کافی دولت و دین میر ابوبکر که نیست

خواجوی کرمانی – قطعه شماره 15

کافی دولت و دین میر ابوبکر که نیست

در جهانت به معالی و کمالات نظیر

چه دهم شرح مقادیر عطای تو که نیست

با ایادی گفت حاصل کان عشر عشیر

بگشا دست جوانمردی و با همچو منی

فکر امسال به یکباره برون کن ز ضمیر

بلبل طبع من آن به که به بستان سخن

سبق مدح تو تکرار کند گاه صفیر

من همانم که اگر در قلم آرم بیتی

چون قلم سر بنهد بر خط من تیر دبیر

قلعه گیران ضمیرم چو زه آرند کمان

صف گردنکش گردون بشکفاند به تیر

شمسه ی خاطر من چون بدرخشد ز افق

برود آب ز سرچشمه ی خورشید منیر

تو بدین خواجگی و میری خود غرّه مشو

که نه آنم که تصور کنم از خواجه و میر

من که سرپنجه ی شیران به سخن در شکنم

همه دانند که نبود غمم از خرسی پیر

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها