵۰ : هرکز ز دماغ بنده بوی تو نرفت

رباعی شماره ۴۵۱ : هشیار اگر زر است و گر زرین است

رباعی شماره ۴۵۲ : هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است

رباعی شماره ۴۵۳ : یاری که به حسن از صفت افزونست

رباعی شماره ۴۵۴ : یاری که به نزد او گل و خار یکیست

رباعی شماره ۴۵۵ : یاری که غمش دوای هر بیمار است

رباعی شماره ۴۵۶ : یکبار بمردم و مرا کس نگریست

رباعی شماره ۴۵۷ : یک چشم من از روز جدایی بگریست

ث : 

رباعی شماره ۴۵۸ : ای آنکه کنی کون و مکان را محدث

ج : 

رباعی شماره ۴۵۹ : ما را چو ز عشق میشود راست مزاج

ح : 

رباعی شماره ۴۶۰ : بودم شب و روز یار جویای صلاح

د : 

رباعی شماره ۴۶۱ : آبی که از این دیده چو خون میریزد

رباعی شماره ۴۶۲ : آنان که محققان این درگاهند

رباعی شماره ۴۶۳ : آن تازه تنی که در بلای تو بود

رباعی شماره ۴۶۴ : آنجا بنشین که همنشین مردانند

رباعی شماره ۴۶۵ : آنجا که به هر سخن دل ما گردد

رباعی شماره ۴۶۶ : آن خوبانی که فتنه ی بتکده‌اند

رباعی شماره ۴۶۷ : آن دشمن دوست روی دیدی که چه کرد

رباعی شماره ۴۶۸ : آن دل که به شاهد نهان درنگرد

رباعی شماره ۴۶۹ : آن دم که ز افلاک گهر ریز کند

رباعی شماره ۴۷۰ : آن ذره که جز همدم خورشید نشد

رباعی شماره ۴۷۱ : آن راحت جان گرد دلم میگردد

رباعی شماره ۴۷۲ : آن را که بضاعت قناعت باشد

رباعی شماره ۴۷۳ : آن را که به علم و عقل افراشته‌اند

رباعی شماره ۴۷۴ : آن را که خدای ناف بر عشق برید

رباعی شماره ۴۷۵ : آن را که ز عشق دوست بیداد رسد

رباعی شماره ۴۷۶ : آن را منگر که ذوفنون آید مرد

رباعی شماره ۴۷۷ : آن رفت که بودمی من از عشق تو شاد

رباعی شماره ۴۷۸ : آن روز که جان خرقه ی قالب پوشید

رباعی شماره ۴۷۹ : آن روز که جانم ره کیوان گیرد

رباعی شماره ۴۸۰ : آن روز که چشم تو ز من برگردد

رباعی شماره ۴۸۱ : آن روز که روز ابر و باران باشد

رباعی شماره ۴۸۲ : آن روز که عشق با دلم بستیزد

رباعی شماره ۴۸۳ : آن روز که کار وصل را ساز آید

رباعی شماره ۴۸۴ : آن روز که مهرکان گردون زده‌اند

رباعی شماره ۴۸۵ : آن سر که بود بی‌خبر از وی خسبد

رباعی شماره ۴۸۶ : آن طرفه جماعتی که جانشان بکشد

رباعی شماره ۴۸۷ : آن عشق که برق و بوش تا فرق رسید

رباعی شماره ۴۸۸ : آن کان نبات و تنگ شکر نامد

رباعی شماره ۴۸۹ : آن کز تو خدای این گدا میخواهد

رباعی شماره ۴۹۰ : آن کس که بر آتش جهانم بنهاد

رباعی شماره ۴۹۱ : آن کس که تو را بیند و خندان نشود

رباعی شماره ۴۹۲ : آن کس که تو را شناخت جان را چه کند

رباعی شماره ۴۹۳ : آن کس که از آب و گل نگاری دارد

رباعی شماره ۴۹۴ : آن کس که ز چرخ نیم نانی دارد

رباعی شماره ۴۹۵ : آن کس که ز دل دم اناالحق میزد

رباعی شماره ۴۹۶ : آن کس که مرا به صدق اقرار کند

رباعی شماره ۴۹۷ : آن کیست که بیرون درون می نگرد

رباعی شماره ۴۹۸ : آن لحظه که آن سرو روانم پرسید

رباعی شماره ۴۹۹ : آن لحظه که از پیرهنت بوی رسد

رباعی شماره  ۵۰۰ : آن نزدیکی که دلستان را باشد

رباعی شماره ۵۰۱ : آن وسوسه‌ای که شرمها را ببرد

رباعی شماره ۵۰۲ : آنها که به آتش خزان سوخته‌اند

رباعی شماره ۵۰۳ : آنها که به کوی عارفان افتادند

رباعی شماره ۵۰۴ : آنها که چو آب صافی و ساده روند

رباعی شماره ۵۰۵ : آنها که دل از الست مست آوردند

رباعی شماره ۵۰۶ : آنها که شب و روز تو را بر اثرند

رباعی شماره ۵۰۷ : آن یار که از طبیب دل برباید

رباعی شماره ۵۰۸ : آن یار که عقلها شکارش میشد

رباعی شماره ۵۰۹ : آهو بدود چو در پیش سگ بیند

رباعی شماره ۵۱۰ : اجری ده ارواحی و سلطان ابد

رباعی شماره ۵۱۱ : از آب حیات دوست بیمار نماند

رباعی شماره ۵۱۲ : از آتش سودای توام تابی بود

رباعی شماره ۵۱۳ : از آتش عشق تو جوانی خیزد

رباعی شماره ۵۱۴ : از آتش عشق دوست تفها بزنید

رباعی شماره ۵۱۵ : از آتش عشق سردها گرم شود

رباعی شماره ۵۱۶ : از آدمیی دمی به جایی ارزد

رباعی شماره ۵۱۷ : از تاب تو بی یار عدو میماند

رباعی شماره ۵۱۸ : از خاک کف پات سران حیرانند

رباعی شماره ۵۱۹ : از درد چو جان تو به فریاد آید

رباعی شماره ۵۲۰ : از دیدن رویی که تو را دیده بود

رباعی شماره ۵۲۱ : از شبنم عشق خاک آدم گل شد

رباعی شماره ۵۲۲ : از شربت سودای تو هر جان که مزید

رباعی شماره ۵۲۳ : از عشق تو دریا همه شور انگیزد

رباعی شماره ۵۲۴ : از عشق دلا نه بر زیان خواهی شد

رباعی شماره ۵۲۵ : از لشکر صبرم علمی بیش نماند

رباعی شماره ۵۲۶ : از لطف تو هیچ بنده نومید نشد

رباعی شماره ۵۲۷ : از ما بت عیار گریزان باشد

رباعی شماره ۵۲۸ : از نیکی تو طبع بداندیش نماند

رباعی شماره ۵۲۹ : از یاد خدای مرد مطلق خیزد

رباعی شماره ۵۳۰ : افسوس که طبع دلفروزیت نبود

رباعی شماره ۵۳۱ : اکنون که رخت جان جهانی بربود

رباعی شماره ۵۳۲ : امروز خوش است هر که او جان دارد

رباعی شماره ۵۳۳ : امروز ما یار جنون میخواهد

رباعی شماره ۵۳۴ : امشب چه لطیف و با نوا میگذرد

رباعی شماره ۵۳۵ : امشب ساقی به مشک می گردان کرد

رباعی شماره ۵۳۶ : امشب شب آن نیست که از خانه روند

رباعی شماره ۵۳۷ : اندر دل بی‌وفا غم و ماتم باد

رباعی شماره ۵۳۸ : اندر رمضان خاک تو زر میگردد

رباعی شماره ۵۳۹ : اندر ره فقر دیده نادیده کنند

رباعی شماره ۵۴۰ : اندر طلب آن قوم که بشتافته‌اند

رباعی شماره ۵۴۱ : اندیشه ی هشیار تو هشیار کشد

رباعی شماره ۵۴۲ : انوار صلاح دین برانگیخته باد

رباعی شماره ۵۴۳ : اول که رخم زرد و دلم پر خون بود

رباعی شماره ۵۴۴ : ای آن که ز تو مشکلم آسان گردد

رباعی شماره ۵۴۵ : ای آنکه نخست بر سحر چشم تو زد

رباعی شماره ۵۴۶ : ای از قدمت خاک زمین خرم و شاد

رباعی شماره ۵۴۷ : ای اطلس دعوی تو را معنی برد

رباعی شماره ۵۴۸ : ایام وصال یار گویی که نبود

رباعی شماره ۵۴۹ : ای اهل صفا که در جهان گردانید

رباعی شماره ۵۵۰ : ای اهل مناجات که در محرابید

رباعی شماره ۵۵۱ : ای دل اثر صبح گه شام که دید

رباعی شماره ۵۵۲ : ای دل اگرت رضای دلبر باید

رباعی شماره ۵۵۳ : ای دل این ره به قیل و قالت ندهند

رباعی شماره ۵۵۴ : ای دل سر آرزو به پای اندر بند

رباعی شماره ۵۵۵ : ای دوست مگو تو بنده‌ای یا آزاد

رباعی شماره ۵۵۶ : ای روز برآ که ذره‌ها رقص کنند

رباعی شماره ۵۵۷ : ای سر روان باد خزانت مرساد

رباعی شماره ۵۵۸ : ای عشق تو را پری و انسان دانند

رباعی شماره ۵۵۹ : ای عشق تویی ان عذابی لشدید

رباعی شماره ۵۶۰ : ای عشق که جان ها اثر جان تواند

رباعی شماره ۵۶۱ : ای قوم که برتر از مه و مهتابید

رباعی شماره ۵۶۲ : ای لشکر عشق اگرچه بس جبارید

رباعی شماره ۵۶۳ : ای مرغ عجب که صید تو شیرانند

رباعی شماره ۵۶۴ : این پرده ی دل دگر مکن تا نرود

رباعی شماره ۵۶۵ : این تنهایی هزار جان بیش ارزد

رباعی شماره ۵۶۶ : ای نرم دلانی که وفا میکارید

رباعی شماره ۵۶۷ : این سر که در این سینه ی ما میگردد

رباعی شماره ۵۶۸ : این صورت آدمی که درهم بستند

رباعی شماره ۵۶۹ : این طرفه که یار در دامن گنجد

رباعی شماره ۵۷۰ : این عشق به جانب دلیران گردد

رباعی شماره ۵۷۱ : این مست به باده‌ای دگر می‌گردد

رباعی شماره ۵۷۲ : این واقعه را سخت بگیری شاید

رباعی شماره ۵۷۳ : بار دگر این خسته جگر بازآمد

رباعی شماره ۵۷۴ : با روی تو هیچکس ز باغ اندیشد

رباعی شماره ۵۷۵ : با سود وصال تو زیانت نرسد

رباعی شماره ۵۷۶ : با هر که دمی عشق تو آمیخته شد

رباعی شماره ۵۷۷ : بخشای بر آن بنده که خوابش نبود

رباعی شماره ۵۷۸ : بر بنده بخند تا ثوابت باشد

رباعی شماره ۵۷۹ : بر خاک نظر کند چو بر ما گذرد

رباعی شماره ۵۸۰ : پرسیدم از آن کسی که برهان داند

رباعی شماره ۵۸۱ : پرسید مهم که چشم تو مه را دید

رباعی شماره ۵۸۲ : برقی که ز میغ آن جهان روی نمود

رباعی شماره ۵۸۳ : بر گور من آن کو گذرد مست شود

رباعی شماره ۵۸۴ : بر یار نظر کنم خجل میگردد

رباعی شماره ۵۸۵ : بس درمانها کان مدد درد شود

رباعی شماره ۵۸۶ : بسیار تو را خسته روان باید شد

رباعی شماره ۵۸۷ : بشنو اگرت تاب شنیدن باشد

رباعی شماره ۵۸۸ : بعضی به صفات حیدر کرارند

رباعی شماره ۵۸۹ : بویت آمد گریز را روی نماند

رباعی شماره ۵۹۰ : بوی دم مقبلان چو گل خوش باشد

رباعی شماره ۵۹۱ : بی‌بحر صفا گوهر ما سنگ آمد

رباعی شماره ۵۹۲ : بی‌تو جانا قرار نتوانم کرد

رباعی شماره ۵۹۳ : بیت و غزل و شعر مرا آب ببرد

رباعی شماره ۵۹۴ : بیدار شو ای دل که جهان می‌گذرد

رباعی شماره ۵۹۵ : پیران خرابات غمت بسیارند

رباعی شماره ۵۹۶ : بیزارم از آن آب که آتش نشود

رباعی شماره ۵۹۷ : بیزارم از آن لعل که پیروزه بود

رباعی شماره ۵۹۸ : بی‌عشق نشاط و عشرت افزون نشود

رباعی شماره ۵۹۹ : بیمارم و غم در امتحانم دارد

رباعی شماره ۶۰۰ : بی‌من به زبان من سخن می آید

رباعی شماره ۶۰۱ : پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد

رباعی شماره ۶۰۲ : بی‌یاری تو دل به سوی یار نشد

رباعی شماره ۶۰۳ : تا با غم عشق تو مرا کار افتاد

رباعی شماره ۶۰۴ : تا بنده ز خود فانی مطلق نشود

رباعی شماره ۶۰۵ : تا تو به خودی تو را به خود ره ندهد

رباعی شماره ۶۰۶ : تا در دل من عشق تو اندوخته شد

رباعی شماره ۶۰۷ : تا در طلب مات همی کام بود

رباعی شماره ۶۰۸ : تا رهبر تو طبع بدآموز بود

رباعی شماره ۶۰۹ : تا سر نشود یقین که سرکش نشود

رباعی شماره ۶۱۰ : تا گوهر جان در این طبایع افتاد

رباعی شماره ۶۱۱ : تا مدرسه و مناره ویران نشود

رباعی شماره ۶۱۲ : تا نی ببرید از نیستان استاد

رباعی شماره ۶۱۳ : تا یک هستی ز آسمان می‌آید

رباعی شماره ۶۱۴ : تنها بمرو که رهزنان بسیارند

رباعی شماره ۶۱۵ : تو جانی و هر زنده غم جان بکشد

رباعی شماره ۶۱۶ : تو هیچ نه‌ای و هیچ توبه ز وجود

رباعی شماره ۶۱۷ : تیری ز کمانچه ی ربابی بجهید

رباعی شماره ۶۱۸ : جامی که بگیرم میش انوار بود

رباعی شماره ۶۱۹ : جانا تبش عشق به غایت برسید

رباعی شماره ۶۲۰ : جان باز که وصل او به دستان ندهند

رباعی شماره ۶۲۱ : جان چو سمندرم نگاری دارد

رباعی شماره ۶۲۲ : جان را جستم به بحر مرجان آمد

رباعی شماره ۶۲۳ : جان روی به عالم همایون آورد

رباعی شماره ۶۲۴ : جان کیست که او بدیده کار تو کند

رباعی شماره ۶۲۵ : جان محرم درگاه همی باید برد

رباعی شماره ۶۲۶ : جانم ز هواهای تو یادی دارد

رباعی شماره ۶۲۷ : جانی که در او از تو خیالی باشد

رباعی شماره ۶۲۸ : جایی که در او چون تو نگاری باشد

رباعی شماره ۶۲۹ : جز دمدمه ی عشق تو در گوش نماند

رباعی شماره ۶۳۰ : جز صحبت عاشقان و مستان مپسند

رباعی شماره ۶۳۱ : چشمت صنما هزار دلدار کشد

رباعی شماره ۶۳۲ : چشم تو هزار سحر مطلق دارد

رباعی شماره ۶۳۳ : چشمی که نظر بدان گل و لاله کند

رباعی شماره ۶۳۴ : جودت همه آن کند که دریا نکند

رباعی شماره ۶۳۵ : جوزی که درونش مغز شیرین باشد

رباعی شماره ۶۳۶ : چون بدنامی به روزگاری افتد

رباعی شماره ۶۳۷ : چون خمر تو در ساغر ما درریزند

رباعی شماره ۶۳۸ : چون دیده بر آن عارض چون سیم افتاد

رباعی شماره ۶۳۹ : چون دیده برفت توتیای تو چه سود

رباعی شماره ۶۴۰ : چون روز وصال یار ما نیست پدید

رباعی شماره ۶۴۱ : چون زیر افکند در عراق آمیزد

رباعی شماره ۶۴۲ : چون شاهد پوشیده خرامان گردد

رباعی شماره ۶۴۳ : چون صبح ولای حق دمیدن گیرد

رباعی شماره ۶۴۴ : چون صورت تو در دل ما بازآید

رباعی شماره ۶۴۵ : چون نیستی تو محض اقرار بود

رباعی شماره ۶۴۶ : حاشا که دل از عشق جهان را نگرد

رباعی شماره ۶۴۷ : خاک توام و خدای حق میداند

رباعی شماره ۶۴۸ : خاموش مرا ز گفت و گفتار تو کرد

رباعی شماره ۶۴۹ : خوابم ز خیال روی تو پشت بداد

رباعی شماره ۶۵۰ : خواهم گردی که از هوای تو رسد

رباعی شماره ۶۵۱ : خواهم که دلم با غم هم‌خو باشد

رباعی شماره ۶۵۲ : خورشید که باشد که به روی تو رسد

رباعی شماره ۶۵۳ : خورشید که در خانه بقا می نکند

رباعی شماره ۶۵۴ : خورشید مگر بسته به پیشت میرد

رباعی شماره ۶۵۵ : خوش عادت خوش خو که محمد دارد

رباعی شماره ۶۵۶ : خون دل عاشقان چو جیحون گردد

رباعی شماره ۶۵۷ : دامان جلال تو ز دستم نشود

رباعی شماره ۶۵۸ : دانی صوفی بهر چه بسیار خورد

رباعی شماره ۶۵۹ : در باغ آیید و سبز پوشان نگرید

رباعی شماره ۶۶۰ : در باغ هزار شاهد مهرو بود

رباعی شماره ۶۶۱ : در بندم از آن دو زلف بند اندر بند

رباعی شماره ۶۶۲ : در حضرت حق ستوده درویشانند

رباعی شماره ۶۶۳ : در خدمتت ای جان چو بدن می افتد

رباعی شماره ۶۶۴ : درد و زخم ار زلف تو در چنگ آید

رباعی شماره ۶۶۵ : در راه طلب رسیده‌ای می باید

رباعی شماره ۶۶۶ : در سلسله‌ات هر آنکه پابست شود

رباعی شماره ۶۶۷ : در سینه ی هر که ذره‌ای دل باشد

رباعی شماره ۶۶۸ : در صحبت حق خموش می باید بود

رباعی شماره ۶۶۹ : در عشق اگر چه خرده بینم کردند

رباعی شماره ۶۷۰ : در عشق توام نصیحت و پند چه سود

رباعی شماره ۶۷۱ : در عشق توام وفا قرین می باید

رباعی شماره ۶۷۲ : در عشق تو عقل ذوفنون می خسبد

رباعی شماره ۶۷۳ : در عشق اگر دمی قرارت باشد

رباعی شماره ۶۷۴ : در عشق نه پستی نه بلندی باشد

رباعی شماره ۶۷۵ : در عشق هزار جان و دل بس نکند

رباعی شماره ۶۷۶ : در کام دل آنچه بود نفسم همه راند

رباعی شماره ۶۷۷ : در گریه ی خون مرا شکرخند تو کرد

رباعی شماره ۶۷۸ : در کوی خرابات تکبر نخرند

رباعی شماره ۶۷۹ : در لشکر عشق چونکه خونریز کنند

رباعی شماره ۶۸۰ : در مدرسه ی عشق اگر قال بود

رباعی شماره ۶۸۱ : در مطبخ عشق جز نکو را نکشند

رباعی شماره ۶۸۲ : در معنی هست و در عیان نیست که دید

رباعی شماره ۶۸۳ : در مغز فلک چو عشق تو جا گیرد

رباعی شماره ۶۸۴ : در میکده ی عشق چنین مست که دید

رباعی شماره ۶۸۵ : در نفی تو عقل را امان نتوان داد

رباعی شماره ۶۸۶ : درویش که اسرار جهان می بخشد

رباعی شماره ۶۸۷ : درویشی را به نقد دردی باید

رباعی شماره ۶۸۸ : دریا نکند سیر مرا جو چه کند

رباعی شماره ۶۸۹ : دردی داری که بحر را پر دارد

رباعی شماره ۶۹۰ : دست تو به جود طعنه بر میغ زند

رباعی شماره ۶۹۱ : دشنام که از لب تو مهوش باشد

رباعی شماره ۶۹۲ : دل با هوس تو زاد و بودی دارد

رباعی شماره ۶۹۳ : دلتنگ مشو که دلگشایی آمد

رباعی شماره ۶۹۴ : دل جمله حکایت از بهار تو کند

رباعی شماره ۶۹۵ : دل داد مرا که دلستان را بزدم

رباعی شماره ۶۹۶ : دلدار ابد گرد دلم می گردد

رباعی شماره ۶۹۷ : دل در پی دلدار بسی تاخت نشد

رباعی شماره ۶۹۸ : دل دوش در این عشق حریف ما بود

رباعی شماره ۶۹۹ : دل را بدهم پند که عمدا نرود

رباعی شماره ۷۰۰ : دل‌ها به سماع بی قرار افتادند

رباعی شماره ۷۰۱ : دل هر چه در آشکار و پنهان گوید

رباعی شماره ۷۰۲ : دوش آن بت من همچو مه گردون بود

رباعی شماره ۷۰۳ : دوش از قمر تو آسمان مینوشید

رباعی شماره ۷۰۴ : دو کون خیال خانه‌ای بیش نبود

رباعی شماره ۷۰۵ : دی باغ ز وی شکر سلامت میکرد

رباعی شماره ۷۰۶ : دی بنده بر آن قمر جانی شد

رباعی شماره ۷۰۷ : دی چشم تو رای سحر مطلق میزد

رباعی شماره ۷۰۸ : دیدم رخت از غم سر موییم نماند

رباعی شماره ۷۰۹ : دی میرفتی بر تو نظر میکردند

رباعی شماره ۷۱۰ : دیوانه میان خلق پیدا باشد

رباعی شماره ۷۱۱ : رفتم به در خانه ی آن خوش پیوند

رباعی شماره ۷۱۲ : رو دیده بدوز تا دلت دیده شود

رباعی شماره ۷۱۳ : روز آمد و غوغای تو در بر دارد

رباعی شماره ۷۱۴ : روز شادیست غم چرا باید خورد

رباعی شماره ۷۱۵ : روز محک محتشم و دون آمد

رباعی شماره ۷۱۶ : روزی که بود دلت ز جان پر از درد

رباعی شماره ۷۱۷ : روزی که جمال آن صنم دیده شود

رباعی شماره ۷۱۸ : روزی که خیال دلستان رقص کند

رباعی شماره ۷۱۹ : روزی که ز کار کمترک می‌آید

رباعی شماره ۷۲۰ : روزی که مرا عشق تو دیوانه کند

رباعی شماره ۷۲۱ : روزی که وجودها تولد گیرد

رباعی شماره ۷۲۲ : رو نیکی کن که دهر نیکی داند

رباعی شماره ۷۲۳ : زان آب که چرخ از آن به سر میگردد

رباعی شماره ۷۲۴ : زان مقصد صنع تو یکی نی ببرید

رباعی شماره ۷۲۵ : ز اول که مرا عشق نگارم بربود

رباعی شماره ۷۲۶ : زلفت چو بر آن لعل شکرخای زند

رباعی شماره ۷۲۷ : زلف تو به حسن ذوفنون ها بر زد

رباعی شماره ۷۲۸ : زندان تو از نجات خوشتر باشد

رباعی شماره ۷۲۹ : زنهار مگو که رهروان نیز نیند

رباعی شماره ۷۳۰ : سر دل عاشقان ز مطرب شنوید

رباعی شماره ۷۳۱ : سرمستان را ز محتسب ترسانند

رباعی شماره ۷۳۲ : سروی که ز باغ پاکبازان باشد

رباعی شماره ۷۳۳ : سرهای درختان گل تر میچینند

رباعی شماره ۷۳۴ : سرهای درختان گل رعنا چیدند

رباعی شماره ۷۳۵ : سودای تو را بهانه‌ای بس باشد

رباعی شماره ۷۳۶ : سوز دل عاشقان شررها دارد

رباعی شماره ۷۳۷ : شاد آن که جمال ماهتابش ببرد

رباعی شماره ۷۳۸ : شاد آن که ز دور ما یار ما بنماید

رباعی شماره ۷۳۹ : شادی همه طالبان که مطلوب رسید

رباعی شماره ۷۴۰ : شادم که غم تو در دل من گنجد

رباعی شماره ۷۴۱ : شادی زمانه با غمم برنامد

رباعی شماره ۷۴۲ : شاهیست که تو هرچه بپوشی داند

رباعی شماره ۷۴۳ : شب چون دل عاشقان پر از سودا شد

رباعی شماره ۷۴۴ : شب رفت کجا رفت همانجای که بود

رباعی شماره ۷۴۵ : شب گشت که خلقان همه در خواب روند

رباعی شماره ۷۴۶ : شور آوردم که گاو گردون نکشد

رباعی شماره ۷۴۷ : شور عجبی در سر ما میگردد

رباعی شماره ۷۴۸ : شیرین سخنی در دل ما می خندد

رباعی شماره ۷۴۹ : صافی صفت و پاک نظر باید بود

رباعی شماره ۷۵۰ : صبح آمد و وقت روشنایی آمد

رباعی شماره ۷۵۱ : صبح است و صبا مشک فشان می‌گذرد

رباعی شماره ۷۵۲ : صد بار ز سر برفت عقلم و آمد

رباعی شماره ۷۵۳ : صد سال بقای آن بت مهوش باد

رباعی شماره ۷۵۴ : صد مرحله زان سوی خرد خواهم شد

رباعی شماره ۷۵۵ : طاوس نه‌ای که بر جمالت نگرند

رباعی شماره ۷۵۶ : عارف چو گل و جز گل خندان نبود

رباعی شماره ۷۵۷ : عاشق باید که روز و شب باده خورد

رباعی شماره ۷۵۸ : عاشق تو یقین دان که مسلمان نبود

رباعی شماره ۷۵۹ : عاشق که به ناز و ناز کی فرد بود

رباعی شماره ۷۶۰ : عاشق که تواضع ننماید چه کند

رباعی شماره ۷۶۱ : عشاق به یک دم دو جهان دربازند

رباعی شماره ۷۶۲ : عشق آن باشد که خلق را دارد شاد

رباعی شماره ۷۶۳ : عشق آن خوشتر کز او بلاها خیزد

رباعی شماره ۷۶۴ : عشق از ازلست و تا ابد خواهد بود

رباعی شماره ۷۶۵ : عشق تو به هر صومعه مستی دارد

رباعی شماره ۷۶۶ : عشق تو خوشی چو قصد خونریز کند

رباعی شماره ۷۶۷ : عشق تو سلامت ز جهان می‌ببرد

رباعی شماره ۷۶۸ : عشقی آمد که عشقها سودا شد

رباعی شماره ۷۶۹ : عقل و دل من چه عیشها میداند

رباعی شماره ۷۷۰ : علم فقها ز شرع و سنت باشد

رباعی شماره ۷۷۱ : غم را بر او گزیده میباید کرد

رباعی شماره ۷۷۲ : غم را بر او گزیده میباید کرد

رباعی شماره ۷۷۳ : غم کیست که گرد دل مردان گردد

رباعی شماره ۷۷۴ : فردا که به محشر اندر آید زن و مرد

رباعی شماره ۷۷۵ : قاصد پی اینکه بنده خندان نشود

رباعی شماره ۷۷۶ : قد الفم ز مشق چون جیم افتاد

رباعی شماره ۷۷۷ : قومی به خرابات تو اندر بندند

رباعی شماره ۷۷۸ : کاری ز درون جان تو میباید

رباعی شماره ۷۷۹ : کامل صفتی راه فنا می‌پیمود

رباعی شماره ۷۸۰ : گر با دل و دنده هیچ کارم افتد

رباعی شماره ۷۸۱ : گر چرخ تو را خدمت پیوست کند

رباعی شماره ۷۸۲ : گر خواب تو را خواجه گرفتار کند

رباعی شماره ۷۸۳ : گر در طلبی ز چشمه در بر ناید

رباعی شماره ۷۸۴ : گر دریا را همه نهنگان گیرند

رباعی شماره ۷۸۵ : گر صبر کنم جامه ی جان میسوزد

رباعی شماره ۷۸۶ : گر صبر کنم دل از غمت تنگ آید

رباعی شماره ۷۸۷ : اگر عاشق را فنا و مردن باشد

رباعی شماره ۷۸۸ : گرما نه همه تنور سوزان باشد

رباعی شماره ۷۸۹ : گر مرده شود تن بر خود جاش کنند

رباعی شماره ۷۹۰ : گر نگریزی ز ما به نازی چه شود

رباعی شماره ۷۹۱ : گر هر دو جهان ز خار غم پر باشد

رباعی شماره ۷۹۲ : کس از خم چوگان تو گویی نبرد

رباعی شماره ۷۹۳ : کس واقف آن حضرت شاهانه نشد

رباعی شماره ۷۹۴ : کشتی چو به دریای روان میگذرد

رباعی شماره ۷۹۵ : گفتم بیتی نگار از من رنجید

رباعی شماره ۷۹۶ : گفتم جانی به ترک جان نتوان کرد

رباعی شماره ۷۹۷ : گفتم که به من رسید دردت بمزید

رباعی شماره ۷۹۸ : گفتم که ز خردی دل من نیست پدید

رباعی شماره ۷۹۹ : گفتی که بگو زبان چه محرم باشد

رباعی شماره ۸۰۰ : کو پای که او باغ و چمن را شاید

رباعی شماره ۸۰۱ : گوید چونی خوشی و در خنده شود

رباعی شماره ۸۰۲ : گویند که فردوس برین خواهد بود

رباعی شماره ۸۰۳ : کی باشدم این نیش به نوش تو رسد

رباعی شماره ۸۰۴ : کی غم خورد آنکه شاد مطلق باشد

رباعی شماره ۸۰۵ : کی غم خورد آنکه شاد مطلق باشد

رباعی شماره ۸۰۶ : کی گفت که آن زنده ی جاوید بمرد

رباعی شماره ۸۰۷ : لب های تو آنگه که به استیز بود

رباعی شماره ۸۰۸ : لعلیست که او شکر فروشی داند

رباعی شماره ۸۰۹ : ما بسته بدیم بند دیگر آمد

رباعی شماره ۸۱۰ : ما را غم عشق تو امان می ندهد

رباعی شماره ۸۱۱ : ما میخواهیم و دیگران میخواهند

رباعی شماره ۸۱۲ : ماهی که کمر گرد قمر می‌بندد

رباعی شماره ۸۱۳ : ماییم ز عشق یافته مرهم خود

رباعی شماره ۸۱۴ : مردان رهت که سر معنی دانند

رباعی شماره ۸۱۵ : مردان رهش زنده به جان دگرند

رباعی شماره ۸۱۶ : مردی که به هست و نیست قانع گردد

رباعی شماره ۸۱۷ : مرغ دل من ز بس که پرواز آورد

رباعی شماره ۸۱۸ : مرغی که ز باغ پاکبازان باشد

رباعی شماره ۸۱۹ : مرغی ملکی زان سوی گردون بپرد

رباعی شماره ۸۲۰ : مستان غمت بار دگر شوریدند

رباعی شماره ۸۲۱ : مشکین رسنت چو پرده ی ماه شود

رباعی شماره ۸۲۲ : مطرب خواهم که عاشق مست بود

رباعی شماره ۸۲۳ : معشوق چو آفتاب تابان گردد

رباعی شماره ۸۲۴ : معشوقه ی خانگی به کاری ناید

رباعی شماره ۸۲۵ : مگذار که غصه در میانت گیرد

رباعی شماره ۸۲۶ : مگذار که وسوسه زبونت گیرد

رباعی شماره ۸۲۷ : من بنده ی آن عقل کز او مجنون شد

رباعی شماره ۸۲۸ : من بنده ی آن قوم که خود را دانند

رباعی شماره ۸۲۹ : من بنده ی یاری که ملالش نبود

رباعی شماره ۸۳۰ : من بی‌خبرم خدای خود میداند

رباعی شماره ۸۳۱ : من چوب گرفتم به کفم عود آمد

رباعی شماره ۸۳۲ : مه را طرفی به ماه رو میماند

رباعی شماره ۸۳۳ : مه‌رویان را یکان یکان برشمرید

رباعی شماره ۸۳۴ : می‌آید یار و چون شکر میخندد

رباعی شماره ۸۳۵ : می‌جوشد دل که تا به جوش تو رسد

رباعی شماره ۸۳۶ : می‌گوید عشق هر که جان پیش کشد

رباعی شماره ۸۳۷ : نی آب روان ز ماهیان سیر شود

رباعی شماره ۸۳۸ : وقت است که بحر و بر فرو آسایند

رباعی شماره ۸۳۹ : و هو معکم از او خبر می‌آید

رباعی شماره ۸۴۰ : هان ای دل خسته وقت مرهم آمد

رباعی شماره ۸۴۱ : هر جا به جهان تخم وفا برکارند

رباعی شماره ۸۴۲ : هر چند دلم رضای او می‌جوید

رباعی شماره ۸۴۳ : هر چیز که بسیار شود خوار شود

رباعی شماره ۸۴۴ : هر دل که به سوی دلربایی نرود

رباعی شماره ۸۴۵ : هر روز دلم نوشکری نوش کند

رباعی شماره ۸۴۶ : هر شب که دل سپهر گلشن گردد

رباعی شماره ۸۴۷ : هر شب که ز سودای تو نوبت نزنند

رباعی شماره ۸۴۸ : هر عمر که بی‌دیدن اصحاب بود

رباعی شماره ۸۴۹ : هر قبض اثر علت اولی باشد

رباعی شماره ۸۵۰ : هرگز حق صحبت قدیمت نبود

رباعی شماره ۸۵۱ : هر کو بگشاده گرهی می‌بندد

رباعی شماره ۸۵۲ : هر لحظه همی خوانمش از راه بعید

رباعی شماره ۸۵۳ : هر لقمه ی خوش که بر دهان میگردد

رباعی شماره ۸۵۴ : هر موی ز زلف او یکی جان دارد

رباعی شماره ۸۵۵ : هستی اثری ز نرگس مست تو بود

رباعی شماره ۸۵۶ : هشدار که فضل حق به ناگاه آید

رباعی شماره ۸۵۷ : هل تا برود سرش به دیوار آید

رباعی شماره ۸۵۸ : هم کفرم و هم دینم و هم صافم و درد

رباعی شماره ۸۵۹ : همواره خوشی و دلکشی نامیزد

رباعی شماره ۸۶۰ : یاد تو کنم دلم تپیدن گیرد

رباعی شماره ۸۶۱ : یاران یاران ز هم جدایی مکنید

رباعی شماره ۸۶۲ : یاری خواهم که فتنه‌انگیز بود

رباعی شماره ۸۶۳ : یاری که مرا در غم خود می‌بندد

رباعی شماره ۸۶۴ : یک سو مشکوة امر پیغام نهاد

رباعی شماره ۸۶۵ : یک لحظه اگر نفس تو محکوم شود

ر: 

رباعی شماره ۸۶۶ : آن جمع کن جان پراکنده بیار

رباعی شماره ۸۶۷ : آن زلف سیاه و قد رعناش نگر

رباعی شماره ۸۶۸ : آن ساقی روح دردهد جام آخر

رباعی شماره ۸۶۹ : آن کس که تو را دیده بود ای دلبر

رباعی شماره ۸۷۰ : از عاشق بدنام بتا ننگ مدار

رباعی شماره ۸۷۱ : امروز شدم تشنه زبان مست و خمار

رباعی شماره ۸۷۲ : اندیشه ی دهرت ز چه بگداخت جگر

رباعی شماره ۸۷۳ : ای آمده ز آسمان درین عالم دیر

رباعی شماره ۸۷۴ : ای آنکه دلت باید بر وی مگذر

رباعی شماره ۸۷۵ : ای بوده سماع آسمان را ره و در

رباعی شماره ۸۷۶ : ای خاک درت ز آب کوثر خوشتر

رباعی شماره ۸۷۷ : ای دلبر عیار دل نیکوفر

رباعی شماره ۸۷۸ : ای دل بگذر ز عشق و معشوق و دیار

رباعی شماره ۸۷۹ : ای زاده ی ساقی هله از غم بگذر

رباعی شماره ۸۸۰ : ای ظل تو از سایه ی طوبی خوشتر

رباعی شماره ۸۸۱ : ای عشق خوشی چه خوش که از خوش خوشتر

رباعی شماره ۸۸۲ : ای مرد سماع معده را خالی دار

رباعی شماره ۸۸۳ : این صورت باغست و در او نیست ثمر

رباعی شماره ۸۸۴ : بالا بنگر دو چشم را بالا دار

رباعی شماره ۸۸۵ : بالا منشین که هست پستی خوشتر

رباعی شماره ۸۸۶ : با همت باز باش و با هیبت شیر

رباعی شماره ۸۸۷ : بسیار بخوانده‌ایم دستان و سمر

رباعی شماره ۸۸۸ : تا بتوانی مدام می‌باش به ذکر

رباعی شماره ۸۸۹ : تا چند کشی سخره ی نفست بیکار

رباعی شماره ۸۹۰ : چون از رخ یار بازگشتم به بهار

رباعی شماره ۸۹۱ : چون بت رخ توست بت‌پرستی خوشتر

رباعی شماره ۸۹۲ : چون دید رخ زرد من آن شهره نگار

رباعی شماره ۸۹۳ : خواهی بستان حلقه ی مستان بنگر

رباعی شماره ۸۹۴ : خورشید همی زرد شود بر دیوار

رباعی شماره ۸۹۵ : در باغ تو در نیامدم گرد آور

رباعی شماره ۸۹۶ : در خاک در وفای آن سیمین بر

رباعی شماره ۸۹۷ : در مصطبه‌ها گرد و خرابات نگر

رباعی شماره ۸۹۸ : در نوبت عشق چشم باشد بر یار

رباعی شماره ۸۹۹ : دست و دل ما هرچه تهی‌تر خوشتر

رباعی شماره ۹۰۰ : دوری ز برادر منافق بهتر

رباعی شماره ۹۰۱ : رفتم به سر گور نگار دلدار

رباعی شماره ۹۰۲ : روی چو مهت پیش چراغ اولی‌تر

رباعی شماره ۹۰۳ : زان ابروی چون کمانت ای بدر منیر

رباعی شماره ۹۰۴ : ساقی گفتم تو را می ساده بیار

رباعی شماره ۹۰۵ : سیلاب گرفت گرد ویرانه ی عمر

رباعی شماره ۹۰۶ : طبعم چو حیات یافت از جلوه ی ذکر

رباعی شماره ۹۰۷ : فرمود خدا به وحی کای پیغمبر

رباعی شماره ۹۰۸ : گر جان داری بیار جان باز آخر

رباعی شماره ۹۰۹ : گر در سر و چشم عقل داری و صبر

رباعی شماره ۹۱۰ : گر گل کارم بی تو نروید جز خار

رباعی شماره ۹۱۱ : گفتم بنما که چه کنم گفت بمیر

رباعی شماره ۹۱۲ : گفتم چشمم گفت به راهش میدار

رباعی شماره ۹۱۳ : گفتم چشمم گفت سحابی کم گیر

رباعی شماره ۹۱۴ : گفتی که برو به باغ خندیده بهار

رباعی شماره ۹۱۵ : گوش ما را بی دم اسرار مدار

رباعی شماره ۹۱۶ : مانند رخت به باغ دیدم دی نار

رباعی شماره ۹۱۷ : ماییم چو حال عاشقان زیر و زبر

رباعی شماره ۹۱۸ : مجموع تن و قالب خود را بنگر

رباعی شماره ۹۱۹ : مجنون و پریشان توام دستم گیر

رباعی شماره ۹۲۰ : من دم نزنم از این جهان دمگیر

رباعی شماره ۹۲۱ : من رنگ خزان دارم و تو رنگ بهار

رباعی شماره ۹۲۲ : من مسخره ی تو نیسستم ای فاجر

رباعی شماره ۹۲۳ : می‌آید گرگ نزد ما وقت سحر

رباعی شماره ۹۲۴ : هر دم دل جمع را برنجاند یار

رباعی شماره ۹۲۵ : هر دم دل خسته‌ام برنجاند یار

رباعی شماره ۹۲۶ : هین وقت صبوحست می ناب بیار

ز : 

رباعی شماره ۹۲۷ : آمد آمد آنکه نرفت او هرگز

رباعی شماره ۹۲۸ : آمد بر من دوش نگاری سر تیز

رباعی شماره ۹۲۹ : آمد دی دیوانه و شبهای دراز

رباعی شماره ۹۳۰ : آن تاب که من دانم و تو ای دل سوز

رباعی شماره ۹۳۱ : آن یار کشید باز دستم امروز

رباعی شماره ۹۳۲ : ای تنگ شکر از ترشان چشم بدوز

رباعی شماره ۹۳۳ : ای جان سماع و روزه و حج و نماز

رباعی شماره ۹۳۴ : ای جان لطیف بی غم عشق مساز

رباعی شماره ۹۳۵ : ای دل ز جفای دلستانان مگریز

رباعی شماره ۹۳۶ : ای دل همه رخت را در این کوی انداز

رباعی شماره ۹۳۷ : ای ذره ز خورشید توانی بگریز

رباعی شماره ۹۳۸ : ای صلح تو با بنده همه جنگ آمیز

رباعی شماره ۹۳۹ : ای عشق تو داده باز جان را پرواز

رباعی شماره ۹۴۰ : ای عشق نخسبی و نخفتی هرگز

رباعی شماره ۹۴۱ : ای کرده ز نقش آدمی چنگی ساز

رباعی شماره ۹۴۲ : ای لاله بیا و از رخم رنگ آموز

رباعی شماره ۹۴۳ : امروز خوشم به جان تو فردا نیز

رباعی شماره ۹۴۴ : امروز مرو از برم ای یار بساز

رباعی شماره ۹۴۵ : امشب که گشاده است صنم با ما راز

رباعی شماره ۹۴۶ : بازآمدم اینک که زنم آتش نیز

رباعی شماره ۹۴۷ : بازی بودم پریده از عالم راز

رباعی شماره ۹۴۸ : بنمای به من رخ خود ای شمع طراز

رباعی شماره ۹۴۹ : جهدی بکن ار پند پذیری دو سه روز

رباعی شماره ۹۵۰ : خواهی که ببینی تو به بیداری راز

رباعی شماره ۹۵۱ : درد تو علاج کس پذیرد هرگز

رباعی شماره ۹۵۲ : در سر هوس عشق تو دارم همه روز

رباعی شماره ۹۵۳ : دل آمد و گفت هست سوداش دراز

رباعی شماره ۹۵۴ : دل بر سر تو به دل نجوید هرگز

رباعی شماره ۹۵۵ : زین سنگدلان نشد دلی نرم هنوز

رباعی شماره ۹۵۶ : شب گشت و خبر نیست مرا از شب و روز

رباعی شماره ۹۵۷ : صد بار بگفتمت ز مستان مگریز

رباعی شماره ۹۵۸ : صد بار بگفت یار هر جا مگریز

رباعی شماره ۹۵۹ : گر بکشندم نگردم از عشق تو باز

رباعی شماره ۹۶۰ : گر در ره عشق او نباشی سرباز

رباعی شماره ۹۶۱ : گر گوهر طاعتی نسفتم هرگز

رباعی شماره ۹۶۲ : ماییم و تویی و خانه خالی برخیز

رباعی شماره ۹۶۳ : ماییم و دمی کوته و سودای دراز

رباعی شماره ۹۶۴ : ماییم و هوای یار مه رو شب و روز

رباعی شماره ۹۶۵ : مردانه بیا که نیست کار تو مجاز

رباعی شماره ۹۶۶ : معشوقه‌ی ما کران نگیرد هرگز

رباعی شماره ۹۶۷ : من بودم و دوش آن بت بنده نواز

رباعی شماره ۹۶۸ : من سیر نگشته‌ام ز تو یار هنوز

رباعی شماره ۹۶۹ : من همتیم کجا برد چون من باز

رباعی شماره ۹۷۰ : میگویدمی مرا نگار دلسوز

رباعی شماره ۹۷۱ : نی چاره‌ی آنکه با تو باشم همراز

رباعی شماره ۹۷۲ : هین وقت صبوحست میان شب و روز

رباعی شماره ۹۷۳ : یاری خواهی ز یار با یار بساز

رباعی شماره ۹۷۴ : یک شب چو ستاره گر نخسبی تا روز

س : 

رباعی شماره ۹۷۵ : آمد آمد ترش ترش یعنی بس

رباعی شماره ۹۷۶ : احوال دلم هر سحر از باد بپرس

رباعی شماره ۹۷۷ : از حادثه‌ی جهان زاینده مترس

رباعی شماره ۹۷۸ : از روز قیامت جهان‌سوز بترس

رباعی شماره ۹۷۹ : ای یوسف جان ز حال یعقوب بپرس

رباعی شماره ۹۸۰ : جانا صفت قدم ز ابروت بپرس

رباعی شماره ۹۸۱ : چون روبه من شدی تو از شیر مترس

رباعی شماره ۹۸۲ : دارد به قدح می حرامی که مپرس

رباعی شماره ۹۸۳ : دلدار چنان مشوش آمد که مپرس

رباعی شماره ۹۸۴ : رو در صف بندگان ما باش و مترس

رباعی شماره ۹۸۵ : رو مرکب عشق را قوی ران و مترس

رباعی شماره ۹۸۶ : رویم چو زر زمانه می‌بین و مپرس

رباعی شماره ۹۸۷ : زین عشق پر از قتل جهانسوز بترس

رباعی شماره ۹۸۸ : عاشق چو نمیشوی برو پشم بریس

رباعی شماره ۹۸۹ : مر تشنه‌ی عشق را شرابیست مترس

رباعی شماره ۹۹۰ : هستم ز غمش چنان پریشان که مپرس

ش : 

رباعی شماره ۹۹۱ : آتش در زن بگیر پا در کویش

رباعی شماره ۹۹۲ : آن دل که من آن خویش پنداشتمش

رباعی شماره ۹۹۳ : آن دم که حق بنده‌گزاری همه خوش

رباعی شماره ۹۹۴ : آن دیده که هست عاشق گلزارش

رباعی شماره ۹۹۵ : آن را که رسول دوست پنداشتمش

رباعی شماره ۹۹۶ : آن رند و قلندر نهان آمد فاش

رباعی شماره ۹۹۷ : آنکس که نظر کند به چشم مستش

رباعی شماره ۹۹۸ : از آتش تو فتاده جانم در جوش

رباعی شماره ۹۹۹ : امروز حریف عشق بانگی زد فاش

رباعی شماره ۱۰۰۰ : اندر بر خویشم بفشاری همه خوش

رباعی شماره ۱۰۰۱ : ای باد صبا به کوی آن دلبر کش

رباعی شماره ۱۰۰۲ : ای جان جهان و روشنایی همه خوش

رباعی شماره ۱۰۰۳ : ای چشم بیا دامن خود در خون کش

رباعی شماره ۱۰۰۴ : گفتی چونی بیا که چون روزم خوش

رباعی شماره ۱۰۰۵ : گه باده لقب نهادم و گه جامش

رباعی شماره ۱۰۰۶ : مرغان رفتند بر سلیمان به خروش

رباعی شماره ۱۰۰۷ : من شیشه زنم بر آن دل سنگ خوشش

رباعی شماره ۱۰۰۸ : ناگه بزدم دست به سوی جیبش

رباعی شماره ۱۰۰۹ : نیمی دف من به موش داری همه خوش

رباعی شماره ۱۰۱۰ : هان ای دل تشنه جوی را جویان باش

رباعی شماره ۱۰۱۱ : هرچند ملولی نفسی با ما باش

رباعی شماره ۱۰۱۲ : ای دل برو از عاقبت اندیشان باش

رباعی شماره ۱۰۱۳ : ای روز نشاط و روشنی وقت تو خوش

رباعی شماره ۱۰۱۴ : ای روی چو آفتاب تو شادی کش

رباعی شماره ۱۰۱۵ : ای زلف پر از مشک تتاری همه خوش

رباعی شماره ۱۰۱۶ : ای سودایی برو پی سودا باش

رباعی شماره ۱۰۱۷ : ای عشق بتا به تلخ خویان خو بخش

رباعی شماره ۱۰۱۸ : ای کرده ی پنج شمع روشن هوسش

رباعی شماره ۱۰۱۹ : ای گنج بیا زود به ویرانه ی خویش

رباعی شماره ۱۰۲۰ : ای یار مرا موافقی وقتت خوش

رباعی شماره ۱۰۲۱ : با دل گفتم ز دیگران بیش مباش

رباعی شماره ۱۰۲۲ : با پیر خرد نهفته میگفتم دوش

رباعی شماره ۱۰۲۳ : با ما چو نه‌ای مشو رفیق اوباش

رباعی شماره ۱۰۲۴ : بر جان و دل و دیده سواری همه خوش

رباعی شماره ۱۰۲۵ : بر دل چو شکفته گشت اسرار غمش

رباعی شماره ۱۰۲۶ : بر من نگریست نرگس خمارش

رباعی شماره ۱۰۲۷ : بیچاره دل سوخته ی محنت کش

رباعی شماره ۱۰۲۸ : پیوسته مرید حق شو و باقی باش

رباعی شماره ۱۰۲۹ : تا بتوانی تو جامه ی عشق مپوش

رباعی شماره ۱۰۳۰ : تا در نزنی بهر چه داری آتش

رباعی شماره ۱۰۳۱ : جان جانی بیا میان جان باش

رباعی شماره ۱۰۳۲ : چون رنگ بدزدید گل از رخسارش

رباعی شماره ۱۰۳۳ : خاییدن آن لب که چشیدی شکرش

رباعی شماره ۱۰۳۴ : دانم که برای ما نخفتی همه دوش

رباعی شماره ۱۰۳۵ : از انجمنی نشسته دیدم دوشش

رباعی شماره ۱۰۳۶ : در حلقه ی مستان تو ای دلبر دوش

رباعی شماره ۱۰۳۷ : در مجلس سلطان بشکستم جامش

رباعی شماره ۱۰۳۸ : دلدار مرا وعده دهد نشنومش

رباعی شماره ۱۰۳۹ : دل یاد تو آرد برود هوش ز هوش

رباعی شماره ۱۰۴۰ : رفت آنکه نبود کس به خوبی یارش

رباعی شماره ۱۰۴۱ : سودای توام در جنون میزد دوش

رباعی شماره ۱۰۴۲ : سوگند بدان دل که شده است او پستش

رباعی شماره ۱۰۴۳ : شب چیست برای ما زمان نالش

رباعی شماره ۱۰۴۴ : کاری کردم نگه نکردم پس و پیش

رباعی شماره ۱۰۴۵ : گر می‌کشدم غم تو هر دم تو مکش

رباعی شماره ۱۰۴۶ : گر ناله کنم گوید یعقوب مباش

ع :

رباعی شماره ۱۰۴۷ : گفتم چشمم گفت که جیحون کنمش

ض : 

رباعی شماره ۱۰۴۸ : الجوهر فقر و سوی الفقر عرض

ع : 

رباعی شماره ۱۰۴۹ : امروز سماعست و سماعست و سماع

رباعی شماره ۱۰۵۰ : صد موج زند بهر دل از یاد سماع

رباعی شماره ۱۰۵۱ : عاشق گردد بگرد اطلال و ربوع

رباعی شماره ۱۰۵۲ : مهمان توایم ما و مهمان سماع

رباعی شماره ۱۰۵۳ : هر روز بیاید آن سپهدار سماع

غ : 

رباعی شماره ۱۰۵۴ : ای بنده ی سردی به زمستان چون زاغ

رباعی شماره ۱۰۵۵ : بلبل آمد به باغ و رستیم ز زاغ

رباعی شماره ۱۰۵۶ : گر با دیگری مجلس میسازم و لاغ

رباعی شماره ۱۰۵۷ : گفتی مگری چو ابر در فرقت باغ

رباعی شماره ۱۰۵۸ : گویند که عشق بانک نامست دروغ

رباعی شماره ۱۰۵۹ : گویند که یار را وفا نیست دروغ

ف : 

رباعی شماره ۱۰۶۰ : از دل سوی دلدار شکافست شکاف

رباعی شماره ۱۰۶۱ : امروز طوافست طوافست طواف

رباعی شماره ۱۰۶۲ : با زنگی امشب چو شدستی به مصاف

رباعی شماره ۱۰۶۳ : در فقر فقیر باش و در صفوت صاف

رباعی شماره ۱۰۶۴ : گویند مرا چند بخندی ز گزاف

رباعی شماره ۱۰۶۵ : مهمان تو نیست دو سه روز و گزاف

ق : 

رباعی شماره ۱۰۶۶ : آن تاق که نیست جفتش اندر آفاق

رباعی شماره ۱۰۶۷ : آنکس که تو را بدید ای خوب اخلاق

رباعی شماره ۱۰۶۸ : ای داروی فربهی جان عاشق

رباعی شماره ۱۰۶۹ : تمکین و قرار من که دارد در عشق

رباعی شماره ۱۰۷۰ : لو کان اقل هذه الاشواق

رباعی شماره ۱۰۷۱ : هر دل که طواف کرد گرد در عشق

رباعی شماره ۱۰۷۲ : هر روز به نو برآید آن دلبر عشق

ک : 

رباعی شماره ۱۰۷۳ : چون گشت طلسم جسم آدم چالاک

رباعی شماره ۱۰۷۴ : حاشا که شود سینه ی عاشق غمناک

رباعی شماره ۱۰۷۵ : خندید فرح تا بزنی انگشتک

رباعی شماره ۱۰۷۶ : در بحر صفا گداختم همچو نمک

گ : 

رباعی شماره ۱۰۷۷ : آنجا که عنایتست چه صلح و چه جنگ

رباعی شماره ۱۰۷۸ : با همت باز باش و با کبر پلنگ

رباعی شماره ۱۰۷۹ : برزن به سوی صحبت نادانان سنگ

رباعی شماره ۱۰۸۰ : چون چنگ خودت بگیرم اندر بر تنگ

رباعی شماره ۱۰۸۱ : میگردد این روی جهان رنگ به رنگ

رباعی شماره ۱۰۸۲ : یک چند میان خلق کردیم درنگ

ل : 

رباعی شماره ۱۰۸۳ : آنکس که تو را دید و نخندید چو گل

رباعی شماره ۱۰۸۴ : آن می که گشود مرغ جان را پر و بال

رباعی شماره ۱۰۸۵ : آواز گرفته است خروشان مینال

رباعی شماره ۱۰۸۶ : از عقل دلیل آمد و از عشق خلیل

رباعی شماره ۱۰۸۷ : از من زر و دل خواستی ای مهر گسل

رباعی شماره ۱۰۸۸ : اسرار حقیقت نشود حل به سوال

رباعی شماره ۱۰۸۹ : این عشق کمالست و کمالست و کمال

رباعی شماره ۱۰۹۰ : این نکته شنو ز بنده ای شمع چگل

رباعی شماره ۱۰۹۱ : پر از عیسی است این جهان مالامال

رباعی شماره ۱۰۹۲ : جانی دارم لجوج و سرمست و فضول

رباعی شماره ۱۰۹۳ : چون آمده‌ای در این بیابان حاصل

رباعی شماره ۱۰۹۴ : چون دم زدی از مهر رخ یار ای دل

رباعی شماره ۱۰۹۵ : حاشا که کند دل به دگر جا منزل

رباعی شماره ۱۰۹۶ : الخمر و من الزق ینادیک تعال

رباعی شماره ۱۰۹۷ : در خاموشی چرا شوی کند و ملول

رباعی شماره ۱۰۹۸ : در عشق تو را جزو زند آنگه کل

رباعی شماره ۱۰۹۹ : عشقی به کمال و دلربایی به جمال

رباعی شماره ۱۱۰۰ : عشقی دارم پاکتر از آب زلال

رباعی شماره ۱۱۰۱ : عمری به هوس در تک و تاز آمد دل

رباعی شماره ۱۱۰۲ : عندی جمل و من اشتیاق و فصول

رباعی شماره ۱۱۰۳ : مردا منشین جز که به پهلوی رجال

رباعی شماره ۱۱۰۴ : ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل

رباعی شماره ۱۱۰۵ : نومید مشو امید میدار ای دل

رباعی شماره ۱۱۰۶ : هم شاهد دیده‌ای و هم شاهد دل

رباعی شماره ۱۱۰۷ : یاران که در این بساط کردند نزول

رباعی شماره ۱۱۰۸ : یا من هو سیدی و اعلا و اجل

م : 

رباعی شماره ۱۱۰۹ : آمد بت خوش عربده ی می‌کشیم

رباعی شماره ۱۱۱۰ : آمد شد خود به کوی تو می‌بینم

رباعی شماره ۱۱۱۱ : آن باده که بر جسم حرامست حرام

رباعی شماره ۱۱۱۲ : آن خوش سخنان که ما بگفتیم به هم

رباعی شماره ۱۱۱۳ : آن کس که به آب دیده‌اش میجویم

رباعی شماره ۱۱۱۴ : آن کس که ببست خواب ما را بستم

رباعی شماره ۱۱۱۵ : آنم که چو غمخوار شوم من شادم

رباعی شماره ۱۱۱۶ : آن وقت آمد که ما به تو پردازیم

رباعی شماره ۱۱۱۷ : آنها که به پیش دلستان میگردم

رباعی شماره ۱۱۱۸ : آواز تو بشنوم خوش آوازه شوم

رباعی شماره ۱۱۱۹ : آواز سرافیل طرب میرسدم

رباعی شماره ۱۱۲۰ : از باد همه پیام او میشنوم

رباعی شماره ۱۱۲۱ : از بس که به نزدیک توام من دورم

رباعی شماره ۱۱۲۲ : از بلبل سرمست نوایی شنوم

رباعی شماره ۱۱۲۳ : از بهر تو صد بار ملامت بکشم

رباعی شماره ۱۱۲۴ : از بهر تو گر جان بدهم خوش میرم

رباعی شماره ۱۱۲۵ : از ثور فلک شیر وفا میدوشم

رباعی شماره ۱۱۲۶ : از چشم تو سحر مطلق آموخته‌ام

رباعی شماره ۱۱۲۷ : از جوی خوشاب دوست آبی خوردم

رباعی شماره ۱۱۲۸ : از خاک در تو چون جدا میباشم

رباعی شماره ۱۱۲۹ : از خویشتن بجستن آرزو میکندم

رباعی شماره ۱۱۳۰ : از خویش خوشم زنی نباشد خویشم

رباعی شماره ۱۱۳۱ : از درد همیشه من دوا می‌بینم

رباعی شماره ۱۱۳۲ : از روی تو من همیشه گلشن بودم

رباعی شماره ۱۱۳۳ : از سوز غم تو آتشی میطلبم

رباعی شماره ۱۱۳۴ : از شور و جنون رشک جنان را بزدم

رباعی شماره ۱۱۳۵ : از صنع برآیم بر صانع باشم

رباعی شماره ۱۱۳۶ : از طبع ملول دوست ما می دانیم

رباعی شماره ۱۱۳۷ : از عشق تو گشتم ارغنون عالم

رباعی شماره ۱۱۳۸ : از عشق تو من بلند قد میگردم

رباعی شماره ۱۱۳۹ : از مطبخ غمهات بلا میرسدم

رباعی شماره ۱۱۴۰ : از هر چه که آن خوشست نهی است مدام

رباعی شماره ۱۱۴۱ : اسرار ز دست دادمی نتوانم

رباعی شماره ۱۱۴۲ : افتاده مرا عجب شکاری چه کنم

رباعی شماره ۱۱۴۳ : المنة لله که به تو پیوستم

رباعی شماره ۱۱۴۴ : امروز چو حلقه مانده بیرون دریم

رباعی شماره ۱۱۴۵ : امروز همه روز به پیش نظرم

رباعی شماره ۱۱۴۶ : امروز یکی گردش مستانه کنم

رباعی شماره ۱۱۴۷ : امشب که حریف دلبر دلداریم

رباعی شماره ۱۱۴۸ : امشب که حریف مشتری و ماهم

رباعی شماره ۱۱۴۹ : امشب که شراب جان مدامست مدام

رباعی شماره ۱۱۵۰ : امشب که غم عشق مدامست مدام

رباعی شماره ۱۱۵۱ : امشب که مه عشق تمامست تمام

رباعی شماره ۱۱۵۲ : امشب که همی رسد ز دلدار سلام

رباعی شماره ۱۱۵۳ : امشب همه شب نشسته اندر حزنم

رباعی شماره ۱۱۵۴ : اندر طلب دوست همی بشتابم

رباعی شماره ۱۱۵۵ : انگورم و در زیر لگد میگردم

رباعی شماره ۱۱۵۶ : ای آنکه چو ماه من گذاران توام

رباعی شماره ۱۱۵۷ : ای از تو برون ز خانه‌ها جای دلم

رباعی شماره ۱۱۵۸ : ای بانک رباب از تو تابی دارم

رباعی شماره ۱۱۵۹ : ای جان و جهان و جان و جهان گم کردم

رباعی شماره ۱۱۶۰ : ای دوست شکارم و شکاری دارم

رباعی شماره ۱۱۶۱ : ای دل چو به هر خسی نشینی چه کنم

رباعی شماره ۱۱۶۲ : ای دل ز جهانیان چرا داری بیم

رباعی شماره ۱۱۶۳ : ای راحت و آرامگه پیوستم

رباعی شماره ۱۱۶۴ : ای عشق که هستی به یقین معشوقم

رباعی شماره ۱۱۶۵ : ای نرگس پر خواب ربودی خوابم

رباعی شماره ۱۱۶۶ : این گردش را ز جان خود دزدیدم

رباعی شماره ۱۱۶۷ : با تو قصص درد و فغان میگویم

رباعی شماره ۱۱۶۸ : با درد بساز چون دوای تو منم

رباعی شماره ۱۱۶۹ : باز آمدم و برابرت بنشستم

رباعی شماره ۱۱۷۰ : باز آمد و باز آمد ره بگشاییم

رباعی شماره ۱۱۷۱ : با سرکشی عشق اگر سر دارم

رباعی شماره ۱۱۷۲ : باغی که من از بهار او بشکفتم

رباعی شماره ۱۱۷۳ : بالا سر او دست زند این دستم

رباعی شماره ۱۱۷۴ : با ملک غمت چرا تکبر نکنم

رباعی شماره ۱۱۷۵ : بخروشیدم گفت خموشت خواهم

رباعی شماره ۱۱۷۶ : بر بوی تو هر کجا گلی دیدستم

رباعی شماره ۱۱۷۷ : بر بوی وفا دست زنانت باشم

رباعی شماره ۱۱۷۸ : بر زلف تو گر دست درازی کردم

رباعی شماره ۱۱۷۹ : بر شاه حبش زنیم و بر قیصر روم

رباعی شماره ۱۱۸۰ : بر میکده وقف است دلم سرمستم

رباعی شماره ۱۱۸۱ : بر یاد لبت لعل نگین می‌بوسم

رباعی شماره ۱۱۸۲ : بوی دهن تو از چمن می‌شنوم

رباعی شماره ۱۱۸۳ : بهر تو زنم نوا چو نی برگیرم

رباعی شماره ۱۱۸۴ : بی دف بر ما میا که ما در سوریم

رباعی شماره ۱۱۸۵ : بیرون ز دو کون من مرادی دارم

رباعی شماره ۱۱۸۶ : بیکار شدم ای غم عشقت کارم

رباعی شماره ۱۱۸۷ : بیگانه مگیرید مرا زین کویم

رباعی شماره ۱۱۸۸ : بیگاه شد و ز بیگهی من شادم

رباعی شماره ۱۱۸۹ : تا آتش و آب عشق بشناخته‌ام

رباعی شماره ۱۱۹۰ : تا ترک دل خویش نگیری ندهم

رباعی شماره ۱۱۹۱ : تا جان دارم بنده‌ی مرجان توام

رباعی شماره ۱۱۹۲ : تا چند به هرزه چون غباری گردم

رباعی شماره ۱۱۹۳ : تا چند چو دف دست ستمهات خورم

رباعی شماره ۱۱۹۴ : تا خواسته‌ام از تو تو را خواسته‌ام

رباعی شماره ۱۱۹۵ : تا روی تو دیدم از جهان سیر شدم

رباعی شماره ۱۱۹۶ : تا زلف تو را به جان و دل بنده شدیم

رباعی شماره ۱۱۹۷ : تا شمع تو افروخته پروانه شدم

رباعی شماره ۱۱۹۸ : تا ظن نبری که از تو بگریخته‌ام

رباعی شماره ۱۱۹۹ : تا ظن نبری که از غمانت رستم

رباعی شماره ۱۲۰۰ : تا ظن نبری که من دویی می‌بینم

رباعی شماره ۱۲۰۱ : تا ظن نبری که من کمت می‌بینم

رباعی شماره ۱۲۰۲ : تا کاسه‌ی دوغ خویش باشد پیشم

رباعی شماره ۱۲۰۳ : تا کی ز زمانه رنگ و بو را بینم

رباعی شماره ۱۲۰۴ : تا میرود آن نگار ما میرانیم

رباعی شماره ۱۲۰۵ : تو بحر لطافتی و ما همچو کفیم

رباعی شماره ۱۲۰۶ : جان را که در این خانه وثاقش دادم

رباعی شماره ۱۲۰۷ : جانی که در او دو صد جهان میدانم

رباعی شماره ۱۲۰۸ : چندانکه به کار خود فرو می‌بینم

رباعی شماره ۱۲۰۹ : چون تاج منی ز فرق خود افکندیم

رباعی شماره ۱۲۱۰ : چون مار ز افسون کسی می‌پیچم

رباعی شماره ۱۲۱۱ : چون می‌دانی که از نکویی دورم

رباعی شماره ۱۲۱۲ : حاشا که ز زخم تیر و خنجر ترسیم

رباعی شماره ۱۲۱۳ : خواهم که به عشق تو ز جان برخیزم

رباعی شماره ۱۲۱۴ : خود راز چنین لطف چه مانع باشیم

رباعی شماره ۱۲۱۵ : خیزید که تا بر شب مهتاب زنیم

رباعی شماره ۱۲۱۶ : در آتش خویش چون دمی جوش کنم

رباعی شماره ۱۲۱۷ : در باغ شدم صبوح و گل می‌چیدم

رباعی شماره ۱۲۱۸ : در بحر خیال غرقه‌ی گردابم

رباعی شماره ۱۲۱۹ : در چنگ توام بتا در آن چنک خوشم

رباعی شماره ۱۲۲۰ : در دور سپهر و مهر ساقی ماییم

رباعی شماره ۱۲۲۱ : دز دوستیت خون جگر را بخورم

رباعی شماره ۱۲۲۲ : در عالم گل گنج نهانی ماییم

رباعی شماره ۱۲۲۳ : در عشق تو گر دل بدهم جان ببرم

رباعی شماره ۱۲۲۴ : در عشق تو معرفت خطا دانستیم

رباعی شماره ۱۲۲۵ : در کوی خرابات گذر میکردم

رباعی شماره ۱۲۲۶ : در کوی خرابات نگاری دیدم

رباعی شماره ۱۲۲۷ : در هر فلکی مردمکی می‌بینم

رباعی شماره ۱۲۲۸ : دستارم و جبه و سرم هر سه به هم

رباعی شماره ۱۲۲۹ : دشنامم ده که مست دشنام توام

رباعی شماره ۱۲۳۰ : دلدار چو دید خسته و غمگینم

رباعی شماره ۱۲۳۱ : دل راز وثاق سینه آواره کنم

رباعی شماره ۱۲۳۲ : دل میگوید که نقد این باغ دریم

رباعی شماره ۱۲۳۳ : دوش آمده بود از سر لطفی یارم

رباعی شماره ۱۲۳۴ : دوش از سر مستی بخراشید رخم

رباعی شماره ۱۲۳۵ : دوش از طربی به سوی اصحاب شدیم

رباعی شماره ۱۲۳۶ : دوشینه هزار نام بر ننگ زدم

رباعی شماره ۱۲۳۷ : ده دینارم بگفتی اول به کرم

رباعی شماره ۱۲۳۸ : دیوانه‌ام ولیک همی خوانندم

رباعی شماره ۱۲۳۹ : ذات تو ز عیب ها جدا دانستم

رباعی شماره ۱۲۴۰ : رازی که بگفتی ای بت بدخویم

رباعی شماره ۱۲۴۱ : رفتی و ز رفتن تو من خون گریم

رباعی شماره ۱۲۴۲ : روزت بستودم و نمیدانستم

رباعی شماره ۱۲۴۳ : روزی به خرابات تو می میخوردم

رباعی شماره ۱۲۴۴ : رویت بینم بدر من آن را دانم

رباعی شماره ۱۲۴۵ : زان دم که تو را به عشق بشناخته‌ام

رباعی شماره ۱۲۴۶ : ز اول که حدیث عاشقی بشنودم

رباعی شماره ۱۲۴۷ : زاهد بودی ترانه گویت کردم

رباعی شماره ۱۲۴۸ : زنبور نیم که من به دودی بروم

رباعی شماره ۱۲۴۹ : زین پیش اگر دم از جنون میزده‌ام

رباعی شماره ۱۲۵۰ : زین گونه که من به نیستی خرسندم

رباعی شماره ۱۲۵۱ : ساقی امروز در خمارت بودم

رباعی شماره ۱۲۵۲ : ساقی چو دهد باده‌ی حمرا چه کنم

رباعی شماره ۱۲۵۳ : سر در خاک آستان تو نهم

رباعی شماره ۱۲۵۴ : شادم که ز شادی جهان آزادم

رباعی شماره ۱۲۵۵ : شادی کردم چو آن گهر شد جفتم

رباعی شماره ۱۲۵۶ : شاعر نیم و ز شاعری نان نخورم

رباعی شماره ۱۲۵۷ : شب رفت و هنوز ما به خمار خودیم

رباعی شماره ۱۲۵۸ : شب گوید من انیس می‌خوارانم

رباعی شماره ۱۲۵۹ : شد گلشن روی تو تماشای دلم

رباعی شماره ۱۲۶۰ : صد نام ز یاد دوست بر ننگ زدیم

رباعی شماره ۱۲۶۱ : عالم جسم است و نور جانی ماییم

رباعی شماره ۱۲۶۲ : عشق آمد و گفت تا بر او باشم

رباعی شماره ۱۲۶۳ : عشق از بنه بی‌بنست و بحریست عظیم

رباعی شماره ۱۲۶۴ : عشق است صبوح و من بدو بیدارم

رباعی شماره ۱۲۶۵ : عشق است قدح وز قدحش خوشحالم

رباعی شماره ۱۲۶۶ : عشق تو گرفته آستین میکشدم

رباعی شماره ۱۲۶۷ : عمری رخ یکدگر بدیدیم به چشم

رباعی شماره ۱۲۶۸ : فانی شدم و برید اجزای تنم

رباعی شماره ۱۲۶۹ : فرمود که دست و پا به کاری بزنیم

رباعی شماره ۱۲۷۰ : قد صبحنا الله بعیش و مدام

رباعی شماره ۱۲۷۱ : قاشانیم و لاابالی حالیم

رباعی شماره ۱۲۷۲ : قومی که چو آفتاب دارند قدوم

رباعی شماره ۱۲۷۳ : گاه از غم دلبران بر آتش باشم

رباعی شماره ۱۲۷۴ : گاهی ز هوس دست زنان میباشم

رباعی شماره ۱۲۷۵ : گر باده نهان خوریم بو را چه کنیم

رباعی شماره ۱۲۷۶ : گر چرخ پر از ناله کنم معذورم

رباعی شماره ۱۲۷۷ : گر چرخ زنم گرد تو خورشید زنم

رباعی شماره ۱۲۷۸ : گر جنگ کند به جای چنگش گیرم

رباعی شماره ۱۲۷۹ : گر خوب کنی روی مرا خوب توام

رباعی شماره ۱۲۸۰ : گردان به هوای یار چون گردونیم

رباعی شماره ۱۲۸۱ : گر دریایی ماهی دریای توام

رباعی شماره ۱۲۸۲ : گر دل دهم و از سر جان برخیزم

رباعی شماره ۱۲۸۳ : گر دل طلبم در خم مویت بینم

رباعی شماره ۱۲۸۴ : کردیم قبول و من ز رد میترسم

رباعی شماره ۱۲۸۵ : گر رنج دهد به جای بختش گیرم

رباعی شماره ۱۲۸۶ : گر شاد ببینمت بر این دیده نهم

رباعی شماره  ۱۲۸۷ : گر صبر کنی پرده‌ی صبرت بدریم

رباعی شماره ۱۲۸۸ : گر کبر بخورده‌ام که سرمست توام

رباعی شماره ۱۲۸۹ : گر ماه شوی بر آسمان کم نگرم

رباعی شماره ۱۲۹۰ : گر من به در سرای تو کم گذرم

رباعی شماره ۱۲۹۱ : گر یار کنی خصم تواش گردانیم

رباعی شماره ۱۲۹۲ : گفتم به فراق مدتی بگذارم

رباعی شماره ۱۲۹۳ : گفتم چه کنم گفت همین که چه کنم

رباعی شماره ۱۲۹۴ : گفتم دل و دین بر سر کارت کردم

رباعی شماره ۱۲۹۵ : گفتم سگ نفس را مگر پیر کنم

رباعی شماره ۱۲۹۶ : گفتم که دل از تو برکنم نتوانم

رباعی شماره ۱۲۹۷ : گفتم که ز چشم خلق با درد سریم

رباعی شماره ۱۲۹۸ : گفتم که مگر غمش بود درمانم

رباعی شماره ۱۲۹۹ : گنجینه‌ی اسرار الهی ماییم

رباعی شماره ۱۳۰۰ : گویی که به تن دور و به دل با یارم

رباعی شماره ۱۳۰۱ : گه در طلب وصل مشوش باشیم

رباعی شماره ۱۳۰۲ : لا الفجر بقینة و لا شرب مدام

رباعی شماره ۱۳۰۳ : لب بستم و صد نکته خموشت گفتم

رباعی شماره ۱۳۰۴ : لیلم که نهاری نکند من چه کنم

رباعی شماره ۱۳۰۵ : ما از دو صفت ز کار بیکار شویم

رباعی شماره ۱۳۰۶ : ما باده‌ ز خون دل خود مینوشیم

رباعی شماره ۱۳۰۷ : ما باده ز یار دلفروز آوردیم

رباعی شماره ۱۳۰۸ : ما برزگران این کهن دشت نویم

رباعی شماره ۱۳۰۹ : ما جان لطیفیم و نظر در ناییم

رباعی شماره ۱۳۱۰ : ما خاک تو را به آب زمزم ندهیم

رباعی شماره ۱۳۱۱ : ما خواجه‌ی ره نه‌ایم ما قلاشیم

رباعی شماره ۱۳۱۲ : ما را بس و ما را بس و ما بس کردیم

رباعی شماره ۱۳۱۳ : ما رخت وجود بر عدم بربندیم

رباعی شماره ۱۳۱۴ : ما عاشق خود را به عدو نسپاریم

رباعی شماره ۱۳۱۵ : ما کار و دکان و پیشه را سوخته‌ایم

رباعی شماره ۱۳۱۶ : ما مذهب چشم شوخ مستش داریم

رباعی شماره ۱۳۱۷ : مانند قلم سپید کار سیهم

رباعی شماره ۱۳۱۸ : ماهی فارغ ز چار و ده می‌بینم

رباعی شماره ۱۳۱۹ : ماییم که از باده‌ی بی‌جام خوشیم

رباعی شماره ۱۳۲۰ : مائیم که پوستین به گازر دادیم

رباعی شماره ۱۳۲۱ : ماییم که بی‌قماش و بی‌سیم خوشیم

رباعی شماره ۱۳۲۲ : ماییم که تا مهر تو آموخته‌ایم

رباعی شماره ۱۳۲۳ : ماییم که دل ز جسم و جوهر کندیم

رباعی شماره ۱۳۲۴ : ماییم که دوست خویش دشمن داریم

رباعی شماره ۱۳۲۵ : ماییم که گه نهان و گه پیداییم

رباعی شماره ۱۳۲۶ : مردم زغم عشق دمی در من دم

رباعی شماره ۱۳۲۷ : مصنوع حقیم و صید صانع باشیم

رباعی شماره ۱۳۲۸ : مگریز ز من که من خریدار توام

رباعی شماره ۱۳۲۹ : من بحر تمامم و یکی قطره نیم

رباعی شماره ۱۳۳۰ : من بر سر کویت آستین گردانم

رباعی شماره ۱۳۳۱ : من بنده‌ی قرآنم اگر جان دارم

رباعی شماره ۱۳۳۲ : من پیر شدم پیر نه ز ایام شدم

رباعی شماره ۱۳۳۳ : من چشم تو را بسته به کین می‌بینم

رباعی شماره ۱۳۳۴ : من خاک تو را به چرخ اعظم ندهم

رباعی شماره ۱۳۳۵ : من درد تو را ز دست آسان ندهم

رباعی شماره ۱۳۳۶ : من دوش فراق را جفا می گفتم

رباعی شماره ۱۳۳۷ : من زخم تو را به هیچ مرهم ندهم

رباعی شماره ۱۳۳۸ : من سر بنهم در رهت ای کان کرم

رباعی شماره ۱۳۳۹ : من سیر نیم سیر نیم سیر نیم

رباعی شماره ۱۳۴۰ : من سیر نیم ولی ز سیران سیرم

رباعی شماره ۱۳۴۱ : من عادت و خوی آن صنم میدانم

رباعی شماره ۱۳۴۲ : من عاشق روی تو نگارم چه کنم

رباعی شماره ۱۳۴۳ : من عاشقی از کمال تو آموزم

رباعی شماره ۱۳۴۴ : من عشق تو را به جای ایمان دارم

رباعی شماره ۱۳۴۵ : من عهد شکسته بر شکستی بزنم

رباعی شماره ۱۳۴۶ : من غیر تو را گزین ندارم چه کنم

رباعی شماره ۱۳۴۷ : من قاعده‌ی درد و دوا میشکنم

رباعی شماره ۱۳۴۸ : من کاسته‌ی وفای آن مه‌رویم

رباعی شماره ۱۳۴۹ : من گردانم مطرب گردان خواهم

رباعی شماره ۱۳۵۰ : من گرسنه‌ام نشاط سیری دارم

رباعی شماره ۱۳۵۱ : من مالک ملک لامکانی شده‌ام

رباعی شماره ۱۳۵۲ : من مهر تو بر تارک افلاک نهم

رباعی شماره ۱۳۵۳ : من نای توام از لب تو می‌نوشم

رباعی شماره ۱۳۵۴ : من نیز چو تو عاقل و هشیار بدم

رباعی شماره ۱۳۵۵ : من همچو کسی نشسته بر اسب رخام

رباعی شماره ۱۳۵۶ : من یک جانم که صد هزار است تنم

رباعی شماره ۱۳۵۷ : مهتاب بلند گشت و ما پست شدیم

رباعی شماره ۱۳۵۸ : می‌پنداری که از غمانت رستم

رباعی شماره ۱۳۵۹ : می‌پنداری که من به فرمان خودم

رباعی شماره ۱۳۶۰ : می‌گوید دف که هان بزن بر رویم

رباعی شماره ۱۳۶۱ : ناساز از آنیم که سازی داریم

رباعی شماره ۱۳۶۲ : نی از پی کسب سوی بازار شویم

رباعی شماره ۱۳۶۳ : نی دست که در مصاف خونریز کنم

رباعی شماره ۱۳۶۴ : نی سخره‌ی آسمان پیروزه شوم

رباعی شماره ۱۳۶۵ : هر گه که دل از خلق جدا می‌بینم

رباعی شماره ۱۳۶۶ : همچون سر زلف تو پریشان توایم

رباعی شماره ۱۳۶۷ : هم خوان توایم و نیز مهمان توایم

رباعی شماره ۱۳۶۸ : هم مستم و هم باده‌ی مستان توام

رباعی شماره ۱۳۶۹ : هم منزل عشق و هم رهت می‌بینم

رباعی شماره ۱۳۷۰ : هوش عاشق کجا بود سوی نسیم

رباعی شماره ۱۳۷۱ : یار آمده یار آمده ره بگشاییم

رباعی شماره ۱۳۷۲ : یا صورت خودنمای تا نقش کنیم

رباعی شماره ۱۳۷۳ : برغوش بک و قیر بک و سالارم

رباعی شماره ۱۳۷۴ : یک بار دگر قبول کن بندگیم

رباعی شماره ۱۳۷۵ : یک جرعه ز جام تو تمامست تمام

رباعی شماره ۱۳۷۶ : یک چند به کودکی به استاد شدیم

رباعی شماره ۱۳۷۷ : یک دم که ز دیدار تو یک سو افتم

ن : 

رباعی شماره ۱۳۷۸ : آشفته همی روی به کویی ای جان

رباعی شماره ۱۳۷۹ : آمد دل تا درد نهانم گفتن

رباعی شماره ۱۳۸۰ : آمد شب و غمهای تو همچون عسسان

رباعی شماره ۱۳۸۱ : آن حلوایی که کم رسد زو به دهن

رباعی شماره ۱۳۸۲ : آن صورت غیبی که شندیش دشمن

رباعی شماره ۱۳۸۳ : آن کس که نساخت با لقای یاران

رباعی شماره ۱۳۸۴ : آن کو طمع وفا برد بر شکران

رباعی شماره ۱۳۸۵ : آن کیست کز این تیر نشد همچو کمان

رباعی شماره ۱۳۸۶ : احرام درش گیرد لافرمان کن

رباعی شماره ۱۳۸۷ : از بس که برآورد غمت آه از من

رباعی شماره ۱۳۸۸ : از بس که فساد و ابلهی زاد از من

رباعی شماره ۱۳۸۹ : از حاصل کار این جهانی کردن

رباعی شماره ۱۳۹۰ : از روز شریفتر شد از وی شب من

رباعی شماره ۱۳۹۱ : از عمر که بی یار شود هر دم من

رباعی شماره ۱۳۹۲ : اسرار مرا نهانی اندر جان کن

رباعی شماره ۱۳۹۳ : امروز مراست روز میدان منشین

رباعی شماره ۱۳۹۴ : امشب منم و هزار صوفی پنهان

رباعی شماره ۱۳۹۵ : ای آنکه گرفته‌ای به دستان دستان

رباعی شماره ۱۳۹۶ : ای بی‌تو حرام زندگانی ای جان

رباعی شماره ۱۳۹۷ : ای بی‌تو حرام زندگانی کردن

رباعی شماره ۱۳۹۸ : ای جانب عشاق به خیره نگران

رباعی شماره ۱۳۹۹ : ای جان منزه ز غم پالودن

رباعی شماره ۱۴۰۰ : ای جمله جهان به روی خوبت نگران

رباعی شماره ۱۴۰۱ : ای خورده مرا جگر برای دگران

رباعی شماره ۱۴۰۲ : ای خوی تو در جهان می و شیر ای جان

رباعی شماره ۱۴۰۳ : ای داد که هست جمله بیداد از من

رباعی شماره ۱۴۰۴ : ای در دو جهان یگانه تعجیل مکن

رباعی شماره ۱۴۰۵ : ای دف تو بخوان ز دفتر مشتاقان

رباعی شماره ۱۴۰۶ : ای دل تو در این واقعه دمسازی کن

رباعی شماره ۱۴۰۷ : ای دل چه شدی ز دست دستی میزن

رباعی شماره ۱۴۰۸ : ای دوست قبولم کن و جانم بستان

رباعی شماره ۱۴۰۹ : ای رفته ز یاران تو به یک گوشه گران

رباعی شماره ۱۴۱۰ : ای روی تو باغ و چمن هر دو جهان

رباعی شماره ۱۴۱۱ : ای روی تو کعبه ی دل و قوت روان

رباعی شماره ۱۴۱۲ : ای زخم تو خوشتر از دوای دگران

رباعی شماره ۱۴۱۳ : ای زخم زننده بر رباب دل من

رباعی شماره ۱۴۱۴ : ای سنگ ز سودای لبت آبستان

رباعی شماره ۱۴۱۵ : ای شاه تو مات گشته را مات مکن

رباعی شماره ۱۴۱۶ : ای عادت تو خشم و جفا ورزیدن

رباعی شماره ۱۴۱۷ : ای عادت عشق عین ایمان خوردن

رباعی شماره ۱۴۱۸ : ای عاشق گفتار و تفاصیل سخن

رباعی شماره ۱۴۱۹ : ای عالم دل از تو شده قابل جان

رباعی شماره ۱۴۲۰ : ای عشق تو در جان کسی و آن کس من

رباعی شماره ۱۴۲۱ : ای کرده ز گل دستک من پایک من

رباعی شماره ۱۴۲۲ : ای گرسنه ی وصل تو سیران جهان

رباعی شماره ۱۴۲۳ : ای لعل لبت معدن شکر چیدن

رباعی شماره ۱۴۲۴ : ای ماه لطیف جانفزا خرمن من

رباعی شماره ۱۴۲۵ : ای مجمع دل راه پراکنده مزن

رباعی شماره ۱۴۲۶ : ای مفخر و سلطان همه دلداران

رباعی شماره ۱۴۲۷ : ای مونس روزگار چونی بی من

رباعی شماره ۱۴۲۸ : ای ناله ی عشق تو رباب دل من

رباعی شماره ۱۴۲۹ : این بنده مراعات نداند کردن

رباعی شماره ۱۴۳۰ : این دیده ی من کز نگرد دور از من

رباعی شماره ۱۴۳۱ : ای یار به انکار سوی ما نگران

رباعی شماره ۱۴۳۲ : ای یار بیا و بر دلم بر میزان

رباعی شماره ۱۴۳۳ : ای یک قدح از درد تو دریای جهان

رباعی شماره ۱۴۳۴ : با دل گفتم اگر بود جای سخن

رباعی شماره ۱۴۳۵ : با دل گفتم عشق تو آغاز مکن

رباعی شماره ۱۴۳۶ : باغست و بهار و سرو عالی ای جان

رباعی شماره ۱۴۳۷ : پالوده شوید در طلب پالودن

رباعی شماره ۱۴۳۸ : با هر دو جهان چو رنگ باید بودن

رباعی شماره ۱۴۳۹ : بر خسته دلان راه ملامت میزن

رباعی شماره ۱۴۴۰ : بر گرد جهان این دل آواره ی من

رباعی شماره ۱۴۴۱ : بر گردن ما بهانه‌ خواهی بستن

رباعی شماره ۱۴۴۲ : بسیار علاقه‌ها بباید ای جان

رباعی شماره ۱۴۴۳ : بیدل من و بیدل من و بیدل تو و من

رباعی شماره ۱۴۴۴ : پیموده شدم ز راه تو پیمودن

رباعی شماره ۱۴۴۵ : تا با خودی دوری ار چه هستی با من

رباعی شماره ۱۴۴۶ : تا روی تو قبله‌ام شد ای جان جهان

رباعی شماره ۱۴۴۷ : توبه کردم ز توبه کردن ای جان

رباعی شماره ۱۴۴۸ : تو شاه دل منی و شاهی میکن

رباعی شماره ۱۴۴۹ : جانم بر آن قوم که جانند ایشان

رباعی شماره ۱۴۵۰ : جانهاست همه جانوران را جز جان

رباعی شماره ۱۴۵۱ : جز باده‌ی لعل لامکان یاد مکن

رباعی شماره ۱۴۵۲ : جز جام جلالت ازل نوش مکن

رباعی شماره ۱۴۵۳ : جز شاه جهان نیست کسی در دو جهان

رباعی شماره ۱۴۵۴ : چندان بدویده ام پی دل بی جان

رباعی شماره ۱۴۵۵ : چندین به تو بر مهر و وفا بسته‌ی من

رباعی شماره ۱۴۵۶ : چون آتش میشود عذارش به سخن

رباعی شماره ۱۴۵۷ : چون بنده نه‌ای ندای شاهی میزن

رباعی شماره ۱۴۵۸ : چون جوشش خنب عشق دیدم ز تو من

رباعی شماره ۱۴۵۹ : حرص و حسد و کینه ز دل بیرون کن

رباعی شماره ۱۴۶۰ : حل می نکند هیچ کسی مشکل من

رباعی شماره ۱۴۶۱ : خود حال دلی بود پریشانتر از این

رباعی شماره ۱۴۶۲ : در باده‌کشی تو خویش را ریشه مکن

رباعی شماره ۱۴۶۳ : در بحر کرم حرص و حسد پیمودن

رباعی شماره ۱۴۶۴ : در پوش سلاح وقت جنگ است ای جان

رباعی شماره ۱۴۶۵ : در چشم منست ابروی همچو کمان

رباعی شماره ۱۴۶۶ : در حضرت توحید پس و پیش مدان

رباعی شماره ۱۴۶۷ : در دیده‌ی ما نگر جمال حق بین

رباعی شماره ۱۴۶۸ : در راه نیاز فرد باید بودن

رباعی شماره ۱۴۶۹ : در عشق تو شوخ و شنگ باید بودن

رباعی شماره ۱۴۷۰ : دل از طلب خوبی بی‌چون گشتن

رباعی شماره ۱۴۷۱ : دل باغ نهانست و درختان پنهان

رباعی شماره ۱۴۷۲ : دل برد ز من دوش به صد عشق و فسون

رباعی شماره ۱۴۷۳ : دل گرسنه‌ی عید تو شد چون رمضان

رباعی شماره ۱۴۷۴ : دلها مثل رباب و عشق تو کمان

رباعی شماره ۱۴۷۵ : دوش آنچه برفت در میان تو و من

رباعی شماره ۱۴۷۶ : دوشست دیدم یار جدایی جویان

رباعی شماره ۱۴۷۷ : دی از تو چنان بدم که گل در بستان

رباعی شماره ۱۴۷۸ : دیدم رویت بتا تو روپوش مکن

رباعی شماره ۱۴۷۹ : رفتم به طبیب و گفتم ای زین‌الدین

رباعی شماره ۱۴۸۰ : رفتی و نرفت ای بت بگزیده‌ی من

رباعی شماره ۱۴۸۱ : رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین

رباعی شماره ۱۴۸۲ : رو درد گزین درد گزین درد گزین

رباعی شماره ۱۴۸۳ : روزی که گذر کنی به خر پشته‌ی من

رباعی شماره ۱۴۸۴ : زان خسرو جان تو مهر شاهی بستان

رباعی شماره ۱۴۸۵ : سرمست توام نه از می و نز افیون

رباعی شماره ۱۴۸۶ : سرمست شدم در هوس سرمستان

رباعی شماره ۱۴۸۷ : شاخ گل تر بر سر عنبر میزن

رباعی شماره ۱۴۸۸ : شب رفت و نرفت ای بت سیمین بر من

رباعی شماره ۱۴۸۹ : شد کودکی و رفت جوانی ز جوان

رباعی شماره ۱۴۹۰ : شمع ازلست عالم افروزی من

رباعی شماره ۱۴۹۱ : شوری دارم که برنتابد گردون

رباعی شماره ۱۴۹۲ : صورت همه مقبول هیولا میدان

رباعی شماره ۱۴۹۳ : طبع تو چو سنگست و دلت چون آهن

رباعی شماره ۱۴۹۴ : طبعی نه که با دوست در آمیزم من

رباعی شماره ۱۴۹۵ : عقلی که خلاف تو گزیدن نتوان

رباعی شماره ۱۴۹۶ : عید آمد و عیدانه جمال سلطان

رباعی شماره ۱۴۹۷ : فرخ باشد جمال سلطان دیدن

رباعی شماره ۱۴۹۸ : گر تیغ اجل مرا کند بی‌سر و جان

رباعی شماره ۱۴۹۹ : گر دست بشد ز کار پایی می‌زن

رباعی شماره ۱۵۰۰ : گر شام وگر عراق و گر لورستان

رباعی شماره ۱۵۰۱ : گر کشته شوم به رزم و پیکار تو من

رباعی شماره ۱۵۰۲ : گر مشتاقی به پیش مشتاق نشین

رباعی شماره ۱۵۰۳ : کس نیست به غیر از او در این جمله جهان

رباعی شماره ۱۵۰۴ : گفتم که بر حریف غمگین منشین

رباعی شماره ۱۵۰۵ : گفتم مکن ایروت حسن خوب حسن

رباعی شماره ۱۵۰۶ : گلباغ نهانست و درختان پنهان

رباعی شماره ۱۵۰۷ : ما زیباییم خویش را زیبا کن

رباعی شماره ۱۵۰۸ : ما کاهگلان عشق و پهلو به زمین

رباعی شماره ۱۵۰۹ : ما مرد سنانیم نه از بهر سه نان

رباعی شماره ۱۵۱۰ : مجموع جهان عاشق یک پاره‌ی من

رباعی شماره ۱۵۱۱ : معشوق من از همه نهانست بدان

رباعی شماره ۱۵۱۲ : من بنده‌ی مستی که بود دست زنان

رباعی شماره ۱۵۱۳ : من بی رخ تو باده ندانم خوردن

رباعی شماره ۱۵۱۴ : من بینم آن را که خود نمی‌بینم من

رباعی شماره ۱۵۱۵ : من دفترهای مصر و بغداد ای جان

رباعی شماره ۱۵۱۶ : من عاشق عشق و عشق هم عاشق من

رباعی شماره ۱۵۱۷ : من کی خندم تات نبینم خندان

رباعی شماره ۱۵۱۸ : میدان تو در دایره‌ی کن فیکون

رباعی شماره ۱۵۱۹ : نزدیک منی مرا مبین چون دوران

رباعی شماره ۱۵۲۰ : هر خانه که بی‌چراغ باشد ای جان

رباعی شماره ۱۵۲۱ : هر روز خوش است منزلی بسپردن

رباعی شماره ۱۵۲۲ : هر روز ز نو برآیی ای دلبر جان

رباعی شماره ۱۵۲۳ : هر مطرب کو نیست ز دل دفتر خوان

رباعی شماره ۱۵۲۴ : هشدار که میروند هر سو غولان

رباعی شماره ۱۵۲۵ : هم خانه از آن اوست هم جامه و نان

رباعی شماره ۱۵۳۶ : هم نور دل منی و هم راحت جان

رباعی شماره ۱۵۲۷ : هنگام اجل چو جان بپردازد تن

رباعی شماره ۱۵۲۸ : یا دلبر من باید و یا دل بر من

رباعی شماره ۱۵۲۹ : یا رب چه دلست این و چه خو دارد این

رباعی شماره ۱۵۳۰ : یا اوحد بالجمال یا جانمسن

و : 

رباعی شماره ۱۵۳۱ : آن رهزن دل که پای کوبانم از او

رباعی شماره ۱۵۳۲ : آن شاه که هست عقل دیوانه‌ی او

رباعی شماره ۱۵۳۳ : آن شخص که رشک برد بر جامه‌ی تو

رباعی شماره ۱۵۳۴ : آن کس که همیشه دل پر از دردم از او

رباعی شماره ۱۵۳۵ : آن لاله رخی که با رخ زردم از او

رباعی شماره ۱۵۳۶ : از جان بشنیده‌ام نوای غم تو

رباعی شماره ۱۵۳۷ : از گنج قدم شدیم ویرانه ی او

رباعی شماره ۱۵۳۸ : ای آب از این دیده‌ی بی خواب برو

رباعی شماره ۱۵۳۹ : ای از دل و جان لطیفتر قالب تو

رباعی شماره ۱۵۴۰ : ای پرده‌ی پندار پسندیده‌ی تو

رباعی شماره ۱۵۴۱ : ای بسته تو خواب من به چشم جادو

رباعی شماره ۱۵۴۲ : ای بلبل مست بوستانی برگو

رباعی شماره ۱۵۴۳ : ای جان جهان به حق احسانت مرو

رباعی شماره ۱۵۴۴ : ای جان جهان جان و جهان بنده‌ی تو

رباعی شماره ۱۵۴۵ : ای جان جهان جز تو کسی کیست بگو

رباعی شماره ۱۵۴۶ : ای چرخ فلک پایه‌ی پیروزه‌ی تو

رباعی شماره ۱۵۴۷ : ای در دل من میل و تمنا همه تو

رباعی شماره ۱۵۴۸ : ای دل اگرت طاقت غم نیست برو

رباعی شماره ۱۵۴۹ : ای دل تو به هر خیال مغرور مشو

رباعی شماره ۱۵۵۰ : ای دل گر ازین حدیث آگاهی تو

رباعی شماره ۱۵۵۱ : ای زندگی تن و توانم همه تو

رباعی شماره ۱۵۵۲ : ای ساقی جان برین خوش آواز برو

رباعی شماره ۱۵۵۳ : ای ظلمت شب مانع خورشید مشو

رباعی شماره ۱۵۵۴ : ای عارف گوینده نوایی برگو

رباعی شماره ۱۵۵۵ : ای عشرت نزدیک ز ما دور مشو

رباعی شماره ۱۵۵۶ : ای ماه چو ابر بس گرستم بی تو

رباعی شماره ۱۵۵۷ : ای مشفق فرزند دو بیتی می‌گو

رباعی شماره ۱۵۵۸ : با توست مراد از چه روی هر سو تو

رباعی شماره ۱۵۵۹ : با نامحرم حدیث اسرار مگو

رباعی شماره ۱۵۶۰ : بر آتش چون دیک تو خود را میجو

رباعی شماره ۱۵۶۱ : بر تخته ی دل که من نگهبانم و تو

رباعی شماره ۱۵۶۲ : ترکی که دلم شاد کند خنده ی او

رباعی شماره ۱۵۶۳ : چون پاک شد از رنگ خودی سینه ی تو

رباعی شماره ۱۵۶۴ : خواهی که مقیم و خوش شوی با ما تو

رباعی شماره ۱۵۶۵ : داروی ملولی رخ و رخساره ی تو

رباعی شماره ۱۵۶۶ : در اصل یکی بد است جان من و تو

رباعی شماره ۱۵۶۷ : در چرخ نگنجد آنکه شد لاغر تو

رباعی شماره ۱۵۶۸ : در کوی خیال خود چه میپویی تو

رباعی شماره ۱۵۶۹ : درها همه بسته‌اند الا در تو

رباعی شماره ۱۵۷۰ : دل در تو گمان بد برد دور از تو

رباعی شماره ۱۵۷۱ : رشک آیدم از شانه و سنگ ای دلجو

رباعی شماره ۱۵۷۲ : زان دم که شنیده‌ام نوای غم تو

رباعی شماره ۱۵۷۳ : سر رشته ی شادیست خیال خوش تو

رباعی شماره ۱۵۷۴ : سوگند بدان روی تو و هستی تو

رباعی شماره ۱۵۷۵ : صد داد همی رسد ز بیدادی تو

رباعی شماره ۱۵۷۶ : عشقست که کیمیای شرقست در او

رباعی شماره ۱۵۷۷ : عمرم به کنار زد کناری با تو

رباعی شماره ۱۵۷۸ : فرزانه ی عشق را تو دیوانه مگو

رباعی شماره ۱۵۷۹ : گر جمله برفتند نگارا تو مرو

رباعی شماره ۱۵۸۰ : گر رشک برد نبات بر خنده ی تو

رباعی شماره ۱۵۸۱ : گر عاقل عالمی به عشق ابله شو

رباعی شماره ۱۵۸۲ : گر هیچ تو را میل سوی ماست بگو

رباعی شماره ۱۵۸۳ : گفتم روزی که من به جانم با تو

رباعی شماره ۱۵۸۴ : گفتم که کجا بود مها خانه ی تو

رباعی شماره ۱۵۸۵ : گه در دل ما نشین چو اسرار و مرو

رباعی شماره ۱۵۸۶ : ما چاره ی عالمیم و بیچاره ی تو

رباعی شماره ۱۵۸۷ : مردی یارا که بوی فقر آید از او

رباعی شماره ۱۵۸۸ : مستم ز دو لعل شکرت ای مه رو

رباعی شماره ۱۵۸۹ : من بنده ی تو بنده ی تو بنده ی تو

رباعی شماره ۱۵۹۰ : نی هرکه کند رقص و جهد بالا او

رباعی شماره ۱۵۹۱ : هان ای تن خاکی سخن از خاک مگو

رباعی شماره ۱۵۹۲ : هر چند در این هوس بسی باشی تو

رباعی شماره ۱۵۹۳ : هرچند که قد بی بدل دارد سرو

ه : 

رباعی شماره ۱۵۹۴ : آمد بر من خیال جانان ز بکه

رباعی شماره ۱۵۹۵ : آن دم که رسی به گوهر ناسفته

رباعی شماره ۱۵۹۶ : آن کس که ز دست شد بر او دست منه

رباعی شماره ۱۵۹۷ : آنی که وجود و عدمت اوست همه

رباعی شماره ۱۵۹۸ : از دیده ی کژ دلبر رعنا را چه

رباعی شماره ۱۵۹۹ : السکر صار کاسدا من شفتیه

رباعی شماره ۱۶۰۰ : ان کان علی العباد ما اهواه

رباعی شماره ۱۶۰۱ : اهوی قمرا سهامه عیناه

رباعی شماره ۱۶۰۲ : ای آنکه به جان این جهانی زنده

رباعی شماره ۱۶۰۳ : ای پارسی و تازی تو پوشیده

رباعی شماره ۱۶۰۴ : ای بر نمک تو خلق نانی بزده

رباعی شماره ۱۶۰۵ : ای بی‌ادبانه من ز تو نالیده

رباعی شماره ۱۶۰۶ : ای جان تو بر مقصران آشفته

رباعی شماره ۱۶۰۷ : ای چشم تو چشم چشمه سر چشم همه

رباعی شماره ۱۶۰۸ : ای خواب مرا بسته و مدفون کرده

رباعی شماره ۱۶۰۹ : ای در طلب گره‌گشایی مرده

رباعی شماره ۱۶۱۰ : ای دوست مرا دمدمه بسیار مده

رباعی شماره ۱۶۱۱ : ای روز الست ملک و دولت رانده

رباعی شماره ۱۶۱۲ : ای سرو ز قامت تو قد دزدیده

رباعی شماره ۱۶۱۳ : ای کوران را به لطف ره بین کرده

رباعی شماره ۱۶۱۴ : ای میر ملیحان و مهان شیئی الله

رباعی شماره ۱۶۱۵ : باز آمد یار با دلی چون خاره

رباعی شماره ۱۶۱۶ : بازیچه ی قدرت خداییم همه

رباعی شماره ۱۶۱۷ : بفروخت مرا یار به یک دسته تره

رباعی شماره ۱۶۱۸ : بیگانه شوی ز صحبت بیگانه

رباعی شماره ۱۶۱۹ : بیگاه شد و دل نرهید از ناله

رباعی شماره ۱۶۲۰ : تا روی تو را بدیدم ای بت ناآگاه

رباعی شماره ۱۶۲۱ : تو آبی و ما جمله گیاهیم همه

رباعی شماره ۱۶۲۲ : تو توبه مکن که من شکستم توبه

رباعی شماره ۱۶۲۳ : جانیست غذای او غم و اندیشه

رباعی شماره ۱۶۲۴ : دانی شب چیست بشنو ای فرزانه

رباعی شماره ۱۶۲۵ : در باغ جهان طرفه گلم بشکفته

رباعی شماره ۱۶۲۶ : در بندگیت حلقه به گوشم ای شاه

رباعی شماره ۱۶۲۷ : در عشق خلاصه ی جنون از من خواه

رباعی شماره ۱۶۲۸ : دی از سر سودای تو من شوریده

رباعی شماره ۱۶۲۹ : روی تو نماز آمد و چشمت روزه

رباعی شماره ۱۶۳۰ : زلف تو که یک روزم از او روشن نه

رباعی شماره ۱۶۳۱ : سه چیز ز من ربوده ای بگزیده

رباعی شماره ۱۶۳۲ : صاحب نظران راست تحیر پیشه

رباعی شماره ۱۶۳۳ : صحت که کشد به سقم و رنجوری به

رباعی شماره ۱۶۳۴ : صوفی نشوی به فوطه و پشمینه

رباعی شماره ۱۶۳۵ : عشق غلب القلب و قد صار به

رباعی شماره ۱۶۳۶ : فصلیست چو وصل دوست فرخنده شده

رباعی شماره ۱۶۳۷ : گفتم چه کنم گفت که ای بیچاره

رباعی شماره ۱۶۳۸ : گفتم که تویی می و منم پیمانه

رباعی شماره ۱۶۳۹ : گفتم که ز عشقت شده‌ام دیوانه

رباعی شماره ۱۶۴۰ : گنجیست نهاده در زمین پوشیده

رباعی شماره ۱۶۴۱ : گیر ای دل من عنان آن شاهنشاه

رباعی شماره ۱۶۴۲ : ما را می کهنه باید و دیرینه

رباعی شماره ۱۶۴۳ : ما مردابیم شسته بر تنگ دره

رباعی شماره ۱۶۴۴ : ماننده ی زنبیل بگیر این روزه

رباعی شماره ۱۶۴۵ : مستم ز می عشق خراب افتاده

رباعی شماره ۱۶۴۶ : من میگویم که گشت بیگاه ای ماه

رباعی شماره ۱۶۴۷ : میخوردم باده بابت آشفته

رباعی شماره ۱۶۴۸ : میدان فراخ و مرد میدانی نه

رباعی شماره ۱۶۴۹ : وه وه که به دیدار تو چونم تشنه

رباعی شماره ۱۶۵۰ : هان نوبت صبر آمد و ماه روزه

رباعی شماره ۱۶۵۱ : هر چند در این پرده اسیرید همه

رباعی شماره ۱۶۵۲ : هم آینه ایم و هم لقاییم همه

رباعی شماره ۱۶۵۳ : یا رب تو مرا به نفس طناز مده

رباعی شماره ۱۶۵۴ : یا رب تو یکی یار جفاکارش ده

ی : 

رباعی شماره ۱۶۵۵ : آمد بر من دوش مه یغمایی

رباعی شماره ۱۶۵۶ : آن چیز که هست در سبد میدانی

رباعی شماره ۱۶۵۷ : آن خوش باشد که صاحب تمییزی

رباعی شماره ۱۶۵۸ : آن دل که به یاد خود صبورش کردی

رباعی شماره ۱۶۵۹ : آن را که نکرد زهر سود ای ساقی

رباعی شماره ۱۶۶۰ : آن رطل گران را اگر ارزان کنئی

رباعی شماره ۱۶۶۱ : آن روز که دیوانه سر و سودایی

رباعی شماره ۱۶۶۲ : آن روی ترش نگر چو قندستانی

رباعی شماره ۱۶۶۳ : آن ظلم رسیده ای که دادش دادی

رباعی شماره ۱۶۶۴ : آن میوه تویی که نادر ایامی

رباعی شماره ۱۶۶۵ : آنی تو که در صومعه مستم داری

رباعی شماره ۱۶۶۶ : آنی که بر دلشدگان دیر آیی

رباعی شماره ۱۶۶۷ : آنی که به صد شفاعت و صد زاری

رباعی شماره ۱۶۶۸ : احوال من زار حزین می‌پرسی

رباعی شماره ۱۶۶۹ : از آب و گلی نیست بنای چو تویی

رباعی شماره ۱۶۷۰ : از جان بگریزم ار ز جان بگریزی

رباعی شماره ۱۶۷۱ : از چهره ی آفتاب مهوش گردی

رباعی شماره ۱۶۷۲ : از خلق ز راه تیزهوشی نرهی

رباعی شماره ۱۶۷۳ : از رنج و ملال ما چه فریاد کنی

رباعی شماره ۱۶۷۴ : از سایه ی عاشقان اگر دور شوی

رباعی شماره ۱۶۷۵ : از شادی تو پر است شهر و وادی

رباعی شماره ۱۶۷۶ : از عشق ازل ترانه گویان گشتی

رباعی شماره ۱۶۷۷ : از عشق تو هر طرف یکی شبخیزی

رباعی شماره ۱۶۷۸ : از گل قفس هدهد جان ها تو کنی

رباعی شماره ۱۶۷۹ : از کم خوردن زیرک و هشیار شوی

رباعی شماره ۱۶۸۰ : استادم را بگفتم اندر مستی

رباعی شماره ۱۶۸۱ : اسرار شنو ز طوطی ربانی

رباعی شماره ۱۶۸۲ : افتاد مرا با لب او گفتاری

رباعی شماره ۱۶۸۳ : امروز مرا سخت پریشان کردی

رباعی شماره ۱۶۸۴ : امشب برو ای خواب اگر بنشینی

رباعی شماره ۱۶۸۵ : امشب که فتاده‌ای به چنگال رهی

رباعی شماره ۱۶۸۶ : امشب منم و یکی حریف چو منی

رباعی شماره ۱۶۸۷ : اندر دل من مها دل‌افروز تویی

رباعی شماره ۱۶۸۸ : اندر دو جهان دلبر و جانم تو بسی

رباعی شماره ۱۶۸۹ : اندر ره حق چو چست و چالاک شوی

رباعی شماره ۱۶۹۰ : اندر سرم ار عقل و تمیز است تویی

رباعی شماره ۱۶۹۱ : ای آتش بخت سوی گردون رفتی

رباعی شماره ۱۹۶۲ : ای آنکه به کوی یار ما افتادی

رباعی شماره ۱۶۹۳ : ای آنکه تو از درش بیادم دادی

رباعی شماره ۱۶۹۴ : ای آنکه تو خون عاشقان آشامی

رباعی شماره ۱۶۹۵ : ای آنکه ره گریز می‌اندیشی

رباعی شماره ۱۶۹۶ : ای آنکه ز اهل دنیی ام پنداری

رباعی شماره ۱۶۹۷ : ای آنکه ز حال بندگان میدانی

رباعی شماره ۱۶۹۸ : ای آنکه ز خاک تیره نطعی سازی

رباعی شماره ۱۶۹۹ : ای آنکه صلیب دار و هم ترسایی

رباعی شماره ۱۷۰۰ : ای آنکه طبیب دردهای مایی

رباعی شماره ۱۷۰۱ : ای آنکه غلام خسرو شیرینی

رباعی شماره ۱۷۰۲ : ای آنکه مرا بسته ی صد دام کنی

رباعی شماره ۱۷۰۳ : ای آنکه مرا دهر زبان میدانی

رباعی شماره ۱۷۰۴ : ای آنکه نظر به طعنه میاندازی

رباعی شماره ۱۷۰۵ : ای ابر که تو جهان خورشیدانی

رباعی شماره ۱۷۰۶ : ای از تو مرا گوش پرودیده بهی

رباعی شماره ۱۷۰۷ : ای باد سحر به کوی آن سلسله موی

رباعی شماره ۱۷۰۸ : ای باد سحر تو از سر نیکویی

رباعی شماره ۱۷۰۹ : ای باده تو شاهی که همه داد کنی

رباعی شماره ۱۷۱۰ : ای باطل اگر ز حق گریزی چه کنی

رباعی شماره ۱۷۱۱ : ای باغ خدا که پر بت و پر حوری

رباعی شماره ۱۷۱۲ : ای بانک رباب از کجا می‌آیی

رباعی شماره ۱۷۱۳ : ای پر ز جفا چند از این طراری

رباعی شماره ۱۷۱۴ : ای بر سر ره نشسته ره میطلبی

رباعی شماره ۱۷۱۵ : ای بنده اگر تو خواجه بشناختیئی

رباعی شماره ۱۷۱۶ : ای پیر اگر تو روی با حق داری

رباعی شماره ۱۷۱۷ : ای ترک چرا به زلف چون هندویی

رباعی شماره ۱۷۱۸ : ای چون علم بلند در صحرایی

رباعی شماره ۱۷۱۹ : ای چون علم سپید در صحرایی

رباعی شماره ۱۷۲۰ : ای خواجه چرا بی پر و بالم کردی

رباعی شماره ۱۷۲۱ : ای خواجه ز هر خیال پر باد شوی

رباعی شماره ۱۷۲۲ : ای خواجه گنه مکن که بدنام شوی

رباعی شماره ۱۷۲۳ : ای داده مرا به خواب در بیداری

رباعی شماره ۱۷۲۴ : ای داده مرا چو عشق خود بیداری

رباعی شماره ۱۷۲۵ : ای دام هزار فتنه و طراری

رباعی شماره ۱۷۲۶ : ای در دل من نشسته بگشاده دری

رباعی شماره ۱۷۲۷ : ای در دل هر کسی ز مهرت تابی

رباعی شماره ۱۷۲۸ : ای دشمن جان و جان شیرین که تویی

رباعی شماره ۱۷۲۹ : ای دل تو اگر هزار دلبر داری

رباعی شماره ۱۷۳۰ : ای دل تو بدین مفلسی و رسوایی

رباعی شماره ۱۷۳۱ : ای دل تو دمی مطیع سبحان نشدی

رباعی شماره ۱۷۳۲ : ای دل تو و درد او اگر خود مردی

رباعی شماره ۱۷۳۳ : ای دل چو به صدق از تو نیاید کاری

رباعی شماره ۱۷۳۴ : ای دل چو وصال یار دیدی حالی

رباعی شماره ۱۷۳۵ : ای دل چه حدیث ماجرا میجویی

رباعی شماره ۱۷۳۶ : ای دوست به حق آنکه جان را جانی

رباعی شماره ۱۷۳۷ : ای دوست به هر سخن در جنگ زنی

رباعی شماره ۱۷۳۸ : ای دوست تو را رسد اگر ناز کنی

رباعی شماره ۱۷۳۹ : ای دوست ز من طمع مکن غمخواری

رباعی شماره ۱۷۴۰ : ای دیده تو از گریه زبون می‌نشوی

رباعی شماره ۱۷۴۱ : ای روی تو را پیشه جهان‌آرایی

رباعی شماره ۱۷۴۲ : ای ساقی از آن باده که اول دادی

رباعی شماره ۱۷۴۳ : ای ساقی جان که سرو سیم اندامی

رباعی شماره ۱۷۴۴ : ای سر سبب اندر سبب اندر سببی

رباعی شماره ۱۷۴۵ : ای شاخ گلی که از صبا می رنجی

رباعی شماره ۱۷۴۶ : ای شادی راز تو هزاران شادی

رباعی شماره ۱۷۴۷ : ای شمع تو صوفی صفتی پنداری

رباعی شماره ۱۷۴۸ : ای صاف که می شوی چنین می گردی

رباعی شماره ۱۷۴۹ : ای طالب دنیا تو یکی مزدوری

رباعی شماره ۱۷۵۰ : ای عشق تو عین عالم حیرانی

رباعی شماره ۱۷۵۱ : ای قاصد جان من به جان میارزی

رباعی شماره ۱۷۵۲ : ای کاش که من بدانمی کیستمی

رباعی شماره ۱۷۵۳ : ای گل تو ز لطف گلستان می‌خندی

رباعی شماره ۱۷۵۴ : ای کمتر مهمانیت آب گرمی

رباعی شماره ۱۷۵۵ : ای گوی زنخ زلف چو چوگان داری

رباعی شماره ۱۷۵۶ : ای ماه اگر چه روشن و پرنوری

رباعی شماره ۱۷۵۷ : ای ماه درآمدی و تابان گشتی

رباعی شماره ۱۷۵۸ : ای موسی ما به طور سینا رفتی

رباعی شماره ۱۷۵۹ : این شاخ شکوفه بارگیرد روزی

رباعی شماره ۱۷۶۰ : ای نرگس بی‌چشم و دهن حیرانی

رباعی شماره ۱۷۶۱ : ای نسخه ی نامه ی الهی که تویی

رباعی شماره ۱۷۶۲ : این عرصه که عرض آن ندارد طولی

رباعی شماره ۱۷۶۳ : ای نقش عجب که با دلم همنفسی

رباعی شماره ۱۷۶۴ : ای نور دل و دیده و جانم چونی

رباعی شماره ۱۷۶۵ : ای هیزم تو خشک نگردد روزی

رباعی شماره ۱۷۶۶ : ای یار گرفته‌ و شراب آمیزی

رباعی شماره ۱۷۶۷ : امروز بیا که سخت آراسته ای

رباعی شماره ۱۷۶۸ : امروز ندانم به چه دست آمده‌ای

رباعی شماره ۱۷۶۹ : ای آنکه به جز شادی و جز نور نه ای

رباعی شماره ۱۷۷۰ : ای آنکه به لطف دلستان همه ای

رباعی شماره ۱۷۷۱ : ای آنکه تو بر فلک وطن داشته ای

رباعی شماره ۱۷۷۲ : ای آنکه تو جان بنده را جان شده ای

رباعی شماره ۱۷۷۳ : ای آنکه حریف بازی ما بده ای

رباعی شماره ۱۷۷۴ : ای آنکه رخت چو آتش افروخته ای

رباعی شماره ۱۷۷۵ : ای آنکه مرا به لطف ننواخته ای

رباعی شماره ۱۷۷۶ : ای خورشیدی که چهره افروخته ای

رباعی شماره ۱۷۷۷ : ای دوست که دل ز دوست برداشته ای

رباعی شماره ۱۷۷۸ : ای عشرت نیست کشته هستک شده ای

رباعی شماره ۱۷۷۹ : این نیست ره وصل که پنداشته ای

رباعی شماره ۱۷۸۰ : با بی خبران اگر نشستی فردی

رباعی شماره ۱۷۸۱ : با خنده ی بربسته چرا خرسندی

رباعی شماره ۱۷۸۲ : با دل گفتم که ای دل از نادانی

رباعی شماره ۱۷۸۳ : بازآی که تا به خود نیازم بینی

رباعی شماره ۱۷۸۴ : با زهره و با ماه اگر انبازی

رباعی شماره ۱۷۸۵ : با صورت دین صورت زردشت کشی

رباعی شماره ۱۷۸۶ : با قلاشان چو در نهادی پایی

رباعی شماره ۱۷۸۷ : بالا شجری لب شکر و دل حجری

رباعی شماره ۱۷۸۸ : تو میخندی بهانه ای یافته ای

رباعی شماره ۱۷۸۹ : جانم ز طرب چون شکر انباشته ای

رباعی شماره ۱۷۹۰ : خوش خوش صنما تازه رخان آمده‌ای

رباعی شماره ۱۷۹۱ : در باغ درآ با گل اگر خار نه‌ای

رباعی شماره ۱۷۹۲ : گر آب دهی نهال خود کاشته‌ای

رباعی شماره ۱۷۹۳ : گر با همه ای چو بی منی بی‌همه ای

رباعی شماره ۱۷۹۴ : لطفی که مرا شبانه اندوخته ای

رباعی شماره ۱۷۹۵ : با من ترش است روی یار قدری

رباعی شماره ۱۷۹۶ : با نااهلان اگر چو جانی باشی

رباعی شماره ۱۷۹۷ : با یار به گلزار شدم رهگذری

رباعی شماره ۱۷۹۸ : بد میکنی و نیک طمع میداری

رباعی شماره ۱۷۹۹ : پران باشی چو در صف یارانی

رباعی شماره ۱۸۰۰ : برخیز و به گرد آن نکونام درآی

رباعی شماره ۱۸۰۱ : بر ظلمت شب خیمه ی مهتاب زدی

رباعی شماره ۱۸۰۲ : بر کار گذشته بین که حسرت نخوری

رباعی شماره ۱۸۰۳ : بر گلشن یارم گذرت بایستی

رباعی شماره ۱۸۰۴ : بنمای به من رخت بکن مردمئی

رباعی شماره ۱۸۰۵ : بویی ز تو و گل معطر نی نی

رباعی شماره ۱۸۰۶ : بی آتش عشق تو نخوردم آبی

رباعی شماره ۱۸۰۷ : بیچاره دلا سجنجل هر اثری

رباعی شماره ۱۸۰۸ : بی جهد به عالم معانی نرسی

رباعی شماره ۱۸۰۹ : بی خود باشی هزار رحمت بینی

رباعی شماره ۱۸۱۰ : بیرون نگری صورت بی جان بینی

رباعی شماره ۱۸۱۱ : پیش آی خیال او که شوری داری

رباعی شماره ۱۸۱۲ : بی نام و نشان چون دل و جانم کردی

رباعی شماره ۱۸۱۳ : پیوسته مها عزم سفر میداری

رباعی شماره ۱۸۱۴ : تا چند ز جان مستمند اندیشی

رباعی شماره ۱۸۱۵ : تا خاک قدوم هر مقدم نشوی

رباعی شماره ۱۸۱۶ : تا درد نیابی تو به درمان نرسی

رباعی شماره ۱۸۱۷ : تا در طلب گوهر کانی کانی

رباعی شماره ۱۸۱۸ : تا عاشق آن روی پریزاد شوی

رباعی شماره ۱۸۱۹ : تا هشیاری به طعم مستی نرسی

رباعی شماره ۱۸۲۰ : تقصیر نکرد عشق در خماری

رباعی شماره ۱۸۲۱ : تو آب نئی خاک نئی تو دگری

رباعی شماره ۱۸۲۲ : توبه کردم ز شور و بی خویشتنی

رباعی شماره ۱۸۲۳ : تو دوش چه خواب دیده ای می‌دانی

رباعی شماره ۱۸۲۴ : تو سیر شدی من نشدم زین مستی

رباعی شماره ۱۸۲۵ : جانا ز تو بیزار شوم نی نی نی

رباعی شماره ۱۸۲۶ : جان بگریزد اگر ز جان بگریزی

رباعی شماره ۱۸۲۷ : جان در ره ما بباز اگر مرد دلی

رباعی شماره ۱۸۲۸ : جان دیده ز جانان ازل دمسازی

رباعی شماره ۱۸۲۹ : جان روز چو مار است به شب چون ماهی

رباعی شماره ۱۸۳۰ : جانم دارد ز عشق جان‌افزایی

رباعی شماره ۱۸۳۱ : چشمان خمار و روی رخشان داری

رباعی شماره ۱۸۳۲ : چشم تو بهر غمزه بسوزد مستی

رباعی شماره ۱۸۳۳ : چشم سیهت ز عادت خماری

رباعی شماره ۱۸۳۴ : چندان گفتی که از بیان بگذشتی

رباعی شماره ۱۸۳۵ : چون جمله خطا کنم صوابم تو بسی

رباعی شماره ۱۸۳۶ : چون خار بکاری رخ گل میخاری

رباعی شماره ۱۸۳۷ : چون ساز کند عدم حیات افزایی

رباعی شماره ۱۸۳۸ : چونست به درد دیگران درمانی

رباعی شماره ۱۸۳۹ : چون شب بر من تو پای کوبان آیی

رباعی شماره ۱۸۴۰ : چون کار مسافران دینم کردی

رباعی شماره ۱۸۴۱ : چون مست شوی قرابه بر پای زنی

رباعی شماره ۱۸۴۲ : چون ممکن نیست اینکه از بر ما برهی

رباعی شماره ۱۸۴۳ : چونی ای آنکه از کمال فردی

رباعی شماره ۱۸۴۴ : چون نیشکر است این نیت ای نایی

رباعی شماره ۱۸۴۵ : حاشا که به ماه گویمت میمانی

رباعی شماره ۱۸۴۶ : حیف است که پیش کر زنی طنبوری

رباعی شماره ۱۸۴۷ : خواهی که حیات جاودانی بینی

رباعی شماره ۱۸۴۸ : خواهی که در این زمانه فردی گردی

رباعی شماره ۱۸۴۹ : خود را چو دمی به یار محرم یابی

رباعی شماره ۱۸۵۰ : خود هیچ به سوی ما نگاهی نکنی

رباعی شماره ۱۸۵۱ : خوش باش که خوش نهاد باشد صوفی

رباعی شماره ۱۸۵۲ : خوش می‌سازی مرا و خوش می سوزی

رباعی شماره ۱۸۵۳ : خیری بنمودی و ولیکن شری

رباعی شماره ۱۸۵۴ : در بادیه ی عشق تو کردم سفری

رباعی شماره ۱۸۵۵ : در بی خبری خبر نبودی چه بدی

رباعی شماره ۱۸۵۶ : در چشم منست این زمان ناز کسی

رباعی شماره ۱۸۵۷ : در چشم منی و گرنه بینا کیمی

رباعی شماره ۱۸۵۸ : در خاک اگر رفت تن بیجانی

رباعی شماره ۱۸۵۹ : در دست اجل چو درنهم من پایی

رباعی شماره ۱۸۶۰ : در دل نگذشت کز دلم بگذاری

رباعی شماره ۱۸۶۱ : در دل نگذارمت که افکار شوی

رباعی شماره ۱۸۶۲ : در روزه چو از طبع دمی پاک شوی

رباعی شماره ۱۸۶۳ : در زهد اگر موسی و هارون آیی

رباعی شماره ۱۸۶۴ : در زیر غزل ها و نفیر زاری

رباعی شماره ۱۸۶۵ : در عالم حسن اینت سلطان که تویی

رباعی شماره ۱۸۶۶ : در عشق تو خون ز دیده پالید بسی

رباعی شماره ۱۸۶۷ : در عشق موافقت بود چون جانی

رباعی شماره ۱۸۶۸ : در عشق هر آنکه برگزیند چیزی

رباعی شماره ۱۸۶۹ : درویشان را عار بود محتشمی

رباعی شماره ۱۸۷۰ : در هر دو جهان دلبر و یارم تو بسی

رباعی شماره ۱۸۷۱ : دستار نهاده ای به مطرب ندهی

رباعی شماره ۱۸۷۲ : دل از می عشق مست می پنداری

رباعی شماره ۱۸۷۳ : دلدار به زیر لب بخواند چیزی

رباعی شماره ۱۸۷۴ : دلدار مرا گفت ز هر دلداری

رباعی شماره ۱۸۷۵ : دل گفت مرا بگو که را می جویی

رباعی شماره ۱۸۷۶ : دل کیست همه کار و گیاییش تویی

رباعی شماره ۱۸۷۷ : دوش آمد آن خیال تو رهگذری

رباعی شماره ۱۸۷۸ : دوش از سر عاشقی و از مشتاقی

رباعی شماره ۱۸۷۹ : دوشینه مرا گذاشتی خوش خفتی

رباعی شماره ۱۸۸۰ : دی بلبلکی لطیفکی خوش گویی

رباعی شماره ۱۸۸۱ : دی بود چنان دولت روزافروزی

رباعی شماره ۱۸۸۲ : دیروز فسون سرد برخواند کسی

رباعی شماره ۱۸۸۳ : دی عاقل و هشیار شدم در کاری

رباعی شماره ۱۸۸۴ : دی مست بدی دلا و چست و سفری

رباعی شماره ۱۸۸۵ : رفتم بر یار از سر سر دستی

رباعی شماره ۱۸۸۶ : رفتم به طبیب گفتم از بینایی

رباعی شماره ۱۸۸۷ : رقص آن نبود که هر زمان برخیزی

رباعی شماره ۱۸۸۸ : رو ای غم و اندیشه خطا می گویی

رباعی شماره ۱۸۸۹ : روزی به خرابات گذر می کردی

رباعی شماره ۱۸۹۰ : زان ماه چهارده که بود اشراقی

رباعی شماره ۱۸۹۱ : زاهد بودم ترانه گویم کردی

رباعی شماره ۱۸۹۲ : زاهد که نبرد هیچ سود ای ساقی

رباعی شماره ۱۸۹۳ : سرسبزتر از تو من ندیدم شجری

رباعی شماره ۱۸۹۴ : سرسبزی باغ و گلشن و شمشادی

رباعی شماره ۱۸۹۵ : سرمستم و سرمستم و سرمست کسی

رباعی شماره ۱۸۹۶ : سوگند همی خورد پریر آن ساقی

رباعی شماره ۱۸۹۷ : شادی شادی و ای حریفان شادی

رباعی شماره ۱۸۹۸ : شب رفت و دلت نگشت سرای ایچی

رباعی شماره ۱۸۹۹ : شمشیر اگر گردن جان ببریدی

رباعی شماره ۱۹۰۰ : شمعی است دل مراد افروختنی

رباعی شماره ۱۹۰۱ : صد روز دراز گر به هم پیوندی

رباعی شماره ۱۹۰۲ : عاشق شوی ای دل و ز جان اندیشی

رباعی شماره ۱۹۰۳ : عالم سبز است و هر طرف بستانی

رباعی شماره ۱۹۰۴ : عانیت حمامة تحاکی حالی

رباعی شماره ۱۹۰۵ : عشق آن نبود که هر زمان برخیزی

رباعی شماره ۱۹۰۶ : عشقت صنما چه دلبری ها کردی

رباعی شماره ۱۹۰۷ : عید آمد و عید بس مبارک عیدی

رباعی شماره ۱۹۰۸ : عید آمد و هر کس قدری مقداری

رباعی شماره ۱۹۰۹ : غم را دیدم گرفته جام دردی

رباعی شماره ۱۹۱۰ : غمهای مرا همه بناغم داری

رباعی شماره ۱۹۱۱ : کافر نشدی حدیث ایمان چه کنی

رباعی شماره ۱۹۱۲ : گاه از غم او دست ز جان می شویی

رباعی شماره ۱۹۱۳ : گر آنکه امین و محرم این رازی

رباعی شماره ۱۹۱۴ : گر بگریزی چو آهوان بگریزی

رباعی شماره ۱۹۱۵ : گر تو نکنی سلام ما را در پی

رباعی شماره ۱۹۱۶ : گر خار بدین دیده ی چون جوی زنی

رباعی شماره ۱۹۱۷ :  گر خوب نیم خوب پرستم باری

رباعی شماره ۱۹۱۸ : گر داد کنی درخور خود داد کنی

رباعی شماره ۱۹۱۹ : گر دود دلم به نقش پیدا بودی

رباعی شماره ۱۹۲۰ : گر سوزش سینه را به کس می داری

رباعی شماره ۱۹۲۱ : گر صید خدا شوی ز غم رسته شوی

رباعی شماره ۱۹۲۲ : گر عاشق روی قیصر روم شوی

رباعی شماره ۱۹۲۳ : گر عاشق زار روی تو نیستمی

رباعی شماره ۱۹۲۴ : گر عقل به کوی دوست رهبر نبدی

رباعی شماره ۱۹۲۵ : گر قدر کمال خویش بشناختمی

رباعی شماره ۱۹۲۶ : گر گفتن اسرار تو امکان بودی

رباعی شماره ۱۹۲۷ : گر مجلس انس را به کار آمدمی

رباعی شماره ۱۹۲۸ : گر من مستم ز روی بدکرداری

رباعی شماره ۱۹۲۹ : گر نقل و کباب و باده ی ناب خوری

رباعی شماره ۱۹۳۰ : گر نه حذر از غیرت مردان کنمی

رباعی شماره ۱۹۳۱ : گرنه کشش یار مرا یار بدی

رباعی شماره ۱۹۳۲ : گر هیچ نشانه نیست اندر وادی

رباعی شماره ۱۹۳۳ : گر یک نفسی واقف اسرار شوی

رباعی شماره ۱۹۳۴ : گر یک ورق از کتاب ما برخوانی

رباعی شماره ۱۹۳۵ : گفتم به طبیب دارویی فرمایی

رباعی شماره ۱۹۳۶ : گفتم صنما مگر تو جانان منی

رباعی شماره ۱۹۳۷ : گفتم صنمی شدی که جان را وطنی

رباعی شماره ۱۹۳۸ : گفتم که چونی مها خوشی محزونی

رباعی شماره ۱۹۳۹ : گفتم که دلا تو در بلا افتادی

رباعی شماره ۱۹۴۰ : گفتم که کدامست طریق هستی

رباعی شماره ۱۹۴۱ : گفتند که هست یار را شور و شری

رباعی شماره ۱۹۴۲ : گفتی که تو دیوانه و مجنون خویی

رباعی شماره ۱۹۴۳ : گوهر چه بود به بحر او جز سنگی

رباعی شماره ۱۹۴۴ : گویی که مگر به باغ رز رشته امی

رباعی شماره ۱۹۴۵ : کی پست شود آنکه بلندش تو کنی

رباعی شماره ۱۹۴۶ : کیوان گردی چو گرد کیوان گردی

رباعی شماره ۱۹۴۷ : لب بر لب هر بوسه ربایی بنهی

رباعی شماره ۱۹۴۸ : مادام که در راه هوا و هوسی

رباعی شماره ۱۹۴۹ : ما را ز هوای خویش دف زن کردی

رباعی شماره ۱۹۵۰ : ماننده ی گل ز اصل خندان زادی

رباعی شماره ۱۹۵۱ : ماه آمد پیش او که تو جان منی

رباعی شماره ۱۹۵۲ : ماییم در این زمان زمین پیمایی

رباعی شماره ۱۹۵۳ : ماییم و هوای روی شاهنشاهی

رباعی شماره ۱۹۵۴ : مردی که فلک رخنه کند از دردی

رباعی شماره ۱۹۵۵ : مرغان ز قفس قفس ز مرغان خالی

رباعی شماره ۱۹۵۶ : مست است خبر از تو و یا خود خبری

رباعی شماره ۱۹۵۷ : من با تو چنین سوخته خرمن تا کی

رباعی شماره ۱۹۵۸ : من بادم و تو برگ نلرزی چه کنی

رباعی شماره ۱۹۵۹ : من بیدلم ای نگار و تو دلداری

رباعی شماره ۱۹۶۰ : من پیر فنا بدم جوانم کردی

رباعی شماره ۱۹۶۱ : من جان تو نیستم مگو جان غلطی

رباعی شماره ۱۹۶۲ : من جمله خطا کنم صوابم تو بسی

رباعی شماره ۱۹۶۳ : من خشک لب ار با تو دم تر زدمی

رباعی شماره ۱۹۶۴ : من دوش به خواب در بدیدم قمری

رباعی شماره ۱۹۶۵ : من دوش به کاسه ی رباب سحری

رباعی شماره ۱۹۶۶ : من ذره بدم ز کوه بیشم کردی

رباعی شماره ۱۹۶۷ : من من نیم و اگر دمی من منمی

رباعی شماره ۱۹۶۸ : مه دوش به بالین تو آمد به سرای

رباعی شماره ۱۹۶۹ : مهمان دو دیده شد خیالت گذری

رباعی شماره ۱۹۷۰ : میدان و مگو تا نشود رسوایی

رباعی شماره ۱۹۷۱ : می فرماید خدا که ای هرجایی

رباعی شماره ۱۹۷۲ : ناخوانده به هر جا که روی غم باشی

رباعی شماره ۱۹۷۳ : نقاش رخت اگر نه یزدان بودی

رباعی شماره ۱۹۷۴ : نومید نیم گر چه ز من ببریدی

رباعی شماره ۱۹۷۵ : نی گفت که پای من به گل بود بسی

رباعی شماره ۱۹۷۶ : نی من منم و نی تو تویی نی تو منی

رباعی شماره ۱۹۷۷ : واپس مانی ز یار واپس باشی

رباعی شماره ۱۹۷۸ : وقف است مرا عمر در این مشتاقی

رباعی شماره ۱۹۷۹ : هر پاره ی خاک را چو ماهی کردی

رباعی شماره ۱۹۸۰ : هر روز بگاه خیمه بر جوی زنی

رباعی شماره ۱۹۸۱ : هر روز ز عاشقی و شیرین رایی

رباعی شماره ۱۹۸۲ : هر روز یکی شور بر این جمع زنی

رباعی شماره ۱۹۸۳ : هر شب که به بنده همنشین میافتی

رباعی شماره ۱۹۸۴ : هرگز به مزاج خود یکی دم نزنی

رباعی شماره ۱۹۸۵ : هرگز نبود میل تو کافراشت کنی

رباعی شماره ۱۹۸۶ : هر کس کسکی دارد و هر کس یاری

رباعی شماره ۱۹۸۷ : هر کس کسکی دارد و هر کس یاری

رباعی شماره ۱۹۸۸ : هر لحظه مها پیش خودم می‌خوانی

رباعی شماره ۱۹۸۹ : همدست همه دست زنانم کردی

رباعی شماره ۱۹۹۰ : هم دل به دلستانت رساند روزی

رباعی شماره ۱۹۹۱ : همسایگی مست فزاید مستی

رباعی شماره ۱۹۹۲ : یاد تو کنم میان یادم باشی

رباعی شماره ۱۹۹۳ : یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی

رباعی شماره ۱۹۹۴ : یک دم غم جان دار غم نان تا کی

رباعی شماره ۱۹۹۵ : یک شفتالو از آن لب عنابی

 

پایان اشعار این بخش

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *